کد خبر: ۸۳۳۰۱۷
تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۵

دبیرکل حزب موتلفه: در جمهوری اسلامی اصلا نظام سرکوب نداریم!

اسدالله بادامچیان دبیرکل حزب موتلفه اسلامی با تاکید بر اینکه ما اصلا در نظام جمهوری اسلامی، نظام سرکوب نداریم. نظام روشنگری داریم می‌گوید: لذا شما می‌بینید در نهایت آزادی شما هرچه می‌خواهید می‌پرسید و من هرچه می‌خواهم جواب می‌دهم. وی معتقد است: ما باید قدر نظام‌مان را بدانیم، نظامی که همه در آن زندگی می‌کنیم، دارای امنیت است. طرح فتنه ۱۴۰۱ و اغتشاش را با تدبیر و شهید دادن و نکشتن دار و دسته آن به پایان رساندیم.
دبیرکل حزب موتلفه: در جمهوری اسلامی اصلا نظام سرکوب نداریم!
آفتاب‌‌نیوز :

دبیرکل حزب موتلفه اسلامی گفت: حماقت آمریکایی‌ها این بود که اگر درست می‌فهمیدند خانواده شاه را تحویل ایران می‌دادند، ما محاکمه‌شان می‌کردیم و قطعا مثل بنی‌صدر آن‌ها را نمی‌کشتیم. معلوم نبود بکشیم‌شان؛ پسر شاه آن موقع بچه بود، اما فرح نائب‌السلطنه بود. آن‌ها الان رفتند آمریکا، پول ملت ما را دزدیدند و با آن زندگی می‌کنند و آمریکا به این دزد‌ها و غارت‌گر‌های ما امکانات می‌دهد.

اسدالله بادامچیان دبیرکل حزب موتلفه اسلامی با تاکید بر اینکه ما اصلا در نظام جمهوری اسلامی، نظام سرکوب نداریم. نظام روشنگری داریم می‌گوید: لذا شما می‌بینید در نهایت آزادی شما هرچه می‌خواهید می‌پرسید و من هرچه می‌خواهم جواب می‌دهم.

وی معتقد است: ما باید قدر نظام‌مان را بدانیم، نظامی که همه در آن زندگی می‌کنیم، دارای امنیت است. طرح فتنه ۱۴۰۱ و اغتشاش را با تدبیر و شهید دادن و نکشتن دار و دسته آن به پایان رساندیم.

متن گفتگو بادامچیان را در زیر می‌خوانید:

شما چقدر در شرایط موجود گفت‌وگوی ملی را ضروری می‌بینید؟

- گفت‌وگوی ملی یعنی گفتگو با ملت. درست است؟

منظور من در ابتدا گفت‌وگوی جریان‌های سیاسی با یکدیگر است.

اینکه بخش دوم است. اول، اسمش را گفت‌وگوی ملی نگذارید. ملت راهش را مشخص کرده و اکثریت هم مشخص است راهش چیست. شما نگاه کنید سرود سلام فرمانده از فرامرز‌های ما گذشت و رفت. از این دخترانی که با آقا رفته بودند نماز می‌خواندند، لذت نبردید؟ اولا گفت‌وگوی ملی یعنی گفت‌وگوی ملت؛ ملت با حاکمیت یکی است. اما در گفت‌وگوی بین جریان‌های سیاسی، ما که مشکلی نداریم. خودم باعث و بانی این جریان هستم. آقای عسگراولادی هم این موضوع را نوشت. ما طرفدار گفتگو در مورد همه چیز‌ها هستیم. اما متاسفانه راه نمی‌دهند. توجه می‌کنید؟

به عنوان مثال من وقتی واقعا برای آقای رحمانیان نامه نوشتم، نمی‌دانستم که دار و دسته اصلاح‌طلب می‌گذارند نامه بنویسد یا نه؟ که الحمدلله نوشت و حرف هم زدیم. اولین نامه را با این عنوان شروع کردم که خوشحالم که نوشتید کسی در بدصیرتی دشمنان و منافقین شکی ندارد. دوم نوشتم من می‌خواهم مستقل باشم، ما وابسته به اصلاح‌طلب‌ها نیستیم. ما مشی اصلاح‌گری غیر از آن داریم. اتفاقا ما نمی‌خواهیم دعوا کنیم، ما می‌خواهیم با هم باشیم. اما اینکه اصلاح‌طلب‌ها بیایند و بخواهند خودشان را طرفدار مطلق ملت بدانند و حرف‌های تهمت‌آمیز بزنند، من مخالفم. شما می‌خواهید ما را حذف کنید، شما در اقلیت هستید، حرف ملت را نمی‌زنید، بنابراین گفتمان ملی را انجام دهید. در گفتمان ملی، شما نماینده یک جریان سیاسی هستید، نماینده ملت نیستید. ما هم نماینده ملت نیستیم و ما هم جریان سیاسی هستیم.

من می‌خواهیم به این نکته اشاره کنم که در گفت‌وگوی بین حاکمیت و ملت، بخشی از این مردم مخالف روند فعلی حکومت‌داری هستند. این گفتگو را به چه شکلی می‌توان انجام داد؟

قانون اساسی ۹۸ درصد رأی آورد. امام فرمود شما آزادید می‌توانید رأی بدهید تا شاه برگردد و نظام پادشاهی باشد. آقای مهندس بازرگان نخست‌وزیر امام بود، در روز ۱۳ فروردین که فیلم آن نیز موجود است، خبرنگار از او پرسید شما به چه رأی می‌دهید گفت جمهوری دموکراتیک اسلامی. در حالی که امام فرمود جمهوری دموکراتیک اهانت به اسلام است. چون جمهوری یک نوع اسلام بوده و آزادی جزوی از آن است، شما برای چه داری دموکراتیک را اضافه می‌کنید؟ آقای بازرگان نخست‌وزیر امامی بود که اگر امام نبود نخست‌وزیر شاه می‌شد، با آزادی آمد رأی خود را داد. در یک نظام همیشه مخالف و موافق وجود دارد. یعنی شما الان از ۸۴ میلیون نفر جمعیت ایران فکر می‌کنید هر ۸۴ میلیون اسلام، انقلاب و ولایت را قبول دارد؟ نه یک درصد کمی هم قبول ندارند.

بحث بر سر همین است. چطور می‌توان به آن تعداد فرصت داد که بتوانند صحبت‌شان را کنند؟ به طور مثال در صداوسیما به عنوان رسانه ملی اجازه و اختیاری به آنان برای صحبت کردن داده نمی‌شود؟

چرا. اتفاقا صداوسیما آقای زیدآبادی را آورد پشت تلویزیون که بعد گفت مخالفان به من فحش ناموس دادند و تهدید کردند و گفتند روی زنت اسید می‌ریزیم.

آقای زیدآبادی نوشته است، اما آقای زیدآبادی که نماینده همه مخالفان نیست.

ببینید این کلاب هاوس برای چه کسی است؟

یک برنامه خارجی است.

نخیر. فرید مدرسی رئیس آن است. از من هم دعوت کرد تا بیایم گفتگو کنیم. اما گفتم برای من نامه بنویس. اگر از من دعوت کنی، خواهم آمد، اما اگر بدون دعوت بیایم، می‌گویند خودش آمد. نه نامه بنویس تا بیایم آنجا.

کلاب‌هاوس ممکن است یکی از کانال‌هایش برای آقای مدرسی باشد. انواع کانال‌های مختلف دارد.

کلاب‌هاوس مختلف هم باشد همه‌اش مال اصلاح‌طلب‌هاست. این قضیه روشن است. ببینید اگر می‌گویید این‌ها حرف نمی‌زنند، کلاب‌هاوس، روزنامه شرق و روزنامه اعتماد را دارند.

منظور اصلاح‌طلب‌ها نیستند. منظور ما افرادی است که اعتراضات و انتقادادتی دارند.

مولوی عبدالحمید امام جمعه یکی از استان‌های سیستان و بلوچستان است. می‌رود آنجا خلاف نظام صحبت می‌کند. موجب اغتشاش می‌شود، اما باز امام‌جمعه باقی می‌ماند. نظام، در مدارای کامل صحیح عقلایی با این‌ها به سر می‌برد. چرا به سر می‌برد؟ من به شما می‌گویم. من خودم از کسانی هستم که از اول تا به حال بودم. نظام جمهوری اسلامی واقعا مداراگر است. تعداد خیلی کمی از ساواک شاه اعدام شدند. ساواک ۸ هزار کارمند داشت. حزب توده هر روز در و دیوار را پر می‌کرد که اسامی ساواکی‌ها را منتشر کنید. ما آمدیم از همین ساواک، آن‌هایی که می‌توانستند به جمهوری اسلامی خدمت کنند را نگه داشتیم و بعد دادیم فیلم ساختند که پدر ساواکی و بچه انقلابی است. چرا؟ چون اگر در مدرسه و دانشگاه معلوم شد، پدرش ساواکی است بتواند بگوید من خودم انقلابی‌ام تا شخصیت انسانی او حفظ شود.

شما در انقلاب فرانسه نگاه کنید همه را کشتند، بعد چه کار کرد؟ تسویه‌های خونین رخ داد. در نظام کمونیستی، لنین چه کرد؟ تمام امپراتور، دار و دسته، خانواده و دوتا بچه کوچک همه را کشت. ما چه کردیم؟ شاه، فرح و بند و بساط او همه رفتند خارج. از آمریکا خواستیم آن‌ها را به ما برگرداندند، حماقت آمریکایی‌ها هم این بود که اگر درست می‌فهمیدند خانواده شاه را تحویل ایران می‌دادند، ما محاکمه‌شان می‌کردیم و قطعا مثل بنی‌صدر آن‌ها را نمی‌کشتیم. معلوم نبود بکشیم‌شان؛ پسر شاه آن موقع بچه بود، اما فرح نائب‌السلطنه بود. آن‌ها الان رفتند آمریکا، پول ملت ما را دزدیدند، زندگی می‌کنند و آمریکا به این دزد‌ها و غارت‌گر‌های ما امکانات می‌دهد.

من جواب سوالم را نگرفتم. آیا امکان گفتگو و صحبت برای کسانی که در داخل مخالف برخی روند‌ها هستند، وجود دارد؟

آخر کی؟ کسی که نمی‌خواهد جمهوری اسلامی باشد، خب نخواهد. کسی که جمهوری اسلامی را نخواهد باید به تلویزیون آورد و بگوییم از بیت‌المال مسلمین استفاده کن و بعد بگو نمی‌خواهم جمهوری اسلامی باشد؟ به ما چه مربوط است. خودش روزنامه دارد، گپ بزند، در کوچه و خیابان همه‌جا حرف بزند.

خانم من رفته نان بگیرد، یکی آمده گفته بله این مملکت به این شکل در آمده و این‌ها همه یک چیزی هستند. یک روحانی آمده رد شود گفته همه‌چیز زیر سر این است. من به او گفتم این فرد لباس پیغمبر بر تنش است. دو اینکه تو می‌گویی این روحانی آمده تو را از دست شاه نجات داده، این نان امروز ما را نگاه کن با نان آن دوره مقایسه کن. تو این نان را می‌خوری، همین روحانیت بالاترین شهید را هم در جبهه و جنگ نسبت به تعدادشان داده بعد ایستادی این حرف‌ها را می‌زنی. گفت نه و فلان. گفتم در هر صنفی خوب و بد وجود دارد. عالم خوب و عالم بد هم است، ارتشی و سپاهی خوب و بد هم است، اصلاح‌طلب خوب و اصلاح‌طلب بد هم است. گفت دو سه نفر پشت سر من درآمدند و گفتند چرا این حرف‌ها را می‌زنی. بعد که نان را گرفت گفتم برو نوش جان، کباب هم بگیر بخور، فحشت را هم بده.

چطور می‌گویید نمی‌گویند؟ در همین سایت‌ها حرف می‌زنند. مگر نمی‌گویند؟ مگر حرف‌های عباس عبدی علیه نظام نیست؟ میرحسین موسوی چه می‌گوید؟ واقعا یک مخالف نظام بیشتر از این حرف می‌زند؟ از این کمتر می‌زند. آقای خاتمی در نوشته‌اش چه می‌گوید؟ مخالف چه می‌خواهد بگوید؟ خب می‌گویند. درست مثل اینکه من رفتم دانشگاه مشهد، یک پسری بلند شد و شروع کرد علیه نظام صحبت کردن بعد از آنکه تمام شد، گفتم دیگر حرفی داری بزنی؟ گفت نه هرچه می‌خواستم گفتم. گفتم آقای کواکبیان جوابش را بده؛ گفت نه خودت بگو. به آن دانشجو گفتم تو گفتی خفقان و دیکتاتوری هست، اما تو که الان همه حرف‌هایت را زدی! ما زمان شاه یک صلوات می‌فرستادیم، ما را می‌فرستادند زیر شکنجه ساواک.

اما الان اینطور است که تو همه حرف‌هایت را زدی، دو ماه قبل هم یکی دیگر بود همین حرف‌ها را زد، الان از اینجا کجا می‌روی گفت کلاس. گفتم کسی مانعت است؟ گفت خیر. گفتم شب هم می‌روی خانه؛ فردا هم می‌آیی. یک ماه دیگر هم یکی دیگر می‌آید همین حرف‌ها را می‌زند. بعد به او گفتم خودت نمی‌فهمی چه می‌گویی، اگر می‌فهمیدی نمی‌گفتی. اما در نهایت آزادی می‌گویی در ایران آزادی نیست. این خیلی جالب است، من عرض می‌کنم فردی با نهایت آزادی رفته بالای پشت‌بام می‌گوید مرگ بر دیکتاتور، اگر دیکتاتور بود که دمار از روزگار تو درمی‌آورد. الان این آقایان رفتند اغتشاش کردند آقا در نهایت محبت کردند گفتند این افراد را رها کنید.

به طور مثال در زمان پیغمبر در مکه چه اتفاقی افتاد؟ همه خیال کردند ابوسفیان را می‌گیرد به دار می‌کشد. اما پیغمبر فرمودند خانه ابوسفیان محل امن است هرکسی به خانه او رفت کسی کاری به او ندارد. بعد هم فرمودند أَلْیوْمُ یوْمُ الْمَلْحَمَةِ، ملحمه یعنی قرمه کردن؛ به حضرت علی فرمودند برو فریاد بزن أَلْیوْمُ یوْمُ الْمَلْحَمَةِ. روز محبت و صمیمیت است. ما اصلا در نظام جمهوری اسلامی، نظام سرکوب نداریم. نظام روشنگری داریم؛ لذا شما می‌بینید در نهایت آزادی شما هرچه می‌خواهید می‌پرسید و من هرچه می‌خواهم جواب می‌دهم و دو‌تایی با هم پخش می‌کنیم.

در دانشگاه هم که می‌رویم برخی از مخالفین هرچه می‌خواهند می‌گویند و ما هم می‌گوییم بسم‌الله بگو. در این سایت‌ها هم می‌نویسند. نمی‌شود جلوی این سایت‌ها را گرفت؟ چرا؛ بدترین چیز‌ها را هم می‌نویسند. این اصلا دلیل آزادی است. جمهوری اسلامی یک پهلوان نیرومندی است که این چیز‌ها هیچ تاثیری در آن ندارد، یعنی من که یکی از کسانی هستم که در انقلاب سابقه‌کار دارم به شما می‌گویم من نگرانی ندارم.

اصلا این مطالب را فردا در تاریخ حتما یک پژوهشگر در دانشگاه بخواهد تحقیق کند می‌بیند این همه نشریه و روزنامه تعدادش بیشتر از مال ماست. ما چه نشریه‌ای داریم؟ یک جوان، رسالت و کرمان را داریم. جالب است سه تا روزنامه برای آقا و نهاد رهبری است. یکی دست مسیح مهاجری است که سبک ضد آقای حسین شریعتمداری است، یکی هم اطلاعات است که خدا رحمت کند دست آقای دعایی بود، بعد هم که دیدید آقا چطور آقای دعایی را تحویل گرفت، نفر بعدی هم وزیر سابق ارشاد را گذاشت. آقا می‌تواند ایشان را بردارد؟ نمی‌تواند؟ پس چرا حسین شریعتمداری را برنمی‌دارد؟ ما باید قدر این نظام را بدانیم.

من زمان مصدق را دیدم شما‌ها ندیدید. در زمان مصدق نشریات را نگاه کنید، روزنامه داد بود، فرمان بود، اتحاد ملی بود. این‌ها علیه مصدق هرچه دلشان می‌خواست می‌نوشتند. چلنگر برای حزب توده بود، مصدق را به شکل میمون درمی‌آورد که به ساز آمریکا و انگلیس می‌رقصد. بعد می‌گفتند خفقان است و لباس نظامی تن مصدق می‌کردند. بعد معلوم شد که اکثر آن‌ها از خارج پول می‌گیرند، اسناد خانه سلاح که درآمد، گند این‌ها هم درآمد. محمد مسعود آدم مشکل‌داری بود، این روشنفکر‌ها هر بار تبلیغش می‌کنند. روزنامه‌اش را شما نگاه کنید ارزیابی کنید ببین چه خبر است. اما مذهبی‌ها او را نکشتند، حزب توده او را کشت. ما باید قدر نظام‌مان را بدانیم، نظامی که همه در آن زندگی می‌کنیم، دارای امنیت است. طرح فتنه ۱۴۰۱ و اغتشاش را با تدبیر و شهید دادن و نکشتن دار و دسته آن به پایان رساندیم.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین