حسین زمانی هنرمندی که روز پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت پس از چند ماه درگیری با بیماری سرطان کبد جان خود را در بخش مراقبتهای ویژه از دست داد.
این هنرمند امروز در بهشت زهرا به خاک سپرده شد در این مراسم حمیدرضا نوربخش هم حضور داشت. او درباره زمان گفت: «پس از سالهای ابتدایی دهه هفتاد بود که حسین زمان پا به عرصه فعالیت گذاشت آن هم زمانی که موج جدیدی از موسیقی آمده بود. حسین زمان از همان ابتدا نشان داد که هنر برای او سرگرمی و تفریح نیست و این را انتخاب کرده بود.»
مدیرعامل خانه موسیقی اضافه کرد: «زمان هنرمندی بود که از سردرد میخواند؛ و خوب اینگونه خواندن و از درد خواندن خواهناخواه مشکلاتی را در پی خواهد داشت. امیدوارم همه ما بتوانیم به تعهدمان در زندگی عمل کنیم و زمانی که میرویم، پیش خودمان و مردممان و خدای خودمان شرمنده نباشیم.»
به همین بهانه و برای صحبت بیشتر درباره حسین زمان سراغ عبدالجبار کاکایی، شاعر و ترانه سرا رفتیم و به گفتگو با این هنرمند پرداختیم که در ادامه میخوانید.
درباره رفاقتتان با حسین زمان بگویید.
من با حسین زمان رفاقت داشتم و در آلبوم قرار عاشقی با هم کار کرده بودیم و حسین ترانههایی از من را اجرا کرد، درباره شخصیت و خصوصیات اخلاقی حسین هم باید بگویم که در تلاوت، اعتقاد و ایمان، جزو نوابغ موسیقی بود.
درباره حواشی و محدودیتهایی که درباره ایشان اعمال میشد چه میدانید؟
درباره موضوعات حاشیهای هم میدانم که محدودیتهای شدیدی علیه ایشان اعمال میشد، حتی ترانههایی که ارسال میکرد هم با این موضوع مواجه بود و مسئله هم این نبود که چه کسی ترانه را نوشته، موضوع این بود که حسین زمان میخواهد آن را بخواند و بعضا در این میان مشکلاتی پیش میآمد که از من کمک میخواست و، چون مدت محدودی عضو شورای شهر بودم، پا در میانی میکردم و سعی میکردیم محدودیتها را برطرف کنیم تا آثار حسین منتشر شود.
حسین صدای بسیار خوبی داشت و من هم مانند بسیاری از اهالی جامعه موسیقی ایران از نبود او اندوهگینم. حسین تحت فشار نهادهای فرهنگی اجازه برگزاری کنسرت نداشت. من بابت محدودیتهایی که شامل افرادی، چون حسین شده، بسیار زیاد متاسفم. در نهایت هم بیماری به او اجازه ادامه حیات نداد.
بسیاری حسین زمان را هنرمندی سیاسی میدانستند و به واسطه همین ماجرا هم او اجازه فعالیت پیدا نکرد، چرا هیچگاه مهاجرت نکرد؟ آیا اصلا حرفی از این ماجرا میزد؟
حسین هیچوقت نمیخواست که مهاجرت کند، چون این آدم از جنس ماندن بود، نه رفتن! حسین از نسل پنجاه و هفتیها بود، آنهایی که ناگهان برای تغییر سیاسی در جامعه ایران به پا خواستند و پای حرفشان نیز ایستادند. حسین از این نسل بود، این نسل، یعنی متولدین دهه چهل و پنجاه که قدرت عمل و اراده آنها در دهه شصت با شروع جنگ و پشت سر گذاشتن انقلاب نمایان شد و تمام تلاششان برای ایجاد اصلاحات در نظام سیاسی را به کار گرفتند.
او کسی نبود که با چند دلشکستگی بخواهد مهاجرت کند، آنها پای آرمانی ایستاده بودند که بخاطر آن قسم خورده بودند، در یک جنبش تاریخی شرکت کرده بودند و برای به روز کردن این جنبش و تفکر دینی که پشت آن بود و منجر به انقلاب شد، تلاش میکردند.
حسین منتقد وضعیت پیشآمده بود و از نسلی هم بود که حاضر به ترک نبود، چون خودش معمار این بنا بود، بنایی که برای ساخت آن باید پاسخگوی تاریخ بود. او نه میل به عقبنشینی داشت و نه میل به مهاجرت فقط دنبال تحقق آرمانهای نسل ۵۷ بود.
حسین زمان دینش را به جامعه ادا کرد؟ جامعه چطور؟ او دینش را به زمان ادا کرد؟
بخش وسیعی از جامعه فعلی ما را نسلها جوان از جمله متولدین دهه هشتاد و نود تشکیل دادهاند و طبیعتا این نسل خیلی اقبالی نسبت به حسین زمان و آرمانهایش ندارند. از طرفی هم برخی ایدئولوژیها باعث ایجاد محدودیت برای حسین زمان شدند. در این میان بخسی از جامعه متوسط ماست که صدای حسین زمان را میشنود. همین امروز که اخبار مربوط به درگذشت ایشان را جستوجو میکردم، چهرههای موقر و متشخصی در مراسم این هنرمند حضور داشتند و بسیار هم از بروز این اتفاق متاثر و ناراحت بودند.
بسیاری از هنرمندان ما مثل حسین، فریدون و حبیب که در انزوا و محرومیت درگذشتند و آنطور که باید قدر آنها دانسته نشد و به آنها فضا داده نشده تا بتوانند کنار دوست داران و مخاطبانشان باشند و آنها هم نتوانستند توانمندیهایشان را به نمایش بگذارند و متاسفانه حسین هم قربانی این بیعدالتی شد.
ویژگی برتر و متمایز آثار حسین زمان چه بود؟
محتواگرایی، ایشان میخواست موسیقی را در خدمت محتوا قرار دهد. محتوای آثارش هم همواره تحولات اجتماعی بود، غالبا آثارش محتوای اجتماعی داشتند و ترانههایی که انتخاب میکرد معنا گرا بود. هیچگاه دنبال ریتم و سرگرمی و ورود به بازار و این موارد نبود. حسین مسئولیت اجتماعی داست و برای رسیدن به آن موسیقی برایش وسیله بود.