پرونده مردی خشن که همسر صیغهای خود و خانه او را به آتش کشیده است به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
زن جوان که خودش را با سختی زیاد از میان شعلههای آتش بیرون کشیده بود در بیمارستان از خشونتهای بیامان شوهر صیغهای و سختی زندگی با او صحبت کرد و از پلیس خواست کمکش کند.
وقتی خبر آتشسوزی خانهای در جنوب تهران به ماموران داده شد، پلیس متوجه شد یک زن به نام مهرسا در این آتشسوزی مجروح و به بیمارستان منتقل شده است. وقتی ماموران در محل حاضر شدند زن جوان که وضعیت وخیمی داشت از پلیس درخواست کمک کرد و گفت شوهر صیغهایاش که مدتی است رابطه با او را تمام کرده عامل آتشسوزی بوده است.
او گفت: مدت یک ماه به صیغه مردی به نام سامیار درآمدم؛ اما او مرد خشنی بود. ادعا میکرد مرا دوست دارد اما آنقدر خشن بود که تصمیم گرفتم دیگر مدت صیغه را تمدید نکنم. سامیار مخالف جدایی بود. یک روز که همراه پسر خردسالم در خانه بودم سامیار با یک گالن بنزین وارد خانه شد. او بنزین را روی من و همه جای خانه پاشید و قبل از اینکه فندک بزند پسرم را از اتاق بیرون انداخت.او وحشیانه فندک زد و من آتش گرفتم و خودش بلافاصله فرار کرد. پتویی را دور خودم پیچیدم و آتش را خاموش کردم. همان موقع همسایهها سر رسیدند و شعلههای آتش خانه را خاموش کردند و مرا به بیمارستان رساندند.
مهرسا پس از بهبود نسبی دوباره تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: دست، پا، قسمتهایی از بدن و صورتم سوخته و هنوز تحت درمان هستم و نمیتوانم کارهای شخصیام را انجام دهم و از فرزند خردسالم نگهداری کنم. من و پسرم امنیت جانی نداریم و سامیار دست از سرمان برنمیدارد. او همچنان که خودش را مخفی کرده تلفنی تهدید هم میکند.
این زن در ادامه شکایتش گفت: سامیار مرد بدبینی بود. او میگفت باید اعتراف کنم با مردان زیادی رابطه داشتهام. من به خاطر آزارهای سامیار از او شکایت کردم. عکس و فیلم هم تهیه کردم و به پلیس دادم. سامیار برای اینکه وادارم کند شکایت را پس بگیرم تهدید کرد صورت پسرم را با اسید میسوزاند. من که به شدت ترسیده بودم به بهانه اینکه از او شکایت کردهام و حالا گوشی موبایلم در کلانتری است برای پس گرفتن شکایتم به داخل کلانتری رفتم و ماجرا را به پلیس گزارش دادم. همان موقع یک مامور همراه من از کلانتری بیرون آمد و در بازرسی ماشین سامیار ظرف اسید را پیدا کرد. همانجا پروندهای تشکیل شد و من وکیل گرفتم تا بتوانم از دست سامیار خلاص شوم؛ اما او چند هفته بعد با گالن بنزین به خانهام در شهرری حملهور شد و من و خانه را به آتش کشید.
با این شکایت ماموران به ردیابی مرد خشن پرداختند و او را بازداشت کردند؛ اما او اظهارات عجیبی علیه مهرسا مطرح کرد و گفت: من مدتی قبل مهرسا را به عنوان مسافر سوار ماشینم کردم. او با من درد دل کرد و گفت مجرد است. من که دلم برایش سوخته بود چند بار به دیدنش رفتم و به او علاقهمند شدم. تا اینکه برایش یک خانه اجاره کردم و او را به عقد موقتم درآوردم؛ اما بعد از یک ماه فهمیدم او شوهر و بچه دارد و به خاطر اختلاف با همسرش پسرش را به پرورشگاه سپرده است. او در این مدت یک ماه از من سوءاستفاده کرد و وقتی من حقیقت را فهمیدم تصمیم گرفتم رابطهام را با او قطع کنم؛ اما او تهدیدم کرد اگر صیغه را تمدید نکنم آبرویم را میبرد. مهرسا میگفت از من فیلم دارد که میتواند فیلم را پخش کند. او با تهدید از من اخاذی میکرد و پول میگرفت. این زن زندگی مرا آتش زد و نابود کرد. حالا به دروغ میگوید من زندگی او را به آتش کشیدهام.
وقتی پلیس تحقیقات خود را درباره ادعای متهم آغاز کرد متوجه شد همه گفتههای او دروغ است. مهرسا هفت سال قبل از شوهرش جدا شده و برای چند ماه پسرش را به پرورشگاه سپرده بود؛ اما پس از مدتی فرزندش را تحویل گرفته و با پسرش در خانهای اجارهای زندگی میکرد.
در بررسیهای بعدی مشخص شد سامیار با خانواده مهرسا ارتباط خانوادگی داشته و از این طریق آنها با هم آشنا شده و تصمیم به ازدواج داشتند؛ اما چون مهرسا متوجه رفتارهای عجیب سامیار شده و فهمیده او مرد خشنی است، از ازدواج با او منصرف شده بود. به همین خاطر سامیار کینه او را به دل گرفت و خانهاش را به آتش کشید.
با افشای حقیقت، سامیار بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و به آتش زدن خانه همسر صیغهای اعتراف کرد ولی مدعی شد قصد کشتن مهرسا را نداشته است. متهم گفت: من حتی دلم نیامد به بچه مهرسا صدمه بزنم، او را از خانه بیرون بردم و بعد بنزین ریختم چون فقط میخواستم مهرسا را بترسانم و او را وادار کنم که با من ازدواج کند. نمیدانم چه شد که او آتش گرفت، دست خودم هم سوخت. من واقعاً عاشق مهرسا بودم.
با پایان تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه 11 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم به زودی پای میز محاکمه میرود.