کد خبر: ۸۵۰۶۶۵
تاریخ انتشار : ۲۳ تير ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۶

گسل آماری/ علت تمایز میان تورم آماری با تورم ملموس چیست؟

بررسی‌ها نشان می‌دهد نرخ تورم براساس شاخص قیمت درک شده در دوره‌های رشد تورم به میزان قابل توجهی بیشتر از نرخ تورم کل است. برای مثال در حالی که بانک مرکزی نرخ تورم نقطه به نقطه تیرماه ۱۴۰۱ را حدود ۴۶ درصد اعلام کرده است، نرخ تورم براساس شاخص قیمت درک شده حدود ۸۷ درصد بوده که اختلاف ۴۱ درصدی دارند. همچنین در حالی که مرکز آمار نرخ تورم نقطه به نقطه تیرماه ۱۴۰۱ را حدود ۵۴ درصد اعلام کرده است نرخ تورم براساس شاخص قیمت درک‌شده حدود ۸۸ درصد بوده که اختلاف ۳۴ درصدی دارند. با مقایسه این ارقام مشاهده می‌شود که تورم محاسبه شده بر اساس شاخص قیمت درک شده، تمایز کمی با نرخ تورم احساس‌شده محاسبه‌شده براساس افکارسنجی دارد، به‌طوری که میانه نرخ تورم احساس‌شده در تیرماه ۱۴۰۱ (حدود ۸۵ درصد) با نرخ تورم محاسبه‌شده بر اساس شاخص قیمت درک‌شده بانک مرکزی (۸۸ درصد) و مرکز آمار (۸۷ درصد) به میزان زیادی به هم نزدیک‌اند.
گسل آماری/ علت تمایز میان تورم آماری با تورم ملموس چیست؟
آفتاب‌‌نیوز :

 از منظر بسیاری از مردم عادی کوچه و خیابان، آنچه که به عنوان نرخ رسمی تورم اعلام می‌شود، با آن تورمی که خودشان به صورت محسوس و برپایه حجم تغییرات جیب و سفره خود مشاهده می‌کنند، همواره نمایانگر یک گسل روایتی نسبت به واقعیت با آمار است. شاید بتوان آن را با پیچیدگی‌های مکانیسم محاسبه نرخ تورم و تصادم زمانی آن با عوامل روانی و ذهنیت اجتماعی منبعث از حد سرمایه اجتماعی مراکز محاسبه و انتشار آمار، توضیح داد. با این حال صرف این تمایز، خود به تنهایی می‌تواند بر سرمایه اجتماعی هر دولتی که بر محاسبات عددی، بیشتر از واقعیت‌های اقتصادی سفره مردم تاکید دارد، اثر منفی بگذارد. به همین دلیل مراکز افکارسنجی و نهاد‌های سیاستگذاری پولی در کشور‌های توسعه‌یافته جهان، همواره می‌کوشند تا تورم ملموس را به‌طور جداگانه با آمار اصلی، مورد محاسبه و ارزیابی و سپس انتشار قرار دهند.

چالش الگو‌های مصرفی

شایان ذکر است که بخشی از این ذهنیت، ناشی از سبد متفاوت مصرفی افراد و نسبت گروه‌های مختلف سنی و جمعیتی نیز هست. به‌طور مثال مصرف کالا‌های پروتئینی و مکمل‌های غذایی برای گروه‌های سنی جوان‌تر در آقایان یا لوازم مرتبط با مراقبت‌های پوست و مو در میان بانوان، دارو و محصولات کلسیمی و لبنیات در میان گروه‌های سنی مسن‌تر، محاسبه الگو‌های مصرف افراد را دچار چالش‌هایی می‌سازد و به کارگیری میانگین وزنی در این زمینه، به‌طور کافی بیانگر واقعیت‌ها نخواهد بود. نحوه محاسبه هزینه‌کرد قیمت مسکن و اجاره با توجه به تمایز میانگین نرخ رشد قیمت‌ها در مناطق مختلف نیز، امکان محاسبه مهم‌ترین کالای سبد مصرفی خانوار را با چالش اساسی مواجه کرده است.

هرکس که کمتر گفت!

از میانه دهه هشتاد خورشیدی تا به امروز، نرخ تورم پایین‌تر اعلام‌شده توسط مراکز ذی‌ربط، به عنوان گزارش عملکردی تورم توسط دولتمردان به کار گرفته می‌شود و جناح سیاسی مقابل، سقف تورم اعلامی توسط یکی از دو نهاد اصلی را به عنوان گزارش عملکردی تورم اعلام می‌کند. به واقع تمایز نحوه محاسبه نرخ تورم توسط مرکز آمار ایران و بانک مرکزی، به نوعی عامل نوسان‌گیری سیاسی از نرخ تورم بدل شده است. در واقع هیچ‌کدام از این دو نهاد برای دولتمردان یا کارشناسان سیاسی مخالف دولت‌های مستقر، تکیه‌گاه اصلی آماری نیست و به تمایز سقف و کف این نرخ نگاه و به آن استناد می‌کنند!

این بدان معناست که فعالان اقتصادی، صرف‌نظر از نرخ تورم آماری اعلام‌شده از سوی دولت‌ها -که بیشتر در منازعات سیاسی کاربرد دارد- به نرخ تورم ملموس یا نرخ مبتنی بر انتظارات تورمی توجه و فعالیت‌های خود را بر آن اساس تنظیم می‌کنند و در نتیجه یک شکاف جدی دیگر میان نرخ تورم ملموس با نرخ تورم آماری پدیدار می‌شود. البته یکی دیگر از دلایل این تمایز نرخ تورم اعلامی میان دو نهاد مرتبط، تفاوت در ضرایب اهمیت و تمایز در قیمت‌ها است. در واقع پژوهشگران بین‌المللی اقتصاد علت این تمایز را به دو دسته عوامل اندازه‌گیری Measurement factors و عوامل رفتاری Behavioral factors تقسیم می‌کنند. مهم‌ترین عوامل اندازه‌گیری مواردی مثل تفاوت در وزن‌های سبد برای افراد و گروه‌های مختلف، تغییرات کیفی، در نظر گرفتن قیمت خرید مسکن به‌جای خدمات مسکن و… هستند و مهم‌ترین عوامل رفتاری را می‌توان جزئی‌نگری، خرید‌های متداول و اشتباه محاسباتی در دوره‌های افزایش قیمتی بیان کرد.

پارامتر‌های رفتاری

مسائل آنالیزی که تاکنون بیان شد، بخشی از چرایی بروز این شکاف میان نهاد‌های آماری و همچنین تمایز میان تورم اعلامی با تورم ملموس را به وضوح نشان می‌دهد. با این حال بررسی مهم‌ترین پارامتر‌های تورم ملموس، خالی از لطف نیست و می‌تواند به اجماع بر سر فهم آماری دقیق، مفید فایده واقع شود.

شاخص قیمت مصرف‌کننده روزمره: رویکرد مصرف‌کنندگان عادی کالا و خدمات نسبت به تورم، به‌طور عامل، منبعث از حدود تغییرات قیمتی در اقلام مصرفی کم‌کششی است که بیشتر خریداری می‌شوند. کالا‌هایی که به‌طور عمومی و روزانه خریداری می‌شوند، کالا‌های بدون دوام مانند مواد غذایی و کالا‌های مرتبط با مراقبت‌های شخصی هستند که معمولا نرخ تورم بالاتری را تجربه می‌کنند. اقتصاددانان با استفاده از داده‌های معاملات در آمریکا، متوجه شدند که تغییرات قیمت مواد غذایی خاص، انتظارات تورمی مصرف‌کنندگان را با تاثیر قوی‌تری، نسبت به تغییرات قیمت سایر کالا‌ها شکل می‌دهد. این پژوهشگران اثبات کردند که دیدگاه‌ها در مورد تورم در کانادا نیز حول محور تغییرات در قیمت مواد غذایی، هزینه اجاره و قیمت خانه شکل گرفته است و همین انتظارات تورمی نسبت به سایر کالا‌ها نیز تسری می‌یابند. همچنین جمع دیگری از اقتصاددانان با انجام تحقیقات روی پروسه شکل‌گیری انتظارات تورمی از نظر دسترسی و قابلیت‌های پردازش اطلاعات در گروه‌های مختلف جمعیتی و سنی نشان دادند افرادی که برآوردشان از تورم، شکاف بسیار زیادی با نرخ تورم رسمی داشته، پاسخ‌های خود را براساس سبد مصرفی شخصی‌شان اعلام کرده‌اند، در حالی که افرادی که در برآورد تورم اختلاف کمتری با تورم رسمی دارند بر روی پویایی تورم کلی تمرکز می‌کنند.

نمونه‌های تمایز خارجی

موسسه آمریکایی تحقیقات اقتصادی (AIE) شاخص قیمت روزمره (EPI) را با هدف سنجش تغییرات در قیمت کالا‌ها و خدماتی که برای زندگی روزمره مردم حائز اهمیت هستند، طراحی و محاسبه کرده است. این سنجه، بازتاب‌دهنده عدم قطعیت قیمت (یعنی تغییرات غیرمنتظره و اجتناب‌ناپذیر قیمت) است. به این معنی که مردم با خرید‌هایی مواجه می‌شوند که نمی‌توانند به راحتی آن را از یک ماه به ماه دیگر منتقل کنند. شاخص قیمت روزمره زیرمجموعه‌ای از قیمت‌ها را از شاخص قیمت مصرف‌کننده (CPI) انتخاب می‌کند که شامل کالا‌ها و خدماتی است که به صورت روزانه خریداری می‌شوند و نمی‌توان آن‌ها را به‌راحتی به تعویق انداخت. این‌ها شامل اقلام روزمره مانند غذا، آب و برق، سوخت خودرو، دارو‌های نسخه‌ای، خدمات اینترنت و تلفن همراه و ... است.

شاخص قیمت روزمره، مواردی را که به ندرت خریداری می‌شوند و در ذیل کالا‌های بادوام قرار می‌گیرند (مانند خودرو، لوازم خانگی، مبلمان یا لباس) مستثنی می‌کند. خریدن چنین کالا‌هایی را می‌توان برنامه‌ریزی کرد یا به تعویق انداخت و می‌توان شوک‌های غیرمنتظره ناشی از تغییرات قیمت این کالا‌ها را به بودجه خانوار از بین برد. شاخص قیمت روزمره همچنین هزینه مسکن را که می‌تواند به صورت قراردادی برای حداقل چندین ماه (در مورد اجاره) یا چندین دهه (در مورد پرداخت وام مسکن) ثابت شود، در نظر نمی‌گیرد، با این توجیه که جهش ناگهانی قیمت مسکن به معنای جهش فوری در اجاره یا بازپرداخت وام مسکن نیست.

شاخص قیمت روزمره پیشنهادی مرکز پژوهش‌های مجلس براساس ضرایب اهمیت بانک مرکزی و مرکز آمار ایران محاسبه شده است که نشان می‌دهد نرخ تورم روزمره در دوره‌های شوک تورمی به‌مراتب بیشتر از نرخ تورم کل بوده است. برای مثال در حالی که براساس اعلام بانک مرکزی نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه در تیرماه ۱۴۰۱ حدود ۴۶ درصد بیان شده نرخ تورم روزمره در این زمان ۵۲ درصد برآورد شده است. همچنین در حالی که در همین ماه نرخ تورم اعلامی مرکز آمار ایران ۵۴ درصد بوده، نرخ تورم روزمره حدود ۷۰ درصد بوده است.

خطای ذهنی حافظه: همان‌گونه که در بخش قبل بیان شده احساس افراد از تورم متاثر از خرید‌های روزمره است. عامل دیگری که موجب تورش در رفتار مصرف‌کننده می‌شود تورش یا سوگیری حافظه است. بدین معنا که افراد در مقایسه با کاهش یا ثبات قیمت‌ها عموما افزایش قیمت‌ها را به‌خاطر می‌سپارند. برای کمی کردن این موضوع هم اقتصاددانان شاخص قیمت درک‌شده (PEPL) را معرفی کردند. این شاخص توسعه‌یافته شاخص قیمت روزمره است و در تلاش است تا خطای ذهنی حافظه را علاوه بر خطای ذهنی تواتر لحاظ کند. موارد موجود در شاخص قیمت درک‌شده، دقیقا مشابه شاخص قیمت روزمره هستند. با این حال همان‌گونه که بیان شد، این شاخص وزن بیشتری به افزایش قیمت‌ها می‌دهد، زیرا مصرف‌کنندگان تمایل دارند کاهش و ثبات قیمت‌ها را نادیده بگیرند.

تفاوت میان درک شدگی با آمار رسمی

بررسی‌ها نشان می‌دهد نرخ تورم براساس شاخص قیمت درک شده در دوره‌های رشد تورم به میزان قابل توجهی بیشتر از نرخ تورم کل است. برای مثال در حالی که بانک مرکزی نرخ تورم نقطه به نقطه تیرماه ۱۴۰۱ را حدود ۴۶ درصد اعلام کرده است، نرخ تورم براساس شاخص قیمت درک شده حدود ۸۷ درصد بوده که اختلاف ۴۱ درصدی دارند. همچنین در حالی که مرکز آمار نرخ تورم نقطه به نقطه تیرماه ۱۴۰۱ را حدود ۵۴ درصد اعلام کرده است نرخ تورم براساس شاخص قیمت درک‌شده حدود ۸۸ درصد بوده که اختلاف ۳۴ درصدی دارند. با مقایسه این ارقام مشاهده می‌شود که تورم محاسبه شده بر اساس شاخص قیمت درک شده، تمایز کمی با نرخ تورم احساس‌شده محاسبه‌شده براساس افکارسنجی دارد، به‌طوری که میانه نرخ تورم احساس‌شده در تیرماه ۱۴۰۱ (حدود ۸۵ درصد) با نرخ تورم محاسبه‌شده بر اساس شاخص قیمت درک‌شده بانک مرکزی (۸۸ درصد) و مرکز آمار (۸۷ درصد) به میزان زیادی به هم نزدیک‌اند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین