دولت سیزدهم امروز وارد سومین سال حیاتش میشود. دولت در این دوسال عملکرد مثبتی نداشته؟ چرا، حتما داشته. ضعف و ایراد چطور؟ آن هم حتما بوده است. نسبت این دو به هم چطور است؟
بالاخره دولت در افکار عمومی نمرهای میگیرد که حاصل سنجش پاسخ دو سوال بالاست؛ نمرهای که تخمینش فعلا محل بحث ما نیست. در این چند خط میخواهیم از فرآیندی بگوییم که اگر اصلاح نشود، این نمره را هرچه که باشد نزولیتر میکند.
فرآیندی که نتیجه اعتماد و اتکا به یک مغزافزار است که میتواند دستگاه محاسباتی دولت را دچار اخلال جدی کند؛ مغزافزاری که از یک حلقه برساخته میشود.
حلقهای که میخواهد دولت را که عدهای گمان میکردند در حد شهیدبهشتی ظرفیت اجتماعی دارد به قاسم روانبخش و نبویان بدل کند.
حلقهای که دایرهاش آنقدر تنگ است که در آن شیخحسین انصاریان، جان لاک حساب میشود و باید اصلاحش کرد.
حلقهای که قصد کرده استارتاپها را برچسب بیناموسی بزند و با این چسب بهسمت نافرمانی مدنی ببرد.
حلقهای که بهجای سیاستسازی در اندیشکدهها و داشتن ایده حکمرانی نسخههای گعدهای و کسبوکارهای خانگی را میپسندد.
حلقهای که در حوزه اینترنت و... آنقدر لولوسازی کرده که توانسته است وعدههای انتخاباتی رئیسجمهور در حوزه اینترنت را تبدیل به لطیفه کند.
حلقهای که، چون از میان همفکران خودش گزینهای نداشته، قصد تعطیلی مراکز فکری دولت را دارد.
حلقهای که از فرط ناتوانی در کار ایجابی در رسانه، حتی نتوانسته دستاوردهای ملموس دولت مثل عبور از کرونا، شکست بحران برق و... را به باور عمومی تبدیل کند، درعوض وظیفه خود میداند که در حوزه رسانه کار سلبی کند.
این سیاهه را میتوان ادامه داد، اما در همین حد کفایت میکند، چون نگران دولتی هستیم که به آن امید داشته و امید داریم، چون حق دولت میدانیم از حصر این حلقه خارج شود.