آفتابنیوز : آفتاب: میرحسین موسوی گفت: «تشکل و تحزب» همچون وضعیت حاکم بر روزهای آغازین انقلاب اسلامی مسئله حیاتی و مهم امروز ماست و چگونگی پرداختن به این مسئله برای نیروهای ارزشی اهمیتی اساسی دارد».
به گزارش سرویس سیاسی آفتاب، میر حسین موسوی در همایش «شهید بهشتی، تشکل و تحزب» که در موسسه دین و اقتصاد به مناسبت 29 بهمن، سی امین سالگرد اعلام موجودیت حزب جمهوری برگزار شد با تسلیت اربعین حسینی اظهارداشت: «موضوعی که امروز با عنوان «تشکل و تحزب» برای این همایش انتخاب شده است همچون وضعیت حاکم بر روزهای آغازین انقلاب اسلامی مسئله حیاتی و مهم امروز ماست و چگونگی پرداختن به این مسئله برای نیروهای ارزشی اهمیتی اساسی دارد».
وی با بیان اینکه رجوع به روشی که شهید بزرگوار و سالار شهیدان انقلاب اسلامی دکتر بهشتی در پرداختن به مسئله تحزب داشت اهمیت فوقالعادهای برای ما دارد افزود: «هنگام پیروزی انقلاب به دلیل ناگهانی بودن و سرعت بسیار زیاد این پیروزی و نبود سازماندهی قبلیای که افراد را برای برخورد با وضعیتهای جدید بپروراند تمام شخصیتها و افراد اعم از مخالف و موافق به یکباره در نظام جدید خود را در موقعیتی جدیدی یافتند. در این میان بسیاری آمادگی برخورد با مسائل جامعه جدید را نداشتند. برخی روحیه روستایی داشتند، برخی دیگر زمان پیروزی انقلاب را با تغییراتی که در جهان اتفاق افتاده بود یا وضعیتهای بسیار قدیمی مقایسه میکردند و نتایجی نامعمول میگرفتند».
میرحسین موسوی با اشاره به اینکه برخی دیگر وضعیت انقلاب به خصوص یکسال نخست آن را با یکسال قبل از پیروزی حزب کمونیست در شوروی مقایسه میکردند یادآور شد: «در موقعیت جدیدی که پدید آمده بود افراد کمی بودند که به معنای واقعی معاصر باشند و شرایط را همانگونه که هست درک کنند، علائم را به خوبی دریافت کنند و با تجزیه و تحلیل صورت واقعی مسائل و طبقهبندی درست مشکلات بدانند که نظام جدید جامعه ایرانی با چه مسائلی روبرو است.این همزمانی و معاصر بودن و درک واقعی زمان و مکان، برای افراد برجسته آن دوران که به نوعی جلودار حرکتهای اجتماعی بودند، نکته بسیار مهم و تعیین کنندهای بود».
وی افزود: «شهید بهشتی جزو معدود کسانی است که از یک فضای قدیم به فضای نو پرتاب نمیشود بلکه او خود را در محیطی مییابد که مسائل و اهمیت آن را به خوبی درک میکند، مشکلات و سختیها را میبیند. در عین برخورداری از ارزشهای سنتی و اجتهاد در این زمینه، توانمندی ارائه یک نگاه نو نسبت به مسائل موجود جامعه را دارد».
موسوی ادامه داد: «وسعت مسائلی که ایشان در دوران اول انقلاب به آن میپردازند حیرتآور است. گرچه قبل از انقلاب هم ایشان به مسائلی پرداخته که نگاه نویی را نسبت به جامعه نشان میدهد و به همین دلیل شهید بهشتی به عنوان یک روحانی بسیار پیش رو در آن دوران مطرح میشود.در عین حال هیچکس در اجتهاد ایشان در متون اسلامی شک نداشت. بروز و ظهور نگاه و دید ایشان نسبت به مسائل گوناگون بعد از انقلاب و تحلیلها و اظهارنظرهای ایشان در آن دوران امروز برای ما حیرتآور است».
آخرین نخست وزیر کشورمان با بیان اینکه شهید بهشتی در رابطه با مسائل اقتصادی و حساسترین مسائلی که جامعه با آن روبروست نظرات و پیشنهاداتی دارند و همواره افراد را برای بررسی مسائل جدید تشویق میکنند تصریح کرد: «مسائلی از قبیل بانکداری، بیمه، تولید، تورم، بیکاری و تمامی آنچه که میتواند در شرایط ویژهای که یک نظام نوپا، پس از پیروزی انقلاب با آن مواجه شده است اهمیت ویژه و فوقالعادهای داشته باشد که شهید بهشتی همواره به آن نظر ویژه ای داشت مسئلههایی که عدم توجه به آنها میتوانست مشکلات اساسی ایجاد کند».
وی ادامه داد: «شهید بهشتی همچنین توجه ویژهای به مسائل مدیریت در دوران نخست انقلاب دارند. بحث مکتب و مدیریت یکی از مهمترین مسائل مورد نظر ایشان بود. این که آیا مدیر باید تخصص کافی داشته باشد، یا از تعهدی مکتبی برخوردار باشد و یا از هر دو، مسئلهای مهم در آن دوران بود. ایشان این موضوع را بارها برای بحث در حزب جمهوری اسلامی انتخاب کردند و نظریاتی که ایشان در این باره ارائه کردند، بسیار راهگشا بود. باید بگویم شناخت شهید بهشتی از مسائل سیاسی و بینالملل یک استثنا در کشور ما بود همه ما به یاد داریم که ایشان ارتباطات و ملاقاتهای وسیع و موفقی با شخصیتهای خارجی داشتند. در واقع میتوان گفت که سیاست خارجی کشور ما با نگاهها و تجربیاتی که ایشان ارائه دادند شکل گرفت. دامنه نظریات ایشان حتی به علوم سیاسی و فلسفه سیاسی گسترش داشته است و ما هنوز می توانیم از تحلیل ایشان در مورد لیبرالیسم استفاده های فراوانی ببریم».
میرحسین موسوی با بیان اینکه در تمامی جریانهای اوایل پیروزی انقلاب شخصیت شهید بهشتی تأثیرگذار و راهگشا برای انقلاب بود، گفت: «نوع رویکرد همهجانبه شهید بهشتی در پرداختن به مسائل فرهنگی و اجتماعی آن دوران نیز صادق است. این که حضرت امام از ایشان به تنهایی به عنوان یک ملت نام میبرد، شاید ناظر بر همین ویژگیهای شخصیت ایشان باشد. در واقع بیان امام خمینی به نوعی اشاره به همهجانبگی ذهن ایشان در مورد مسائل گوناگون دارد. شاید بتوان گفت که یکی از بزرگترین برجستگیهای شهید بزرگوار بهشتی، آگاهی از زمان و مکان بود. ما ممکن است افراد زیادی را پیدا کنیم که دارای دانش فراوانی باشند، اما حساسیت و توجه آنها نسبت به مقتضیات زمان و مکان دوران خود کم باشد».
وی اشاره کرد که در واقع رویکرد شهید بهشتی به مسئله حزب را باید از این زاویه مورد بررسی قرار داد که ایشان فردی آگاه به مسائل و زمانه بوده و میدانست که در چه نقطهای از زمان و فضای جغرافیایی ایستاده است. شهید آگاهی کامل داشت که نظام ما با چه مسائلی روبرو است. رویکرد ایشان به حزب، رویکردی فردی نبود که در موقعیت جدیدی قرار میگیرد و در پی یافتن یارانی باشد که بخواهد به قدرت برسد؛ به بیان دیگر تشکیلات را برای رسیدن به قدرت تعریف نمی کرد.اگر نحوه برخورد ایشان با حزب و چگونگی پیشبینی تشکیلات آن درمییابید که ایشان دارای رویکردهایی بسیار نو و پیشتازانه بود؛ البته این برخورد پیشتازانه، به هیچ وجه نافی استفاده ایشان از امکانات و تجربیات بومی و ارزشهای اسلامی نبود.
آخرین نخست وزیر کشورمان به سخنانی از شهید بهشتی درباره حزب، جامعه، قدرت، مردم و جوانان اشاره و تاکید کرد: «به نظر نمیآید گذشت 30 سال از انقلاب هنوز این درس را کهنه کرده باشد. یک تشکیلات کار خود را با آموزش و سازندگی، کلاسها و حوزههای سازنده در ابعاد عقیدتی و آگاه کننده در زمینههای ایدئولوژیک و سیاسی و تمریندهنده در ابعاد معنوی و اخلاقی آغاز میکند و راه را ادامه میدهد. به بیان دیگر در اندیشه شهید بهشتی موارد یادشده، بخش اصلی فعالیت تشکیلات است. به طور طبیعی تشکیلات بخش اصلی توان خود را روی بیان مواضع ایدئولوژیک خود متمرکز میکند».
وی اضافه کرد: «ازمنظر شهید بهشتی ایجاد گفتمان بر گرفتن قدرت اولویت دارد؛ نه اینکه گرفتن قدرت بعد ساختن گفتمان متناسب با این قدرت. ایشان ایده ساختن یک حزب برای رسیدن به دولت صالح را مطرح میکنند، نه تشکیل یک دولت و احزابی دولت ساخته برای حمایت از آن با هر انگیزه و سیاستی. این دو راه کاملاً دو راه متفاوت از یکدیگر است. میتوان گفت این فکر، اندیشه پنجاه و هفتی است، اما من گمان میکنم این فکر از اندیشههایی است که میتواند و ارزش آن را دارد که به طور دائم سرلوحهی توجههای نیروهای سیاسی قرار گیرد و این بحثی است که خیلی برای زمان امروز راهگشا است».
میر حسین موسوی با ابراز تاسف از اینکه امروز نوعی شکاف میان نیروهای سیاسی کشور پدید آمده است، خاطرنشان کرد: «اصولی که در اول انقلاب براساس آن عمل و تبلیغ میشد مواضع حزب، در جهت کم کردن اختلافات با احزاب رقیب بود. اگر چه این مواضع 100 درصد و در همه موارد موفق نبود، اما در میان مردم و گروه اسلامی معتقد، فعال و مخلص در خط امام موفقیت آمیز بود و با این گروهها رابطه برادرانه وجود داشت. بدین معنا که نوعی مراقبت و مدارا بین احزاب و گروههای رقیب مسلمان وجود داشت و همین کافی بود که نشان داده شود که کسی خلاف اعتقاداتی که ریشه شرعی و ریشه در مصلحتهای عمومی جامعه دارد، عمل نمیکند».
وی اظهارداشت: «شهید بهشتی همواره تلاش داشت تا هر نوع فضای جنگ قدرتی را بین گروههای مذهبی از بین ببرند. اگر انقلاب اسلامی در کشور پایدار شد و گسترش پیدا کرد به دلیل حضور چنین روحیهای در آغاز انقلاب بود. ایشان در تقسیمبندی دیگری که به این موضوع هم ارتباط پیدا میکند سه شاخصه مهم درباره حزب جمهوری مطرح میکنند. اولین شاخصه بحث حضور مکتب، اسلام و فقیهان در درون حزب است، مشخصه دوم، سازمان و تشکیلاتی است که متعلق به همه مردم اعم از جوان، پیر، شهری، روستایی و ... باشد. یعنی تشکیلاتی که نشانگر توده به پا خواسته اجتماعی باشد. ترکیب شورای مرکزی حزب دقیقاً بازنمایی چنین نگاهی بود و این مسئلهای است که هیچکدام از گروههای سیاسی دیگر چه اسلامی و چه غیراسلامی نتوانستند آن را دوباره تکرار کنند، این ویژگی در اوایل انقلاب حاکم بود.البته تشکیل چنین شورایی کار ثقیل و سختی بود. چه بسا نارضایتی و ناراحتی در بین برخی از دوستان مجموعه ایجاد میکرد مبنی بر اینکه چرا کسانی باشند و چرا کسانی نباشند».
آخرین نخست وزیر کشورمان افزود: «متاسفانه بعضا شاهدیم که امروز عدهای از نیروهای مختلف مملکت دور هم جمع شده و در حالی که بخش کوچکی از جامعه هستند، خود را نمونه ملت و سلیقه خود را مساوی سلیقه یک ملت بزرگ میدانند. این افراد نمیتوانند آغوش خود را آنچنان وسیع و گسترده بگیرند که آحاد و سلیقههای بیشتری را در بر بگیرد. این یکی از امراضی است که ما به آن دچار هستیم. ایدهای که ایشان برای حزب داشت و برای آن اقدام عملی کرد، تشکیل حزب به گونهای بود که برشی از همه جامعه باشد و با خط دهی که در احزاب صورت میگرفت و با آموزشی که در درون حزب برای پیدا کردن نگاه وسیعتر در جهان دنبال میشد، تلاشها بر این بود که در این چارچوب ملی تقوا و مهارت های تشکیلاتی ارتقا یابد».
وی با بیان اینکه چه بسا اگر ما گروهها و دستههایی را شکل میدهیم و به آنها به گونهای نگاه میکنیم که گویی همه ملت را در بر میگیرند، گفت: «در نتیجه این کار ما از تنوع موجود در کشور غافل میشویم و شاید بخش قابل توجهی از مشکلات ما در رابطه با سیاستهای اقتصادی، سیاستهای داخلی و خارجی معطوف به این قضیه است که ما درک روشنی از مفهوم ملت نداریم».
میرحسین موسوی ویژگی سوم حزب جمهوری از دیدگاه شهید بهشتی را این دانست که «این حزب در عین فراگیری و وسعت نباید انحصارطلب بود»، یادآوری کرد که به نظر میآید این مسائل نه تنها برای حزب، که برای جامعه فعلی ما هم اهمیت دارد و دوباره باید به آن رجوع کرد. ایشان میگویند: یکی از اصول تشکیلاتی که در جزوات آموزشی حزب جمهوری اسلامی منتشر شده آن است که حزب جمهوری اسلامی مجموعهای است از عناصر معتقد به اسلام و مبارز که خواستار ارزشهای عالی اسلامی باشند به طوری که برای هر کاری جستجو کرده و صالحترین را انتخاب کنند، فارغ از آنکه عضو این تشکیلات باشد یا خیر . هنوز این توصیه و نصیحت، سی سال گذشته را شکافته و پیام خود را به عنوان یک مسئله روز حساس و در آستانه انتخابات به ما میرساند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: «در مجموعه سخنان شهید بهشتی در مورد تشکیلات ما به این گونه فرازهای بلند، فراوان برخورد می کنیم که همه آنها ارزش ارزیابی مجدد برای معرفی به نسلهای جدید را دارد؛ هم برای یافتن راه و هم برای معرفی آنچه که در انقلاب گذشت و فهم این مسئله که چرا نام شهید بهشتی همچون نامی قدسی برای ملت ما باقی مانده است. علیرغم آن که 30 سال از آن زمان فاصله گرفتهایم، باز نام ایشان بسیج کننده همه نیروهای مؤمن است. ما هنوز صدای گرم ایشان را می شنویم که می گوید: «ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت» و آیا این جمله بزرگترین رهنمود برای نیروهای علاقه مند به اسلام و مصالح ملی نیست»؟
در گفتگو با سايت خبري - تحليلي مرد راه (حاميان جوان ميرحسين موسوي) ديدگاه مهندس موسوي درباره جوانان را مطرح كرد
لذا هرچه آقاي موسوي درمورد شهيد بهشتي بگويند كم گفته اند