در توضیح مورد خود گفته است: "چون در حوزه انتخابیه ۸ دفتر دارم. ۳ دفتر در قم و ۵ دفتر در شهرستانهای دیگر با ۲۳ کارمند و همه را باید با همان ۵۳ میلیون تأمین کنم."
من ارج نهادن به صداقت و شفافیت و صراحت مشارالیه چند پرسش قابل طرح است:
۱. چرا نمایندگان معادل حداقل حقوق و دستمزد تعیین شده دریافت نمیکنند؟ حقوق فعلی نزدیک به سه برابر حداقل دستمزد است. چقدر احتمال دارد کارمندان دفتر از بستگان باشند؟ تصور کنید دختر و پسر خود را هم در دفتر به کار بگمارد. این نماینده چگونه میتواند رنج بیکاران را درک کند و تدبیری بیندیشد؟ آن وقت این نوع دریافتی و هزینه کرد چه نسبتی با اقتصاد مقاومتی دارد؟ می شود برای دیگران نسخه پیچید و خود واعظ غیر متعظ بود؟ جواب روشن است: بله! ملاحظه میفرمایید که میشود.
۲. چرا برای دفتر از امکانات دولتی یا عمومی یا دوستان استفاده نمیکنند؟ مثلا نمیتوانند چند کارمند از استانداری یا فرمانداری را چهار سال مأمور خدمات دهی به نماینده کنند؟ حتما باید خودش کارمند استخدام کند؟ جسارت نباشد اگر نماینده نوکر ملت است این که به یک عده دیگر هم حقوق بدهد بلانسبت و بلاتشبیه آدم را به یاد آن جمله میاندازد: "نوکرم نوکری داشت!"
بله، میفهمیم. کار مردم را راه میاندازند. اما یعنی در استانداری و فرمانداری و مسجد محل و شهرداری وشورا یکی پیدا نمیشود این کار را هم انجام دهد و حتما باید نیروی خاصه باشد تا اسرار مملکت افشا نشود؟ یعنی روزنامهنگار و وکیل دادگستری و فعال مدنی نمیتواند نظرات مردم را منتقل کند و حتما باید تشکیلات اختصاصی وجود داشته باشد؟ نمایندگان مجلس اول چرا چنین نبودند؟ اگر نماینده یک معلم سرشناس، یک پزشک، یک کارگر عضو تشکل و چهره اجتماعی باشد شبکه و ارتباطات خود را دارد و نیاز به مستخدم ندارد و اگر نباشد به جای ۲۳ نفر اگر ۲۳۰ نفر هم استخدام کند نتیجه ندارد.
۳. نماینده مجلس قاعدتا قبل از نمایندگی یا شغل آزاد داشته یا کارمند جایی بوده در سطوح مختلف. اگر اداری و در استخدام بوده عین همان حقوق را میتواند دریافت کند و اگر هم شغل آزاد داشته طبعا به قصد حقوق بگیری وارد مجلس نشده و لابد دوستان و حامیانی دارد و دستش به دهانش میرسد. با این وصف چرا باید اصلا حقوق بگیرد؟
حالا اگر هم باید بگیرد متعارف بی دفتر و دستک باشد و مغازه و بنگاه خود را به عنوان دفتر مورد استفاده قرار دهد.
۴. مگر مدرس و مصدق حقوق میگرفتند؟ شاید گفته شود مصدق نمیگرفت چون دارا بود و ملک داشت و مدرس نمیگرفت چون زاهد بود و ما نه ثروت مندیم نه می توانیم زاهدانه زندگی کنیم. بسیار خوب، این تیپ آدمها را به مجلس بفرستید. حالا اگر نه به دارایی و بزرگ منشی مصدق یا به زهد و استغنای مدرس، بینابین. ندارید؟ خوب بگویید شورای نگهبان قبل از هر انتخابات نصف کاندیداها را قلع و قمع نکند تا چهار تا آدم که نیاز به حقوق ۱۰۰ میلیونی نداشته باشند از تویش دربیاید.
۵. مصدق که نفت را ملی کرد یا نمایندگان دیگر که خدمات شایان به جای گذاشتند دفتر و دستک داشتند؟ نماینده نمی خواهد با استفاده از امکانات استانداری و شهرداری و فرمانداری و دهداری زیر بلیت دولت برود؟ مگر مال خودشان است؟ در ثانی چرا از فضای مسجد یا مکانهای عمومی استفاده نمیکنند؟ چطور در ارزش های دیگر میخواهند برگردیم به صدر اما در این فقره مهریه به نرخ روزند؟!
۶. آیا در میان جمعیتی که به فردی رأی دادهاند و در انتخابات هلهله کردهاند و قاعدتا از چند هزار تا چند صد هزار نفرند ۵نفر پیدا نمیشوند که حاضر باشند برای خانم یا آقای نماینده و در واقع برای شهر و بخش خود فیسبیلالله کار کنند و حتما باید حقوق ماهانه بگیرند؟ پس این همه آدم که در نهادهای خیریه به صورت داوطلبانه کار می کنند کی هستند؟ هفتهای یک روز و دو روز هم نمیتوانند و حتما باید تمام وقت و با حقوق و مزایا باشد؟
۷. ممکن است گفته شود نمایندهای که حقوق نگیرد یا کارمندان او که بدون دریافتی کار کنند به ناچار دنبال درآمدهای ناسالم میروند. نماینده اگر چهره ملی و منطقهای و مشهور یا واجد درآمدهای دیگر باشد که طبعا چنین نخواهد شد. کارکنان نیز داوطلبانه از دانشجویان و علاقه مندان انتخاب شوند.
۸. تعبیر «مجلس انقلابی» فقط در ظاهر و شعار است؟ چرا به عدد و رقم ترجمه نمیشود و پای پول که به میان میآید کاری به ارزش های اول انقلاب ندارند؟
۹. نمیگوییم زندگی نکنید و زندگی خرج ندارد. اتفاقا به لطف سیاستگذاریهای آقایان و هنر بیبدیل خیلیهاشان داریم زیر فشار تورم له میشویم. ولی وقتی بخشی از غذای روزانه را در مجلس صرف میکنند و اتومبیل دولتی دارند و پول بنزین و تعمیر و دارو و درمان و بلیت هواپیما ندارند و لابد برای فرزندشان هم به اعتبار نمایندگی شهریه نمیدهند قدری تخفیف بدهند و کمتر بگیرند به جایی برنمیخورد.
۱۰. اینها همه به کنار. نماینده اگر واقعا نماینده باشد و از انتخابات واقعی و رقابتی و نه چینشی گزینشی برآمده باشد بگیرد نوش جانش. هر چند نماینده اگر واقعا نماینده باشد به اعتبار حزب متبوع یا حامیان یا برای حفظ برند ملاحظه میکند و به جای دفتر و دستک وحقوق به این و آن از امکانات عمومی استفاده میکند. این سخن البته ناظر به گوینده جملات صدر این نوشته نیست. اشکال از جای دیگری است. وقتی بپردازند آدمی دریافت میکند. اما خدا وکیلی آقای علیرضا بیگی که ماجرای شاسیبلندها را فاش کرد بر اساس فعالیت کارمندان دفتر چنین کرد یا با اتکا به روحیات و ارتباطات شخص خود و برای افشا نیاز به دفتر و دستک بود یا صداقت و پاکی و انگیزه؟
هر چند گاه هزینه تصمیمات نمایندگان برای مردم بیش از مبالغی است که دریافت میکنند. اصلا کاش بگیرند ولی این قدر هزینه روی دست ملت نگذارند!