حالا کیومرث پوراحمد که داستان «قصههای مجید» را در قاب تلویزیون به تصویر کشید از دنیا رفته است.
فیلم اقتباسی از رمان و داستان الزاما رضایت نویسنده را به دنبال ندارد، حتی گاه مخاطبان رمانها نیز سریالها و فیلمها برایشان راضیکننده نیست و کتاب را بیشتر از فیلم و سریال دوست دارند، اما «قصههای مجید» ماجرای دیگری دارد؛ هم نویسندهاش از این اقتباس راضی بوده و به قول خودش کلامی پشتسر کارگردان نگفته و هم این سریال به جان مخاطب نشسته است.
در پی درگذشت کیومرث پوراحمد، کارگردان، با هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده، تماس میگیرم. او این خبر بد را از پیش شنیده و از صدایش به نظر میرسد حالش چندان خوب نیست، نفسی میکشم، زیرا دیگر لازم نیست صغری و کبری بچینم تا خبر بد را بدهم. اما گریه و بغضش این حس را ایجاد میکند که گپ و گفت را به بعد موکول کنم و به او میگویم در موقعیت دیگری با او تماس میگیرم، اما میخواهد حسش را بگوید؛ بگوید که پوراحمد آدم صادق و صمیمیای بوده است. همیشه خوشحال بوده که «مجید» در قاب پوراحمد برای مخاطب زنده شده و ماجراجویی کرده است.
این نویسنده در گفتگویی که با بغض و گریه همراه است، درباره تجربه همکاریاش با کیومرث پوراحمد که حدود ۱۱ قصه از «قصههای مجید» را به قاب تلویزیون آورده است، میگوید: پوراحمد شخصیت مجید و قصههای مجید را خورد، هضم کرد و بازتاب افکار و موقعیتهای خود را به آن اضافه کرد و به تصویر کشید. او در خانوادهای شلوغ و در عین حال اهل هنر زندگی میکرد. او شخصیت مجید و بیبی را به گونه دیگری خلق کرده بود که حاصل خلاقیت و واقعیت ذهنی خود بود و در نهایت کار ماندگاری شد.
او ادامه میدهد: کارگردانهای زیادی برای به تصویر کشیدن «قصههای مجید» سراغم آمدند، اما زمانی که پوراحمد و علاقهاش را به ساخت این داستان دیدم، تصمیم گرفتم کار را به او بسپارم. او واقعا شیفته «قصههای مجید» بود و به آن علاقه داشت. با همه دستاندازیهای کسانی که مجید را دوست نداشتند و با توجه به بودجه اندکی که تلویزیون برای این سریال در نظر گرفته بود، پوراحمد سختیها را تحمل کرد و سریالی ساخت که هرکسی با هر تفکر و عقیدهای آن را دوست داشت، من هم دوستش داشتم. همیشه خوشحال هستم و حالا باید بگویم «بودم» که او این کار را انجام داد و «قصههای مجید» را به تصویر کشید و نسلهای مختلف آن را دیدند تا از دیدنش لذت ببرند و در ذهنشان به یادگار بماند.
مرادی کرمانی خاطرنشان میکند: «قصههای مجید» همچنان سرافزار بود. مجید شانس آورد، من شانس آوردم، تلویزیون شانس آورد که چنین فرد ناب و درجه یکی سریالی را که پر از نکتههای اخلاقی و آموزشی و پر از مهربانی و صداقت است، ساخت. این سریال حاصل زندگی و ذهن پوراحمد بود که با مجید همراه شد. شاید هرکس دیگری این سریال را میساخت، مجید چنین خوششانس نمیبود.
او میگوید: کیومرث پوراحمد عین بچهها بود، بچهای بود که فقط بزرگ شده بود. او خلاقیت، صداقت و صمیمیت و حس کودکی داشت، خوشحال بود، اما گاهی تند و تلخ میشد و خیلی تلخ، اما بچهای ساده و صمیمی و مهربان بود و از هیچکس کینهای نداشت. خدا او را رحمت کند.
مرادی کرمانی تأکید میکند: کیومرث پوراحمد برای ساخت فیلم «قصههای مجید» سختیهای بسیار کشید و خودش و مادر مرحومش، پرویندخت (فاطمه) یزدانیان و کل خانوادهاش، سهم مهمی در ساخت «قصههای مجید» داشتند. یکی از شانسهای من همکاری با پوراحمد بود.
مرادی کرمانی که گریههایش به هقهق تبدیل شده میگوید: بسیاری از کارگردانها و نویسندههایی که با هم همکاری را شروع میکنند، بعد از مدتی با هم دشمنی میکنند. خدا میداند من یک جمله حتی یک جمله علیه پوراحمد ننوشتم و نگفتم. او تنها کارگردان ایرانی است که سریالی ساخته و با نام نویسنده کار را شروع کرده؛ از بس که مهربان و باگذشت بود.