بیلبوردهای تبلیغاتی آن چیزی بوده که همواره در سطح شهر به چشم ما خورده است. گاهی این تبلیغات مربوط به کالاهای اساسی مثل یخچال و تلویزیون است، گاهی برای توصیههای شهروندی، گاهی تبلیغ استارتاپها محصولاتشان و برندها و گاهی هم کالاها یا رویدادهای فرهنگی. تبلیغات کالاهای فرهنگی بیشتر مربوط به فیلمهای سینمایی و سریالهای شبکه نمایش خانگی بوده در این میان سهم کوچکی از این کالاهای فرهنگی به کنسرتها، برخی تئاترها و گاهی اوقات کتاب تعلق گرفته است. اما چیزی که هیچوقت آن را ندیدیم صداوسیما برای سریالهایی بوده که خودش ساخته، چون اساسا خود صداوسیما یک تریبون گسترده و ملی دارد که نه تنها نیاز به این تبلیغات خرد شهری ندارد، بلکه خودش یک مکان برای تبلیغ محصولات است.
ولی چیزی که در چند روز گذشته به چشم میخورد، بیلبورد تبلیغات سریال تلویزیون «سوران» از شبکه سه سیما پخش میشود و محصول مرکز سریال سوره است. البته این بار اولی نیست که این ماجرا رخ میدهد و یکبار دیگر هم برای پخش سریال «مستوران» از شبکه یک سیما و «گیلدخت» چنین ماجرایی پیش آمده است. اتفاقی که در این میان رخ میدهد چند پرسش را ایجاد میکند؟ چرا رسانهای که مرجع تبلیغات است دست به تبلیغات شهری زده؟ آیا تلویزیون میداند مخاطبانش کاهش پیدا کرده و با این شیوه میخواهد یک نوع آشتی با مخاطبانش انجام دهد؟
ماجرا از این قرار است که دستکم در یک سال گذشته، حرف منتقدان و اساتید ارتباطات و تحلیلگران این بوده که تلویزیون بخشی از مرجعیت خودش را از دست داده است. اینکه خود تلویزیون علی رغم داشتن تریبون برای تبلیغات به تبلیغات محیطی روی آورده یعنی متوجه شده که برای جذب مخاطب نیاز به کمپین تبلیغاتی دارد و این کارها برای جذب مخاطب بیشتر است و باید مشخص شود که تا چه اندازه میتواند موثر باشد.
به بهانه این موضوع که تلویزیون برای سریالهایش از تبلیغات شهری استفاده میکند به گفتگو با غلامرضا موسوی، تهیهکننده پرداختیم که در ادامه میخوانید.
تلویزیون از این طریق میتواند ارتباط موثری با مخاطبان داشته باشد؟
طبیعتا تلویزیون در موقعیتی که دارد احساس کرده که علی رغم گران بودن تبلیغات محیطی، میتواند از این سبک استفاده کند و موضوع این است که باید دید این نوع از تبلیغات در دراز مدت چقدر پاسخگو و تاثیرگذار است.
در هر جایی و برای هرچیزی اگر بخواهند تبلیغات انجام دهند سراغ تلویزیون میروند، حتی در دورهای خود سینما هم از تلویزیون کمک میگرفت، اما الان چه اتفاقی افتاده که این موضوع وجود ندارد؟
متاسفانه الان تلویزیون مرجعیت سابق را ندارد و مردم به جز برای تماشای مسابقات ورزشی که به صورت مستقیم پخش میشود، و برخی برنامههای استثنایی برای تماشا سراغ تلویزیون نمیروند. ضمن اینکه سریال برای جذب مخاطب باید جذابیتهای خاص خودش را داشته باشد. دلیلی که مردم از تلویزیون به سمت شبکه نمایشخانگی کوچ کردند، همین است که فکر میکنند کیفیت برنامههای تلویزیونی دیگر چندان جذاب نیست و یکی از دلایلی که تلویزیون تلاش میکند که VODها را زیر نظر خودش ببرد به این خاطر است که آنها را هم مانند خودشکند. به عبارتی با قیچی و سانسور و ضوابط تلویزیونی کاری انجام دهد که شبکهنمایش خانگی هم مخاطبان خودش را از دست بدهد و رقیب قدری هم نداشته باشد.
ممکن است که تلویزیون با این کار بتواند آن اعتماد از دست رفته را بازگرداند و یک نوع آشتی داشته باشد؟
در بهترین شکل تلویزیون با این حرکت میتواند مخاطب را جذب همین برنامه اگر جذاب و نو باشد کند. کافی است که تمام این تبلیغات را انجام دهد، اما این سریالی که درباره آن تبلیغ میکند جذاب نباشد در این صورت بازهم جواب نخواهد گرفت و اگر جواب بگیرد هم درخصوص همین سریال است. کار با تبلیغات درست نمیشود، نیاز است که تلویزیون دوباره جذب اعتماد مخاطب را انجام دهد. ما شبکههای متعددی داریم و این شبکههای متعدد عملا نه با هم رقابتی دارند و نه دنبال جذب مخاطب هستند. گاهی اوقات هم که بدنبال جذب مخاطب هستند، زیر فشار منتقدان و مسئولان است که دائم این سوال را میپرسند چرا تلویزیون با این میزان از بودجه و چند ده هزار کارمند نمیتواند اندازه شبکه نمایش خانگی مخاطب جذب کند.
به گمان من نوع برخورد منفی تلویزیون با شبکه نمایش خانگی باعث میشود شبکههای ماهوارهای فارسیزبان دوباره جان بگیرند و بسیار از رشتهها دو باره پنبه شود، پلتفرمهای داخلی مشغول رقابت با شبکههای ماهوارهای بودند. چون به طور میانگین روزانه یک برنامه دارند و هدف بر رقابت است، اما تلویزیون میخواهد آنها را به سمت خودش بکشد و برنامهسازی آنها را هم شبیه به خود کند. باتوجه به این ماجرا شبکههای ماهوارهای فارسی زبان باید تشکر کنند از تلویزیون، چون با این روند مخاطب به سمت آنها جذب خواهند شد.