آفتابنیوز : آفتاب: مهندس میر حسین موسوی تاکید کرد: «در جامعه سوداگر تعجب آور نیست که کسی طمعی ببندد که تحت عنوان مسایلی نظیر کمک به مساجد یا مشابه آن، حتی رای نمایندهای را هم بخرد. چنین اتفاقاتی در جامعه سوداگر میافتد».
به گزارش سرویس سیاسی آفتاب، مهندس میرحسین موسوی که پنجشنبه شب در مراسم سالگرد شهادت برادران شهید علی، حمید و مهدی باکری و با حضور سید محمد خاتمی در منزل شهید حمید باکری برگزار شد، سخنرانی میکرد، با اشاره به اهمیت درک متون اصلی انقلاب نظیر وصیتنامه امام (ره)، قانون اساسی و وصیتنامه شهدا اظهار کرد: «امروز بحث راجع به انقلاب، شهدا و ارزشهایی که آنها با خودشان در جامعه گسترش دادند کار بسیار سختتری از دوران اولیه انقلاب است و این وظیفه همه کسانی که این مساله را برای سعادت و پیشرفت کشور ما مهم میدانند، سنگینتر و دشوارتر میکند».
نخستوزیر دوران دفاع مقدس افزود: «اگر آشنا کردن نسل جوان با دستاوردهای انقلاب و آن فضای روحانی و معنوی پیشتازانه اول انقلاب اهمیت دارد، باید آسیبشناسی کنیم و ببینیم که در چه موقعیتی قرار گرفتهایم که نمیشود این متنها در شکل ساده خودشان گویایی اول انقلاب را داشته باشند».
وی با بیان اینکه جانبازیهای شهدای دفاع مقدس نشان مظلومیت و حقانیت نظام ماست و صحبت کردن درباره شهیدان صحبت درباره نظام، اسلام و ارزشهاست، گفت: «وصیتنامه شهیدان مخصوصاً وصیتنامه شهید باکری را دوباره مطالعه کردم به یاد دارم وقتی این وصیتنامه پخش شد چقدر در سطح جامعه تاثیر گذار بود».
موسوی اضافه کرد: «وصیتنامه شهدا آن موقع اثر گستردهای بر جبهه میگذاشت؛ آیا در زمان فعلی همان پویایی زمان جنگ را دارد؟ اگر آن تاثیر را ندارد دلیل دشواری درک این وصیتنامه چیست؟ تصور میکنم آسیب شناسی این موضوع مبحث جالبی است که ما در آن چارچوب میتوانیم به ارزشها، دگرگونیها و تاریخ دفاع مقدس بیندیشیم و هم نسل معاصر را درک کنیم و این البته یک فتح باب است».
موسوی افزود: «معتقدم این شهیدان محصول گفتمان و فضای خاصی در جامعه هستند و به صورت چهرههای منفرد در سطح جامعه نبودهاند. شاید بتوان گفت چهره این شهیدان عصاره و چکیده تلاش و مبارزات چند صد سال ملت ایران است و آرزوهای آنها نیز آرزوهای چنین ملتی است. خانواده باکری خانواده اصیل و ریشه داری است که متصل و متاثر از اتفاقات همان سالهاست».
وی در ادامه با اشاره به تحولات سالهای منتهی به انقلاب یادآور شد: «در سالهای نخست پیروزی انقلاب یک نوع رجوع به ساده زیستی، همنشیتی با فقرا، به درد مردم رسیدن و فرار از دنیازدگی در میان همه نیروهای اسلامی پیدا شد و این گستردگی داشت. کمکم افتخاری شد که افراد، اندیشمندان و مردم به سمت قشرهای پاییندست تر رجوع کنند».
موسوی خاطرنشان کرد: «گاهی ممکن است به نظر بیاید که این کار منتی بر گردن مستضعفان بود درحالیکه اگر مجموعه دفاع مقدس و دهه اول انقلاب را نگاه کنیم و اگر درست باشد که حیات معنوی یک ملت در حال بیداری و خیزش به اخلاقیات است، خواهیم دید که سرچشمه این اخلاق، ایثارگری و فداکاری در میان اقشار پاییندست و فرودست است».
وی افزود: «اگر آمار کسانی که به جبههها شتافتند و خود و خانوادههای آنها از همه چیز خود گذشتند را نگاه کنید خواهید دید که اکثریت قریب به اتفاق این عزیزان از اقشار پایین جامعه هستند. اگر درست باشد که این ارزشهای اخلاقی بزرگترین سرمایه این ملت میتوانند باشند، باید گفت که در کشور ما شرایطی ایجاد شد و معنویتی درحال شکوفایی بود که این اقشار را باز به این زایندگی اخلاقی و ایدهها و آرمانها رساند. به همین دلیل این نخبگان انقلاب است که مدیون مستضعفان هستند».
نخستوزیر دوران دفاع مقدس با ذکر یک مثال اظهار کرد: «در دوران دفاع مقدس به یاد دارم روزی قرار بر این شد که هدایای مردم به جبههها که شامل زیور آلات هم میشد را به دولت بیاورند که اعضای هیات دولت ببینند. شهادت میدهم که ما یک گردنبند یا زینت گرانبها در میان آنها پیدا نکردیم و معلوم بود که همگی از سوی اقشار مستضعف آمده است. طلاهای بسیار نازک، گوشوارهها کمبها و زیورآلاتی که ارزش مادی چندانی نداشتند گویای این حقیقت بود که این هدایا از سوی اقشار ضعیف که همه داراییهای خود را به جبههها فرستادند، اهدا شده بود».
موسوی ادامه داد: «شاید این هدایا ارزش مادی چندانی نداشت اما ارزش معنوی و ایثاری که در پشت آنها بود از همه سرمایههای مادی برای مقاومت ما بیشتر بود. طبیعی است که در چنین فضایی وصیت نامههای شهدا گویایی بیشتری داشته باشد».
وی در ادامه اظهار کرد: «اصطلاحی در علوم انسانی وجود دارد تحت عنوان هژمونی یا چیرگی و سلطه؛ بیشتر این واژه را زمانی به کار میبرند که وقتی یک نظام یا ایدئولوژی را مطرح میکنند توضیح دهند که بقای این نظام بیش از اینکه ناشی از ابزار سخت و اسلحه باشد ناشی از رفتن ایدئولوژی حاکمان به میان فقراست. یعنی قشرهای ضعیف و متوسط تحت سلطه ایدئولوژی حاکمان به حضور آنها رضایت می دهند».
موسوی با یادآوری این مساله که در سالهای پیش از انقلاب و بعد هم با شدت فراوانتر، پس از انقلاب اخلاق و خلقیاتی در قشرهای مستضعف ما بوجود آمد، افزود: «در اوایل انقلاب با این مساله روبرو بودیم که این هژمونی که باید از طرف قشرهای فرادستتر باشد، از طریق قشرهای فرودستتر به سمت قشرهای بالا برقرار بود چنانکه افراد تلاش میکردند که خود را به خانواده فقیری نسبت دهند یا اگر ماشین گران قیمتی داشتند آنرا مخفی میکردند. در پوشش در رفتار و حتی در اخلاقیات و ایثارگری طوری رفتار می کردند که مشابه خلقیاتی باشد که برآمده از قشرهای تهیدست انقلابی بود».
وی اضافه کرد: «امروز در جامعه ما اتفاقاتی افتاده است و میبینیم هژمونی طبقات فرادستتر در جامعه ما در حال فراگیر شدن است و به سمت اقشاری تسری پیدا کرده است که اخلاقیات انقلابی ما نشات گرفته از آنهاست. یعنی همان پوششی که در طبقه اعیان میبینیم را بطور کاریکاتور و مضحکش در طبقات پایین نیز میبینیم و در مورد رفتارها نیز چنین اتفاقی را شاهدیم و این یعنی آن هژمونی برعکس شده و فضا را آلوده کرده است؛ البته این مساله مطلق نیست و حمایت مردم از انقلاب نشاندهنده همین مساله است ولی به هرحال به عنوان یک خطر در جامعه ما بروز و ظهور دارد. تشبه به مرفهین بیدرد و خلقیات آن یک ضایعه برای انقلاب است».
نخستوزیر دوران دفاع مقدس با اشاره به اینکه در چنین شرایطی آن قشرهایی که بیشترین سرمایهها را برای پایداری، مقاومت و پیشرفت تولید میکردند تحت تاثیر ایدئولوژی قشرهایی هستند که متاسفانه زایندگی اخلاقی ندارند، تصریح کرد: «من نمیخواهم بگویم که فقر خوب است. اساساً بحث من این نیست؛ بحث بر سر یک سنت حضرت رسول اکرم (ص) در همنشینی با فقرا و مستضعفین است و در این همنشینی سرمایهای تولید میشود که میتواند مرزهای اسلام را از عربستان در مدتی کوتاه به همه حوزههای تمدنی آن زمان بکشاند. توجه به همین مساله نشان میدهد که چرا این وصیت نامهها در اول انقلاب گویا بودند و امروز فهم آنها دشوار است».
موسوی در ادامه گفت: «مساله دیگر جایگزینی جامعه سوداگر به جای جامعه ارزشی است. در این جامعه ویژگیهایی مانند کالایی شدن همه چیز وجود دارد؛ این کالایی شدن به ارزشها هم تسری پیدا میکند و در این تسری، ارزشهای فرهنگی به سمت ارزشهای مادی سرریز میکند تا حدی که حتی ارزشها هم با کالا شدن قیمت و امکان خرید و فروش پیدا میکنند و تعجب آور نیست که کسی طمعی ببندد که تحت عنوان مسایلی نظیر کمک به مساجد یا مشابه آن، حتی رای نمایندهای را هم بخرد. چنین اتفاقاتی در جامعه سوداگر میافتد».
وی تاکید کرد: «در چنین جامعهای وقتی همه چیز کالایی شد، همه چیز قابل خرید و فروش میشود. جالب این که در متن مقدس قرآن خداوند متعال یک نوع رابطه داد و ستدی بین خود و بندگانش تعیین میکند. این معامله با خدا در راه ارزشهای والا و فایده عمومی برای جامعه است. در این راه انسان حتی از جان و از مایملک و بالاترین داراییهای خود در راه خدا میگذرد. به نظر میرسد که هرچقدر رابطهی این معامله با خدا بیشتر میشود به همان نسبت ارزشهای منبعث از جامعه سوداگرانه کاهش پیدا میکند و عکس این مساله نیز صادق است».
موسوی با بیان اینکه شهید مهدی باکری بیشترین بحث خود را به تبیین ویژگیهای دنیاپرستی اختصاص میدهد و آثار این روشنگری را در حماسه بیبدیل آن میبینیم، اظهار کرد: «طبیعی است در جامعهای که ارزشهای سوداگرانه غلبه پیدا کنند و خلاقیت در زمینه ارزشهای اخلاقی کاهش یابد، درک این وصیتنامهها به سادگی امکان پذیر نباشد. این موضوع تقصیر نسل جدید نیست بلکه به ما بر میگردد که به قدر کافی مراقب این فضای پاک نبودیم».
وی خاطرنشان کرد: «شاید وقتی این بحثها مطرح میشود، چنین تصوری بهوجود بیاید که جامعه اسلامی یک جامعه فقرگراست؛ خیر، جامعه اسلامی یک جامعهی اخلاقگرا و ارزشگراست. در همان جامعه هم میتواند رشد، پیشرفت، توسعه، سرافرازی و پیشرفتهای علمی باشد. اخلاق هیچگاه در برابر علم و پیشرفت قرار نمیگیرد بلکه به علم و عالمان جهت میدهد و سمت و سوی پیشرفت را نشان میدهد و فضیلتها را بر جهتها و سمت و سوی پیشرفت، حاکم میکند».
نخست وزیر دوران دفاع مقدس با بیان اینکه وقتی ارزشهای اخلاقی حاکم شود باید انتظار پیشرفت بیشتری حتی در زمینه مادی را داشته باشیم، تصریح کرد: «تصور نکنیم که میتوانیم در صحنه سیاسی و اقتصادی سیاستهایی داشته باشیم و اثرات آنها را در حوزههای فرهنگی و اخلاقی نبینیم. هر تصمیمی و هر یک ریال خرجی در کشور، بسته به اینکه چگونه هزینه شود، در نوع گرایشهای فرهنگی و اخلاقی جامعه اثر میگذارد».
در این مراسم که با سخنرانی مهندس موسوی و حضور سید محمد خاتمی برگزار شد، جمعی از خانواده های شهدا، مردم، مسوولین و رزمندگان و سرداران دفاع مقدس نیز حضور داشتند.
همچنین پیش از سخنان مهندس موسوی، دعای کمیل قرائت و عکسها و نماآهنگهایی نیز از شهیدان باکری و دیگر شهیدان دفاع مقدس پخش شد.
شهید علی باکری سال 1351 توسط ساواک اعدام شد، شهید حمید باکری قائم مقام لشگر 31 عاشورا در جریان جنگ تحمیلی در تاریخ اسفند 62 در عملیات خیبر به شهادت رسید و سردار شهید مهدی باکری فرمانده لشگر 31 عاشورا نیز یکسال بعد در عملیات بدر به درجه رفیع شهادت نایل گشت.