رحیم پور ازغدی مثل بسیاری از همگنانش خود را معیار حق و باطل میداند و اگرچه بشر امروز را به این امر متهم میکند که جز نفس نفیس خویش هیچ معیار دیگری برای تمیز از خوب و بد ندارد، اما در حقیقت حدیث نفس بیان میکند و شرح حال خویش با دیگران میگوید. مصادیق آن چه گفتم در سالیان اخیر اندک نبوده اند، اما آن چه ایشان به تازگی فرمود اند نشان میدهد که نه تنها گذر عمر و احیانا خواندن چهارکتاب بیشتر در این سالها چیزی از آن تحکم و تحجر و خود بنیادی نکاسته است بلکه روز بروز بیشتر ایشان و امثال ایشان را در این توهم فرو برده که:این منم طاووس علیین شده؛ و جالب این یکی، از شگفتیهای عالم ما آن که دروغ میگویند تا اثبات حقیقت کنند. تهمت میزنند تا دامن خود را منزه نشان دهند، ناسزا میگویند تا خود را سزاوار خیر و نیکی نشان دهند و خلاصه آن که هرچه برای دیگران گناه کبیره به شمار میآید در مواردی خاص که آن هم تشخیصش فقط بر عهده دوستان انقلابی ماست تبدیل به خیر دنیا و آخرت خواهد شد و دشنام دهنده و بهتان زننده و کذاب جزو مقربان درگاه حضرت احدیت واقع میشود.
برای رحیم پور و دوستانش فرقی نمیکند آن که آماج حملات آنان قرار میگیرد اصلاح طلب است و یا ملی مذهبی است. چپ است و یا سلطنت طلب. خنیاگر است و یا کم حجاب. هرچه هست رحیم پور و دوستانش آنها را خودی نمیدانند و به همین علت هر چه میخواهد دل تنگشان به آنها نسبت میدهند. مملکت هم این قدر گرفتاری دارد که فرصت پرداختن به این یکی تازیها را نداشته باشد تازه اصلا اگر قائل به اشتباه دوستان انقلابی باشد.
و، اما دسته گل تازه به آب داده جناب رحیم پور که به تازگی اینترنشنال و صدای آمریکا را حسابی سر ذوق آورده است تا با پخش چند باره و چند باره این افضات رونق مسلمانی ببرند و به جمع هوادارانشان بیفزایند چه بوده؟
آقای ازغدی طبق معمول همه این سالها از یک تریبون یک طرفه حرفهای انقلابی زده است و به فضای فرهنگی قبل از انقلاب تاخته است!
کسی اگر خردک شرری فهمی از فضای غالب آن سالها داشته باشد قطعا از آن چه ذیل عنوان فرهنگ و هنر توسط دستگاه حاکمه ترویج میشد دفاع نمیکند. البته آثار بسیار خوب و درخشانی در همان سالها تولید شده اند که هم از حیث تکنیک و هم از حیث فرم از بسیاری تولیدات شبه انقلابی این سالها موفقتر بوده اند و از قضا با این که دعوی دین و اخلاق مداری هم نداشتند به مراتب دینیتر و اخلاقیتر از محصولات سفارشی سالهای اخیر محسوب میشوند. فعلا به آنها کاری نداریم. به این هم کاری نداریم که آقای رحیم پور و دوستانش که قریب به نیم قرن است بر تمامی ارکان این مملکت سیطره دارند چطور نتوانستند با آن همه حمایت بی دریغ و بودجههای بی حساب آثاری در خورِ حداقل با قصد و نیت ترویج اندیشههای خودشان تولید کنند. گیرم کل موسیقی قبل از انقلاب فاسد و منحط، بفرمایند با این همه بودجه و جشنواره و رسانههای فراگیر و غیر فراگیر چه گلی به سر موسیقی این مملکت زده اند؟ الحمدلله شجریان هم نه هنری داشت و نه دلش با شما بود حذف شد تا دیگر هیچ مانعی بر سر راهتان نباشد. چه کردید؟ غیر از بوم بوم و زوم و زوم و تتلو و طرح ژنریک آنها چه چیزی تحویل جامعه دادید؟ پهلوی علیه ما علیه میخواست با آن هنر منحط جوانان را به تباهی بکشاند شما با چنین محصولات درخشانی قصد دارید جوانان این سرزمین را به کدام مدینه فاضله رهنمون شوید؟
البته آقای رحیم پور فقط بحث محتوایی نمیکند و بی پروا سراغ زندگی شخصی سلبریتیهای قبل از انقلاب هم میرود. در هیچ کجای دنیا سلبریتیها معلم اخلاق و معنویت نیستند. جزوی از بازار و صنعت سرگرمی اند. این بازار و صنعت فارغ از خوب و بدش توسط همین دوستان آقای رحیم پور شکل گرفت. شکل گرفت تا بتوانند در آن هنگامه موعود از آنها استفاده ابزاری کنند، اما بازهم از قضا سرکنگبین صفرا فزود. حالا که سلبریتی جماعت دیگر کمتر گوشش به حرف حضرات است و گوش و هوشش در اختیار فضای مجازی، دوستان به فکر افتاده اند که چگونه این جماعت سرکش را رام کنند. زهی خیال باطل. عضو شورای انقلاب فرهنگی درباره سلبریتیها میگوید: اینا همشون تقریباِ، اون زمان که همشون همه الکلی اهل مواد مخدر، همه فاسد، یعنی این با زن اون، اون با خواهر اون با مادر اون اصلا همه این جوری بودن. افتخار میکردن... ماموریت اینها این بود که پای ما به چند جا باز شود. یک: به این فیلم ها، فیلمفارسی ها، دو مشروب خوری و مواد مخدر و سه زنا و روابط نامشروع.
خب، معلم اخلاق اسلامی و دشمن سرسخت سند۲۰۲۰ که در تمامی این سالها به عنوان یک متفکر و ایدئولوگ اسلامی در انواع و اقسام شبکههای تلویزیونی به ترویج دین و انقلاب و نظام مشغولند درباره سلبریتیهای وطنی که دست پرورده همین سیستم فرهنگی اند، اما دیگر حاضر نیستند به فرموده رفتار کنند میفرمایند:اینا همشون تقریبا فاسدن. جناب ازغدی البته با کلمه تقریبا خواسته اند راه گریزی برای خود باقی بگذارند، اما آیا در همان شریعتی که ایشان دعوی پیروی از آن را دارند همین کلمه تقریبا ماجرا را حل میکند؟ البته که کلاه شرعی را همین جماعت ساخته اند، اما با بخش دوم جمله ایشان چه باید کرد؟ اون زمان همشون الکلی اهل مواد مخدر همه فاسد:این با زن اون و... یعنی از ترس این که مبادا خدای ناکرده مخاطب دقیقا متوجه منظور ایشان نشود صراحتا منظورشان را از فساد بیان کرده اند تا دیگران متوجه شوند همه آنها با زن و خواهر و مادر یکدیگر ارتباط داشتند.
نام بردن از هنرمندان و یا سلبریتیهایی که در همان زمان سالمتر از بسیاری از هنرمندان انقلابی روزگار ما زندگی میکردند و یا به احکام شریعت پای بند بودند دردی را دوا نمیکند، اما آقای رحیم پور که این قدر قاطعانه و بی پروایانه چنین احکامی صادر میکند پیش خودش حتی یک لحظه فکر نمیکند شاید یک نفر، فقط یک نفر از آن جماعتِ به قول ایشان سلبریتی و هنرمند خلاف آن چیزی باشد که ایشان میگویند؟ احتمالا آقای رحیم پور برخلاف آدمهای لاابالی و بی اعتقادی مثل بنده به قبر و قیامت اعتقاد دارد. آیا میتواند فردای حساب و کتاب از چنین ادعاهایی دفاع کند؟
رک و راست رحیم پور ازغدی هیچ فرقی با شبکه من و تو ایران اینترنشنال ندارد. اگر آنها عامدانه میخواهند نشان دهند ایران قبل از انقلاب بهشت برین بوده و با نشان دادن دو سه خیابان سعی دارند بگویند سی چهل میلیون غرق در رفاه و آزادی و بشکن و بالابنداز بوده اند آقای ازغدی هم با یک تصویر تک ساحتی و گزینشی سعی دارد گذشته را یکسره سیاهی و تباهی نشان دهد تا وضعیت موجود را اثبات کند. به قول محمد زهری: من نوشتم از چپ/ تو نوشتی از راست/ وسط سطر رسیدیم به هم.
نکته تاسف بار این که: نه من و توییها و نه اینترنشنالیها دعوی دیانت و شریعتمداری ندارند و آبروی خودشان را وسط گذاشته اند، اما آقای رحیم پور و دوستانش تا میتوانند از کیسه اسلام و انقلاب خرج میکنند تا وظیفه خود را که همانا بردن رونق مسلمانی است به بهترین شکل انجام دهند.