سارق حرفهای وقتی یک تلفن همراه مسروقه را به زن مورد علاقهاش هدیه داد، هرگز تصور نمیکرد با همین کار شناسایی و دستگیر شود.
متهم وقتی لو رفت که به زن مورد علاقهاش تلفن همراهی را هدیه داد و روشن شدن تلفن مشخص کرد که گوشی سرقتی و متعلق به یک زن دیگر است.
مدتی قبل زنی به پلیس مراجعه کرد و گفت تلفن همراهش سرقت شده است؛ اما نمیداند این اتفاق چطور افتاده و ردی هم از سارق ندارد. با توجه به شکایت این زن و مشخصاتی که او به ماموران داد تحقیقات آغاز شد اما مدتی طولانی خبری از تلفن همراه زن جوان نشد تا اینکه پلیس متوجه شد تلفنی با مشخصاتی که زن جوان داده است روشن شده و مخابرات سیگنالهای آن را دریافت کرده است.
به این ترتیب، ماموران از طریق نقطهزنی تلفن همراه را پیدا کردند و به سراغ فردی رفتند که تلفن در دستش بود. زنی که این تلفن را داشت به پلیس گفت آن را از طرف مردی که با او رابطه دارد به عنوان هدیه دریافت کرده و از سرقتی بودن تلفن خبر ندارد.
با توجه به گفتههای این زن، مرد جوان شناسایی و بازداشت شد. او به سرقت تلفن همراه و 24 سرقت دیگر اعتراف کرد و با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و گفت: هادی 40ساله متهم است از اوایل سال ۱۴۰۱ به 24 خانه در محدوده دولتآباد شهرری و فلاح دستبرد زده است. او از طریق ردیابی گوشی موبایل یکی از مالباختهها که به یک زن جوان هدیه داده بود، شناسایی و دستگیر شد.
او ادامه داد: با تکمیل تحقیقات یک مالخر به نام امیر نیز بازداشت شد و اعتراف کرد اموال سرقتی را از هادی خریده است. اکنون با توجه به مدارک موجود در پرونده برای متهم اشد مجازات را میخواهم.
سپس 9 شاکی که در دادگاه حاضر بودند به تشریح شکایتشان پرداختند.
نخستین شاکی گفت: من شبکار هستم و ساعت هشت صبح نهم شهریورماه 1401 از محل کارم به خانه برگشتم. چون هوا به شدت گرم بود یک دمپایی را لای در گذاشتم تا در خانه بسته نشود و هوا جریان داشته باشد. از شدت خستگی خوابم برد. وقتی بیدار شدم متوجه شدم وسایل خانه به هم ریخته است و دزد از خانهام ۸۰ گرم طلا، ارز و یک رادیو سرقت کرده است.
دومین شاکی که مردی ۷۰ ساله بود در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من بازنشسته ارتش هستم و در خیابان فلاح سکونت دارم. ساعت هفت صبح برای رفتن به بانک خانه را ترک کردم. همسرم همان موقع برای پیادهروی به پارک رفت؛ اما نیم ساعت بعد با من تماس گرفت و گفت وقتی به خانه بازگشته متوجه شده همه وسایل به هم ریخته است. قفل خانه ما تخریب نشده و مشخص بود دزد با کارت در را باز کرده است. از خانهام سه گونی برنج که ارتش به من داده بود، ۱۵ فلش، دو گوشی موبایل و معادل ۷۰۰ میلیون تومان طلا و همچنین لباسی که همسرم برای عروسی نوهام به قیمت هشت میلیون تومان دوخته بود، سرقت شده است.
او ادامه داد: متهم یکی از گوشیهای موبایل را به زن مورد علاقهاش هدیه داده بود که از همان طریق هم شناسایی و بازداشت شد. او فقط دو گوشی موبایل را به من برگرداند و من درخواست رد سایر اموالم را دارم.
سومین شاکی وقتی روبهروی قضات ایستاد، گفت: شب عید فطر بود و ما به خانه مادر همسرم رفته بودیم. وقتی ساعت ۱۲ شب به خانه برگشتیم متوجه شدیم در آکاردئونی آهنی از جا کنده شده اما قفل در تخریب نشده بود. دو میلیون تومان پول نقد، طلا، لپتاپ و گیتارم سرقت شده بود.
چهارمین شاکی نیز گفت: بیست و هفتم تیرماه شب عید غدیر بود که به خانه ما دستبرد زده شد. پدرم به خاطر بیماری مدتی است در شهرستان ساکن شده اما خانهای در نزدیکی ما دارد. آن شب پدرم به تهران آمده بود و ما به آنجا رفته بودیم تا به او سر بزنیم؛ اما وقتی بازگشتیم، متوجه شدیم چراغ بالکن روشن است. حفاظ آهنی باز بود و در به شیوه توپیزنی باز شده بود. ما طلاها را در صندوقچهای در میان لباسها پنهان کرده بودیم؛ اما دزد آنها را پیدا کرده و با خود برده بود.
پنجمین شاکی که زن جوانی بود گفت: دنبال پسرم رفته بودم تا او را از مدرسه به خانه بیاورم. پسرم زودتر از من به خانه رسید. او تماس گرفت و گفت تلویزیون ۴۹ اینچ از روی دیوار کنده شده است. دزد از خانه ما فقط تلویزیون سرقت کرده بود.
ششمین شاکی نیز که یک زن جوان بود گفت: ساعت شش عصر برای خرید بیرون رفته بودم. همان موقع صاحبخانه ما که در طبقه بالا ساکن است خانه را ترک کرد. نیم ساعت بعد وقتی به خانه برگشتم سروصدای عجیبی از پشت بام شنیدم. به طبقه بالا رفتم و متهم را دیدم که از راه پشت بام به کوچه فرار کرد و گریخت. او طلاها و ۳۵۰ میلیون تومان پول نقدی را که همان شب شوهرم بابت فروش ماشینش گرفته بود سرقت کرد. بعد از این ماجرا دچار مشکلات روحی و ریزش موی شدید شدم و تحت درمان قرار دارم. از متهم شاکی هستم و برایش اشد مجازات میخواهم.
هفتمین شاکی وقتی در جایگاه ویژه ایستاد گفت: ما در طبقه سوم یک آپارتمان ساکن هستیم. دوچرخه پسرم را همیشه مقابل در واحد میگذاشتیم؛ اما این دزد شبانه دوچرخه را سرقت کرد.
هشتمین شاکی نیز گفت: من و همسرم ساعت شش عصر از خانه بیرون رفتیم و ۱۰ شب به خانه برگشتیم و متوجه شدیم ۵۰۰ گرم طلایی که در کمد گذاشته بودیم سرقت شده است.
آخرین شاکی گفت: ما هر پنجشنبه به خانه پدرزنم میرفتیم. ما یک گاوصندوق داشتیم که پول و طلاها را در آن نگه میداشتیم و کلید آن را لای لباسها پنهان میکردیم. حتی جلو گاوصندوق اسباببازیهای فرزندمان را چیده بودیم تا کسی شک نکند. اما متهم همه خانه را به هم ریخته و کلید را از میان لباسها پیدا کرده و به گاوصندوق دستبرد زده بود. او حتی پس از سرقت دوباره اسباببازیها را جلوی گاوصندوق چیده بود.
با پایان شکایت شاکیها، متهم ۴۰ ساله که دو سابقه سرقت از منزل را در پروندهاش دارد در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من قبلاً دو بار به اتهام سرقت منزل بازداشت شدم و سه سال در زندان بودم؛ اما مادرم برایم رضایت گرفت و آزاد شدم. من اظهارات شاکیان را قبول ندارم. فقط سرقت از خانه سه شاکی را که حالا در دادگاه حضور ندارند و رضایتشان را جلب کردهام قبول دارم که اثر انگشتم در خانه یکی از آنها کشف شده بود.
او ادامه داد: من تحت فشار روانی در پلیس آگاهی به 24 فقره سرقت اعتراف کردم اما حالا میگویم فقط سه سرقت را قبول دارم. شاکیها اگر فیلمی از من دارند میتوانند به دادگاه ارائه دهند.
قاضی گفت: در تحقیقات به سرقت از خانه مرد شبکار اعتراف کرده بودی. حالا قبول نداری؟
متهم پاسخ داد: قبول دارم به خانه او رفتم؛ اما از خانهاش فقط یک رادیو و کیف و ریشتراش دزدیدم که آنها را ۵۰۰ هزار تومان فروختم. من آن زمان به شیشه معتاد بودم و برای تهیه پول شیشه دست به سرقت میزدم.
متهم در جواب این سوال که چرا اتومبیلش در نزدیکی محل سرقتها بود گفت: خودم ساکن دولتآباد شهرری هستم و با ماشینم آنجا تردد داشتهام. این دلیلی بر سارق بودن من نیست.
او همچنین درباره اعترافات دیگر متهم پرونده هم گفت: قبول دارم یک قالیچه و یک ماشین شارژی کودک را که در پشت بام دو خانه برد سرقت کردم و به امیر فروختم. از یکی از خانهها هم یک دستهچک برداشتم که آن را به امیر فروختم اما سایر سرقتها را قبول ندارم.
قضات با پایان اظهارات ضد و نقیض متهم، وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.