محمد صالح نیکنام کارگردان مجموعه مستند «تارکد» همزمان با آغاز پخش این مجموعه از شبکه مستند سیما درباره آن توضیح داد: «تارکد» یک مجموعه مستند ۱۰ قسمتی است که در هر قسمت به موضوعات مرتبط با پروندههای حساس دهه اول پس از انقلاب اسلامی میپردازد. سوژههای این مستند از سال ۵۷ تا ۶۷ را شامل میشود و بیشتر ناظر به پروندههایی است که سویههای امنیتی داشتهاند و محل ابهامات و بحثهای زیادی بودهاند؛ از جریانات نخستوزیری گرفته تا پروندههای مربوط به سینما رکس، عباس امیرانتظام، آیتالله شریعتمداری و پروندههای پربحث دیگر.
وی ادامه داد: تلاش ما این بود که در این مستند سراغ ابعاد تازهای برویم که در این سالها به آن پرداخته نشده است. در تمام این سالها مدام گفته شده بود که اسناد بهدست آمده از لانه جاسوسی باید مورد بازخوانی قرار بگیرد و ما هم تلاش کردیم به این اسناد بیشتر بها بدهیم. خودمان هم فکر نمیکردیم وقتی سراغ این اسناد برویم، با این حجم از اسناد عجیبوغریب، با اطلاعات زیاد و در عین حال صریح مواجه شویم.
نیکنام درباره سازوکار بررسی و احصای اسناد موردنظر برای روایت هر قسمت توضیح داد: محتوای این مستند برگرفته از همین اسناد لانه جاسوسی و یا برخی از اسناد بایگانی وزارت امور خارجه است که در سالهای اخیر از طبقهبندی محرمانه خارج شده است. اسناد لانه جاسوسی همان زمان منتشر شده بود، غیر از بخشهایی که ابعاد امنتی داشت و هنوز هم منتشر نشده است. اما مشخصاً در قسمتی که مربوط به پشتپرده حملات شیمیایی است، سراغ اسنادی رفتهایم که در همین چند سال اخیر از وضعیت محرمانه خارج شدهاند، اسنادی که مرتبط با خرید و فروش تسلیحات شیمیایی بودند و شامل بخشهایی از اسناد ساواک، سازمان سیا و برخی از اسناد محرمانه داخلی میشدند.
سوژههای «تارکد» چگونه انتخاب شدند؟
کارگردان «تارکد» در ادامه درباره فرآیند گزینش موضوعات پرداخته شده در این مجموعه هم گفت: ما نمیتوانیم ادعا کنیم که این مجموعه همه موضوعات امنیتی مهم دهه ۶۰ را پوشش میدهد. چرا که در آن مقطع پروندههای متعددی در جریان بوده است. هدفگذاری این مستند، اما از ابتدا اینگونه بود که این ۱۰ قسمت را بهعنوان فصل ابتدایی یک پروژه بلندمدتتر مدنظر داشته باشیم و امروز هم امید داریم که فصلهای دوم و سوم آن را هم بتوانیم بسازیم تا در قالب آنها سوژههای دیگری را هم مطرح کنیم. مطالعات اولیهای هم برای آن قسمتها داشتهایم.
وی افزود: مبنای انتخاب ۱۰ سوژه برای ۱۰ قسمت ابتدایی، اولاً سهولت دسترسی به اسنادشان بود. نکته دیگر توجه به موضوعات روز مانند مواضع برخی رسانههای خارجی درباره شخصیتهایی مثل عباس امیرانتظام و آیتالله شریعتمداری در سالهای اخیر بود. آنها تلاش دارند با ارائه محتوای غلط، روایت مطلوب خود را بسازند و ما تلاش کردیم در برابر این جریان، سوژههای استراتژیکتر را در قالب این مستند مورد بازخوانی قرار دهیم.
این مستندساز در توضیح «استراتژیک بودن» سوژهها ادامه داد: بهعنوان مثال پرداختن به ماجرای آیتالله شریعتمداری کمک میکند در فضای امروز بتوانید تقابل میان لایهای از روحانیت که در پشتپرده با کشورهای خارجی مانند آمریکا و اسرائیل در ارتباط بوده است، با اصل نظام را روایت کنید که روایت درست آن باعث میشود مخاطب در جریان مجموعهای از نمونههای مشابه هم قرار بگیرد. اگر در این مجموعه سراغ انفجار نخستوزیری رفتهایم، معتقدیم در دل این پرونده چند خرده پرونده دیگر مانند ترور شهید لاجوردی و ترور شهید قدوسی هم وجود دارد که دامنه آن حتی تا کودتای نوژه هم میرسد و هر کدام از این پروندهها چند موضوع متنوع را پوشش میدهد.
چرا سراغ پرونده آیتالله شریعتمداری رفتیم؟
نیکنام با اشاره مشخصتر به قسمتی از مستند که به ماجرای آیتالله شریعتمداری میپردازد، گفت: آیتالله شریعتمداری یکی از مراجع بزرگ تقلید در ایران بود که طبق اسناد لانه جاسوسی از حوالی دهه ۴۰ تحت نظر سرویسهای مختلف جاسوسی بینالمللی مانند آمریکا و اسرائیل قرار داشته است. او بهواسطه زاویه نگاهی که نسبت به حوزه علمیه داشت، یک تقابل تاریخی با جریان حضرت امام (ره) پیدا کرد و در پشت پرده برای کنار زدن امام (ره) ارتباطهایی با رژیم پهلوی برقرار کرده بود.
وی افزود: براساس یکی از اسناد، در روز ۱۵ خرداد سال ۴۲ که مردم انتظار داشتند همه روحانیان به صحنه بیایند و پشت امام خمینی (ره) قرار بگیرند، آقای شریعتمداری با ساواک تماس میگیرد و از آنها میخواهد که خانهاش را محاصره کنند تا بهانهای برای بیرون نیامدن از خانه در آن روز داشته باشد! او گفته اگر خانهام را محاصره نکنید، مجبور میشوم در دفاع از خمینی از خانه بیرون بیایم، در حالی که نمیخواهم چنین کنم! سند این تماس، عیناً در اسناد ساواک موجود است. از همان زمان آیتالله شریعتمداری مجموعهای از همکاریها با پهلویها را آغاز میکند.
در ماجرای پرونده سینما رکس، هر دو روایت را مدنظر قرار دهیم و از تایم ۴۵ دقیقهای مستند، حدود ۲۰ دقیقه ابتدایی را به روایت آنهایی اختصاص دادهایم که این اتفاق را کار نیروهای انقلابی میدانند. در ادامه تلاش میکنیم تناقضها و مشکلات استدلالی این روایت را مورد بررسی قرار دهیم
این مستندساز گفت: در خاطرات علم اشاره شده است که آیتالله شریعتمداری در مواردی از پهلوی پول گرفته بود تا از رژیم وقت حمایت کند. بعدها هم شریعتمداری تلاشهای بسیاری کرد که کار به کنار گذاشتن پهلویها نکشد. به همین دلیل هم در اغلب سخنرانیها روی کلیدواژه قانون اساسی تأکید میکرد. او بعدها در چند برنامهریزی برای کودتا نقش داشت و سرانجام هم در حصر خانگی فوت کرد.
باورپذیری با دوری از «تحلیل و اعلام نظر»
این کارگردان در پاسخ به این پرسش که برای باورپذیری روایت این مستند در برابر روایتسازیهای رسانههای فارسیزبان، چه تمهیداتی در ساخت مستند مدنظر داشته است؟ هم گفت: رویکرد اصلی ما که حتی از نظر فرمی هم در ساخت کار آن را رعایت کردهایم، این بود که تا حد امکان از جملات تحلیلی و اعلام نظر عبور کنیم و صرفاً به پخش اسناد بپردازیم. به این معنا که برای هر جمله در مستند، یک مابهازای سندی نمایش میدهیم و مخاطب در طول مستند مجموعهای از موشنگرافیها را میبینید که عیناً برمبنای اسکن از اسناد اصلی به تصویر کشیده شدهاند و مخاطب احساس نمیکند که نظری را داریم به او تحمیل میکند.
وی افزود: از طرف دیگر هم سعی کردیم از زوایای مختلف به موضوعات بپردازیم. بهعنوان مثال در ماجرای پرونده سینما رکس، هر دو روایت را مدنظر قرار دهیم و از تایم ۴۵ دقیقهای مستند، حدود ۲۰ دقیقه ابتدایی را به روایت آنهایی اختصاص دادهایم که این اتفاق را کار نیروهای انقلابی میدانند. در ادامه تلاش میکنیم تناقضها و مشکلات استدلالی این روایت را مورد بررسی قرار دهیم. با تمرکز بر روند برگزاری دادگاه و شواهد ارائه شده است که روایت اولیه را زیر سوال میبریم.
کارگردان مجموعه مستند «تارکد» درباره پیچیدهترین پروندهای که در فرآیند ساخت این مستند با آن مواجه شده است هم گفت: پیچیدهترین مورد برای خود من ماجرای انفجار نخستوزیری بود که به نظرم از آن پروندههایی است که حرفهای بسیار زیادی در آن نهفته است.
نیکنام درباره دیگر تجربهها و مشاهدات غیرمنتظره خود گفت: در میان اسناد لانه جاسوسی موارد ویژه بسیار زیاد است. یکی از جالبترین موارد هم اسناد مرتبط با بیوگرافی افراد است که در قالب آنها آمریکاییها تحلیلهایی را درباره شخصیت افراد ارائه کرده بودند. برخی از این تحلیلها در آن مقطع بهصورت حیرتانگیزی دقیق بوده است. مثلاً سندی وجود دارد که در قسمت مربوط به فرار بنیصدر، در مستند به آن اشاره کردهایم.
آمریکاییها در سال ۵۷ و در تحلیلی که از شخصیت ابوالحسن بنیصدر ارائه کرده بودند، این گمانه را مطرح کردهاند که او در آینده با انقلاب اسلامی زاویه پیدا خواهد کرد و این تحلیل آنها مربوط به زمانی است که هنوز هیچ نشانهای از این تغییر رویکرد در بنیصدر وجود نداشته است و کاملاً به امام (ره) نزدیک بود. جالبتر اینکه در همان تحلیل میگویند او اگر بخواهند بهواسطه این زاویه، ایران را ترک کند، پایگاهش در پاریس خواهد بود! یعنی در این حد پیشبینیهای آن دقیق بوده است.