نگهبان شهرک امید در لحظهای سرش را چرخاند و شاید حتی متوجه دلیل آتشسوزی نشده بود. فقط زن جوانی را میدید که سر تا پا در آتش میسوخت و مرد جوانی هم کمی آن طرفتر دست و صورتش آتش گرفته بود. نگهبان در چشم برهم زدنی کپسول آتشنشانی را در دست گرفت و به سرعت آتش را از بدن الهام خاموش کرد. بعد هم خودروی او را که کمی آن طرفتر در حال سوختن بود خاموش کرد.
چند روزی از این حادثه گذشت و با انتشار کلیپ لحظه حادثه، عمق فاجعه بر عواطف عمومی چنگ میزد. همه محتوای کلیپ از این قرار بود: «خودروی چانگان سفید رنگ با سرعت خیلی کم چند متری حرکت میکرد. در خودرو سمت راننده باز بود و مرد جوانی با راننده درگیر شده بود. مرد جوان یک بطری در دست داشت و محتوای داخل بطری را به سر و صورت و بدن راننده میپاشید. چند لحظه بعد راننده را از صندلی خودرو پایین کشید و دستش را سمت جیبش برد. ناگهان هر دو نفر آتش گرفتند. راننده که یک زن جوان بود سر تا پا در آتش میسوخت و در اطراف ماشینش میدوید. همان موقع نگهبان سر رسید و با کپسول آتشنشانی اقدام به خاموش کردن آتش کرد.» حادثه به حدی با سرعت رخ داد که همسایهها زمانی به خودشان آمدند که نگهبان این شهرک در کسری از ثانیه با کپسول آتشنشانی، حریق را از ماشین و سر و بدن الهام اطفا کرده بود. دود غلیظی از خودروی چانگان بالا میرفت و الهام که ثانیههای قبل سر تا پا در آتش میسوخت بلافاصله به بیمارستان منتقل شد. برادر او نیز دچار سوختگی شده بود و راهی بیمارستان شد اما روز بعد الهام به دلیل شدت جراحات وارد شده جان خود را از دست داد. تصاویر دوربین مداربسته راز جنایت را افشا کرد و مشخص شد الهام در جریان آتشافروزی عمدی برادرش جان خود را از دست داده است و به این ترتیب رسیدگی به موضوع در دستور کار محمد وهابی بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت.
در حالی که الهام قبل از فوت به دلیل وخامت حالش قادر به تکلم و ثبت شکایت نبود، برادر ۳۶ ساله او تحت تحقیقات قرار گرفت و روز گذشته در حالی که دوره درمان خود را طی کرد در شعبه دوم دادسرای جنایی تهران تحت بازجویی قرار گرفت.
دعوای آتشین بر سر ارثیه
سوختگی بدنش خیلی شدید است به گونهای که دستبند هم به او نزدهاند
دعوای تو با خواهرت از چه زمانی آغاز شد؟
من و خواهرم با همدیگر اختلاف شدیدی نداشتیم. همیشه همدیگر را دوست داشتیم و بعد از اینکه مادرم از دنیا رفت من و خواهر و برادرم کسی را جز همدیگر و پدرمان نداشتیم اما اختلاف در هر خانوادهای رخ میدهد.
مادرت به تازگی فوت کرده بود؟
نه چند سال قبل بر اثر سرطان جان خودش را از دست داد. مرگ او بشدت ما و پدرمان را غمگین کرد.
اختلاف شما که منجر به این حادثه شد به خاطر چه بود؟
3 روز قبل از حادثه من به برادرم گفتم که اثاثیه منزل ۶۰ میلیون تومان ارزش دارد و قرار شد آن اثاث را برای پرداخت مالیات بفروشم اما روز حادثه الهام مقابل بلوک آمد و وقتی من را در حال فروش وسایل دید اعتراض و فحاشی کرد. او یک دستگاه پوز هم همراه داشت و گفت کارت بکش و پول اثاثیه را بده اما من گفتم که پول نقد یا چک میدهم که الهام قبول نکرد. دوباره درگیری لفظی ما بالا گرفت و او که پشت فرمان ماشینش نشسته بود باز هم فحاشی کرد. من عصبانی شدم و سوئیچ خودروی او را برداشتم. الهام بنزین داشت و روی من پاشید که بعد از چند ثانیه شعلهور شد. من روی زمین غلت خوردم تا خاموش شوم اما نفهمیدم چه شد که بنزین شعلهور شد.
تو فندک نداشتی؟
نه. فندک و چاقو در ماشین الهام بود. من وقتی عصبانی شدم فقط با چاقو چند ضربه به پای خواهرم زدم.
در اعترافات قبلیات در آگاهی گفته بودی که فندک برای تو بود!
نه من چنین چیزی نگفتم.اصلاً حال خوبی نداشتم حتماً اشتباه شده است.
چرا اینقدر بیقراری و گریه میکنی؟
حادثهای که اتفاق افتاد از جلوی چشمم کنار نمیرود. به خاطر از دست دادن خواهرم غمگینم.
فکر میکنی انتهای این پرونده به کجا ختم میشود؟
من اتهام قتل خواهرم را قبول ندارم. خواهرم یک فرزند کوچک دارد که او تنها ولی دم پرونده است. پدرش یعنی شوهر خواهرم قیم اوست و من امیدوارم شوهرخواهرم نسبت به من رضایت دهد.
رسیدگی به این پرونده برای روشن شدن ابعاد پنهان ماجرا در دستور کار بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی تهران قرار دارد.