به دنبال این گزارش بازپرس وحید ناصری و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل که زیر زمین خانهای دو طبقه بود، شدند.
با ورود به خانه آنها با جسد مرد میانسال در رختخوابش در حالی مواجه شدند که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود.
بررسیهای اولیه نشان میداد که مرد میانسال راننده کامیون بوده است. وی طبقه اول خانهاش را به شرکتی اجاره داده و اتاقی که روی پشت بام بوده نیز به مرد 45 سالهای به نام سامان اجاره داده بود.
از آنجا که آثار دفاع و درگیری روی بدن مقتول مشاهده نشد و از طرفی وی جثهای تنومند داشت این فرضیه مطرح شد که جنایت در خواب رخ داده است.
در تحقیقات همسر مقتول گفت: روز حادثه ناگهان مردی که صورتش با دستمال پوشانده شده بود از دیوار حیاط خانه پایین پرید. او با تهدید چاقو من، دختر 22 ساله و پسر 10 سالهام را که معلولیت دارد داخل اتاقی حبس کرد. بعد از آن وارد اتاقی شد که همسرم خوابیده بود و او را به قتل رساند و متواری شد. اینکه چه کسی قاتل است و انگیزه او برای جنایت چه بوده، نمیدانم.
گرچه اظهارات ضد و نقیض همسر مقتول نشان میداد که واقعیت را کتمان و سناریوی دروغینی را مطرح کرده است اما کارآگاهان جنایی به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل جنایت پرداختند. دوربینها هیچ ورود و خروجی را از طریق دیوار حیاط به خانه ضبط نکرده بودند. از سویی بررسیها نشان میداد که زوج میانسال اختلافات شدیدی با هم داشته و همین موضوع انگیزهای برای جنایت را مطرح میکرد.
این در حالی بود که دختر مقتول نیز همین اظهارات را بیان کرد و پسرش نیز به خاطر معلولیت نمیتوانست به تیم جنایی کمک کند. با این احتمال که مادر و دختر سعی در کتمان حقیقت دارند بار دیگر از آنها تحقیق شد و این بار زن جوان انگشت اتهام را به سمت سامان، مستأجری که در پشت بام زندگی میکرد، گرفت. او گفت: مستأجرمان با شوهرم سر مسائل ساختمانی اختلاف داشت و او عامل این جنایت است. صبح روز حادثه بچهها داخل اتاق خواب بودند و من برای خرید از خانه خارج شدم. زمانی که برگشتم مرد همسایه را دیدم که با چاقو وارد اتاق خواب شده و همسرم را به قتل رسانده است. سامان، ما را تهدید کرد که در رابطه با این جنایت حرفی نزنیم و سناریوی دروغینی مطرح کنیم.
قاتل آشنا
بدین ترتیب به دستور بازپرس جنایی، سامان بازداشت شد. اما او قتل را به گردن مادر و دختر انداخت و مدعی بود که جنایت از سوی آنها رخ داده است.
مرد 45 ساله که لولهکش است در تحقیقات گفت: هیچ آثار ضرب و جرحی روی دستها و بدن من دیده نمیشود. اما دستهای همسر مقتول را ببینید آثار خراشیدگی روی آن وجود دارد. یعنی با شوهرش درگیر شده است.
او ادامه داد: این زوج مدام با هم دعوا و اختلاف داشتند حتی دخترشان هم افسرده شده بود و از پدرش بیزار بود. همسر مقتول همیشه میگفت آخر سر یک روز شوهرم را به قتل میرسانم. حتی کارکنان شرکتی که در طبقه اول ساختمان است با اینکه تمام وقت در ساختمان نیستند اما از دعواهای این زوج میانسال به تنگ آمده بودند. من مدتی است که اعتیادم را ترک کردهام و دنبال زندگی خودم هستم و با مقتول هم کاری نداشتم.
همسر مقتول نیز پاسخ داد: با همسرم درگیر نشدم، من به گربهها غذا میدادم و این زخمها جای چنگ گربههاست. از طرفی زمانی که من وارد خانه شدم و دیدم که سامان در حال کشتن همسرم است، با او درگیر شدم.
بدین ترتیب همسر و دختر مقتول و مرد همسایه بازداشت و به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران، آنها در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شدند.