خیابانهای شلوغ و ترافیکهای سنگین در طول روز هم بدتر از هر شرایط دیگری درصد زیادی از افراد را مجبور به پیادهروی برای رسیدن به مقصد خود میکند، اما همین گرما و کلافگیهایش در برخی مواقع پیادهها را در رعایت قوانین پشت چراغ عابرپیاده هم دو دل میکند.
صورتهای کلافه، اخمهای ناگهانی، این طرف و آن طرف رفتن در پیادهروها برای پیدا کردن سایهای هر چند کوتاه و لحظهای، هر کدام کافی است تا وقتی گرما برای مدت زمان بیشتر از چند دقیقه به تن عابران پیاده میخورد، آنها را کلافهتر از قبل کند. هجوم همین گرمای بیش از حد باعث میشود تا افراد در نخستین واکنش لحظهای خود، دست را تنها سپر خود بدانند، عملکردی ناخودآگاه و در لحظه که میتواند او را هر چند برای دقایقی از ریز کردن چشمان و اخم کردنهای طولانی مدت رها کند و نه از گرما.