جان رید ویلکاکس تحلیلگر بنیاد کارنگی نوشت: روندها و رخدادها در روابط ایالاتمتحده و ایران موجب شده که خوانش این روابط در آمریکا سویه تلخ و سیاهی به خود بگیرد. مقامات ایران در مواجهه با فشارهای بیامان ایالاتمتحده، مرتباً با مقامات روسیه و چین دیدار میکنند و درباره سطوح بیسابقه همکاری تعهد میدهند. برنامه هستهای ایران نیز اخیراً از یک آستانه کلیدی برای تولید اورانیوم با درجه تسلیحاتی عبور کرده است.
سیاستگذاران آمریکایی امروز با یک نقطهعطف کلیدی در روابط دوجانبه روبهرو هستند و داینامیک سیاست «نه توافق هستهای، نه بحران» بهطور فزایندهای ناپایدار به نظر میرسد. تحلیلگران جنگطلب، خواستار یک استراتژی جدید برای ایران هستند که بر خروج رسمی از برجام، افزایش تلاشها برای هماهنگی علیه ایران، اهرم بازدارندگی تحریمها و حرکت رو به جلوی ارتش آمریکا، متمرکز است. اما این استراتژی بیشتر از استراتژی «فشار حداکثری» دولت ترامپ است که نتوانست به هیچیک از اهداف اعلامشده خود دست یابد و در عوض باعث شد ایران برنامه هستهای خود را سرعت بخشیده و بر تحرکاتش در منطقه بیافزاید.
ابزار نهایی دیپلماسی تهاجمی ایالاتمتحده یک اقدام جنگی و حمله به تاسیسات هستهای ایران یا مراکز نظامی کلیدی این کشور خواهد بود. اما امروز، تمایل واشنگتن برای استفاده از گزینه نظامی بسیار کم است.. حمله به ایران را نمیتوان به اسرائیل واگذار کرد. چنین تلاش بزرگی مستلزم مشارکت ایالاتمتحده است. اما آیا جو بایدن، یا هر رئیسجمهور دیگر ایالاتمتحده، مایل است سرمایه سیاسی یک دوره خود را در معرض چنین خطر عظیمی قرار دهد؟ با توجه به اقدامات فاجعهبار ایالاتمتحده در خاورمیانه در دو دهه گذشته، تمایلش به تمرکز بر چین، و جنگ طولانی در اوکراین، ایران احتمالاً ترسی از حمله آمریکا ندارد.
علاوه بر این، بسیاری از مقامات اسرائیلی و آمریکایی آشکارا اعتراف میکنند که حمله به تأسیسات هستهای ایران ممکن است کمک چندانی به عقب انداختن پیشرفتهای هستهای ایران نکند. در واقع، این حمله ممکن است تهران را تشویق کند تا برنامه هستهای خود را با سرعت بیشتری ادامه دهد. اگر ابزارهای نهایی برای دستیابی به اهداف کلیدی آمریکا ناکارآمد باشند، گزینههای تعامل همچنان میتوانند راه بهتری برای خروج از بنبست هستهای ارائه دهند. از زمان خروج دولت ترامپ از برجام، نبود هماهنگی دیپلماتیک، پیشرفت در مذاکرات هستهای را متوقف کرده است.
تهران پس از خروج یکجانبه آمریکا هیچ ابزاری برای حلوفصل اختلافات و هیچ راهی برای بازیابی درآمدهای از دسترفته پس از خروج آمریکا از برجام نداشت. این کشور همچنان نسبت به اعتبار و دوام تعهد ایالاتمتحده برای کاهش تحریمها تردید دارد و فضایی امنیتی و ایدئولوژی سفت و سخت انقلابیاش امکان برداشتن گام اول به سوی واشنگتن را از میان میبرد. برخی از ابزارهای تعامل هنوز در دسترس دولت بایدن است که استفاده از آنها میتواند این محاسبات را تغییر دهد و تهران را به پذیرش محدود کردن برنامه هستهای وادار کند.
اول، داراییهای مسدودشده ایران در خارج از کشور (بهویژه در کره جنوبی و عراق) مدتهاست که بهعنوان بخشی از بسته پیشنهادی بازگشت به برجام مورد بحث قرار گرفته است، اما هرگز توسط واشنگتن علنی نشده است. دوم، تهران نگرانیهای قابلتوجهی را درباره تأثیر عملی محدود لغو تحریمهای ایالات متحده ابراز کرده است.
واشنگتن باید نشان دهد که در صورت احیای توافق هستهای، اقداماتی را برای ارائه تضمینهای معتبر به سرمایهگذاران و مؤسسات مالی مبنی بر اینکه تحریمها بهطوری قابل راستیآزمایی باشد، برداشته شدهاند، انجام خواهد داد. سوم، در صورت علاقه جدی ایران به احیای توافق هستهای، ایالات متحده باید آماده باشد تا محدودیتهای توافق درباره پیشرفتهای هستهای ایران را از تحقیقات پادمانهای طولانیمدت آژانس بینالمللی انرژی اتمی نسبت به فعالیتهای هستهای اعلامنشده بالقوه در گذشته، جدا کند.
چنین اقداماتی ممکن است برای بازگرداندن برجام کافی نباشد چراکه شرایط اولیه توافق احتمالاً به دلیل آسیب دیپلماتیکی که در سالهای اخیر به آن وارد شده هرگز محقق نمیشود و تغییر رویکرد گستردهتر در میانمدت، دیگر منتفی است. اما این اقدامات میتواند برای نشان دادن حسننیت کافی و تاثیر بر نگرش تهران و ایجاد حرکت برای یک توافق موقت که دسترسی نظارت بینالمللی بر تاسیسات هستهای ایران را بازگردانده و تولید اورانیوم با درجه تسلیحاتی را متوقف کند، کافی باشد. در کنار پیامهای خصوصی ایالات متحده به چین، واشنگتن همچنین میتواند تلاشهای دیپلماتیک چندجانبه برای فشار بر ایران را برای محدود کردن پیشرفتهای هستهایاش تقویت کند.
اعتراضات داخلی ایران توجه جهانی را به خود جلب کرد و باید به آن اشاره کرد. حرکت اخیر اعتراضات شایسته توجه آمریکا است. اما سیاستگذاران ایالات متحده نمیتوانند برای تغییر جهت این حرکت اجتماعی کاری انجام دهند و تلاشهای گسترده برای انجام این کار میتواند نتیجه معکوس داشته باشد.
پیشنهادات ارائهشده در اینجا با یک نبرد سخت و دشوار در محیطهای داخلی و ژئوپلیتیک فعلی روبهرو هستند. اما اگر واشنگتن تسلیم بدترین نتیجه ممکن شود، ممکن است اسیر یک پیشبینی خودکامبخش خطرناک شود. اگر هیچ حرکتی به سمت یک توافق جدید صورت نپذیرد، احتمال وقوع یک بحران جدید بیشتر میشود.
منبع: هم میهن