ریاض در چند روز گذشته، محل برگزاری نشست مبارزه با افراطگرایی با حضور آنتونی بلینکن، وزیر امورخارجه آمریکا بود و به فاصله چند روز در هفته آینده، میزبان بزرگترین نشست اقتصادی به ریاست چین خواهد بود. بدینترتیب، تقسیم امور امنیتی و اقتصادی خاورمیانه بین دو ابرقدرت و با نشستی در کشور منطقهای قدرتمند عربستان انجام میشود.
در جریان سفر سال گذشته شیجینپینگ، رئیسجمهوری چین به ریاض ۴۶ توافقنامه همکاری به ارزش ۵۰ میلیارد دلار امضا شد. وزیر امورخارجه چین نیز بر تقویت همکاریهای اقتصادی دو کشور و لزوم ایجاد «منطقه آزاد تجاری چین-خلیجفارس» در «اسرع وقت» تاکید کرده بود. (این درحالی است که چینیها در ایران ۲۵ طرح، فقط به ارزش ۱۸۵ میلیون دلار سرمایهگذاری کردهاند).
قبل از سفر بلینکن، مهمان آمریکایی و قبلی ریاض، جیک سالیوان گفته بود: «ما قفل پروازهای هوایی عربستان و عمان را برای پروازهای غیرنظامی «به» و «از» اسرائیل و آسیا باز کردهایم - گامی در مسیر اینکه امیدواریم به عادیسازی کامل روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی تبدیل شود.» این سفر علاوه بر پرداختن به مسئله یمن و سودان و برنامه هستهای ایران، موضوع عادیسازی روابط عربستان با اسرائیل را در نظر داشت. از سویی، بایدن در پی اطمینانبخشی به کشورهای حاشیه خلیجفارس و اسرائیل برای هموار کردن گفتگو با ایران است. همانطور که آمریکا بهرغم اختلافات در حوزه انرژی و همکاریهای عربستان با چین، خواهان حفظ اتحاد استراتژیک خود با عربستان است.
بلینکن در سخنرانی در ایپک به منافع امنیتی حقیقی آمریکا در رابطه با عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل تاکید و به نقش جدی خود اشاره کرده بود: «ما بههیچوجه دچار این توهم نیستیم که این کار به آسانی یا به زودی انجامپذیر است، اما برای دست یافتن به آن متعهد هستیم.»
این درحالی است که چین که میانجیگری فعال در توافق بین ایران و عربستان بود و بلینکن هم در سفر اخیر خود به این کشور از این توافق استقبال کرده بود، این بار از حل مسئله اسرائیل و فلسطین در منطقه، با پادرمیانی خود سخن گفته است. بیتردید آمریکا از این میانجیگری دوباره چین، به علت منافع خود و تامین امنیت بیشتر اسرائیل در منطقه و اجرای شرط عربستان (طرح صلح ملک عبدالله) که رضایت و منافع قدرت منطقهای و سایر کشورهای عربی و خلیجفارس را در پی دارد، استقبال خواهد کرد.
عربستان برای امنیت اقتصادی و توسعه و خلق ثروت و اجرای پروژههای بلندپروازانه خود به امنیت و ثبات اقتصادی-سیاسی در منطقه و خصوصاً خلیجفارس نیاز دارد. به همین علت، هم با ایران به توافقی رسیده و هم از آشتی و عادیسازی روابطِ اسرائیل با منطقه استقبال کرده است، ولی آن را منوط به پذیرش شروط چهارگانه قبلی خود از طرف آمریکا کرده است که نگارنده در یادداشت قبلی خود با عنوان «ایران، اتحادیه عرب و بازی منافع» به آن اشاره کرده بود. عربستان اکنون این عادیسازی را مشروط به حل مسئله فلسطین کرده است.
همانطور که عربستان و سایر کشورهای عربی به امنیت کشتیرانی و دریانوردی در بیانیه پایانی شورای همکاری خلیحفارس و نگرانیهای منطقهای تلویحاً به ایران اشاره کردهاند، مؤسسه گالوپ نیز طی گزارشی از پیشی گرفتن قدرت نرم عربستان از ایران خبر داده است و این ممکن نبود مگر در نگرش تصمیمگیرندگان و سیاستگذاری و دیپلماسی چندجانبه و مبتنی بر بیشینهسازی منافع و بر اساس واقعیات پذیرفته شده روابط بینالملل توسط تصمیمگیرندگان این کشور؛ چنانچه مؤسسه نظرسنجی گالوپ مدعی است، ۶۶ درصد از مردم منطقه موافق هژمونی ایران در منطقه نیستند؛ درحالیکه همین آمار برای عربستان ۴۸ درصد است.
عادیسازی روابط بین اعراب و اسرائیل زمانی میتواند برای ایران تهدید تلقی شود، که مذاکرات جاری به بنبست برسد و ایران از ابزارهای دیپلماسی غفلت کند و اختلافات و تنش بین ایران و آمریکا شدیدتر شود. در مقابل، زمانی توافق با عربستان میتواند نتیجهبخش و پایدار تلقی شود که ایران تنشزدایی جدی در منطقه و نظام بینالملل را در پیش بگیرد و برقراری روابط استراتژیک و پایداری را بر اساس منافع خود و در نظر داشتن منافع سایر بازیگران در دستور کار قرار دهد. این نکته، قبلا در یادداشت «الزامات سود بردن از توافق اخیر» اشاره شده بود. امروز نیز بهرهبرداری از توافقات، به انتخاب و استراتژی ایران و تعریف تصمیمسازان از منافع و بازی برد -برد بستگی دارد.
همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تلاش در حل ابهامات روابط تهران-مسکو و ارسال سلاح به روسیه، گام مهمی در رفع تنش بیشتر خواهد بود.
در غیر این صورت، هر توافق منطقهای و یا بینالمللی تاکتیکی، موقت و ناپایدار صرفاً در جهت جلوگیری از تنش بیشتر در منطقه خواهد بود.
هممیهن