۲ مرد جوان که متهماند یک زن و مرد مسیحی را حین سرقت به قتل رساندهاند، در دادگاه کیفری تهران محاکمه شدند و پرده از اسرار این جنایتها برداشتند.
رسیدگی به این پرونده از مرداد سال ۹۹ با کشف جسد یک مرد مقابل ساختمانی نیمهساز در جاده تلو آغاز شد. بررسیهای اولیه مأموران نشان میداد که وی بر اثر خفگی جان باخته است. جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران شناسایی عامل قتل را در دستور کارشان قرار دادند.
در ادامه تحقیقات مشخص شد جسد متعلق به مردی مسیحی به نام هیمن است که به تنهایی در ویلایش در منطقه لواسانات زندگی میکرد و بعد از قتل نیز از ویلای او سرقت شده است. با افشای این ماجرا، فرضیه جنایت با انگیزه سرقت قوت گرفت و مأموران دریافتند وی آخرین بار با پسر جوانی به نام رازمیک قرار ملاقات داشته است.
به این ترتیب رازمیک بازداشت شد و در همان بازجوییهای اولیه به قتل هیمن اعتراف کرد و در تشریح ماجرا گفت: هیمن مرد ثروتمندی بود. دوستم شهرام قرار بود در ازای گذاشتن سند خانهاش از او پولی بگیرد و هر ماه سودش را بپردازد. روز حادثه به بهانه نشان دادن خانه شهرام او را سوار ماشینمان کردیم، اما در وسط راه به یکباره وسوسه شدیم تا از خانهاش سرقت کنیم به همین خاطر هیمن را خفه کردم و جسدش را کنار ساختمان نیمهکارهای رها کردیم. بعد کلید ویلایش را برداشتیم و از آنجا سرقت کردیم.
با اعترافات رازمیک، شهرام هم دستگیر شد و اظهارات همدستش را تأیید کرد. در ادامه تحقیقات مأموران پی بردند که یک ماه قبل از این جنایت نیز زن ثروتمندی که او هم مسیحی بود به قتل رسیده و قاتلش هنوز شناسایی نشده است. از آنجا که شیوه قتل ماریا هم شبیه قتل هیمن بود متهمان بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفتند که این بار به جنایت دیگری اعتراف کردند.
رازمیک در توضیح ماجرا گفت: ما نمیخواستیم ماریا را بکشیم و فقط قصد سرقت طلاها و جواهرات او را داشتیم، اما چون مقاومت کرد مجبور شدم خفهاش کنم. پس از آن هم او را داخل حمام بردم و سرش را داخل سطل آب گذاشتم تا به نظر برسد که او خودکشی کرده است. البته از خانه او فقط یک انگشتر طلا پیدا کردم که آن را هم از ترسم جا گذاشتم.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و او توانست پیش از برگزاری جلسه رسیدگی رضایت اولیایدم زن مسیحی را جلب کند.
به این ترتیب رازمیک به اتهام مباشرت در قتل هیمن و ماریا و همچنین مشارکت در سرقت مقرون به آزار در ۲ پرونده محاکمه شد. برای شهرام نیز به اتهام مشارکت در قتل هیمن و سرقت مقرون به آزار کیفرخواست صادر شد و هر دو در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شدند.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه دختر هیمن برای متهمان درخواست قصاص کرد و گفت: متهمان ۲ سال با پدرم دوست بودند و از این دوستی سوءاستفاده کردند و بیرحمانه او را به قتل رساندند و اموالش را سرقت کردند. من حاضر به گذشت نیستم.
سپس وکیل ۲ فرزند دیگر هیمن به جایگاه رفت و گفت: دختر دیگر مقتول هم درخواست قصاص دارد و حاضر است برای اجرای حکم تفاضل دیه را بپردازد، اما پسر قربانی که ساکن امریکاست، درخواست دیه کرده است.
در ادامه دختر ماریا نیز به جایگاه رفت و گفت: من قبلاً به خاطر اینکه شرایط روحی خوبی نداشتم به قاتل مادرم رضایت داده بودم، اما حالا پشیمان شدهام و قصاص میخواهم. آخرین بار وقتی با مادرم تماس گرفتم و او به تلفنهایم جواب نداد نگران شدم و به خانهاش در محله مجیدیه رفتم و با جسد او در حمام روبهرو شدم. ابتدا فکر کردم او سکته کرده، اما وقتی عوامل اورژانس رسیدند گفتند مادرم خفه شده است.
سپس رازمیک به جایگاه رفت و عنوان کرد: ماریا همسایهمان بود و روزی که در خانهاش کشته شد من خانه نبودم و ماشینم را به تعمیرگاه برده بودم. وقتی مقابل خانهام رسیدم متوجه شدم او را کشتهاند. یک ماه بعد وقتی به خاطر قتل هیمن دستگیر شدم، تحت فشار بازجویی مجبور شدم قتل را گردن بگیرم وگرنه در قتل او نقشی نداشتم.
وی درباره قتل هیمن نیز گفت: او را از قبل میشناختم و میدانستم پولدار است، روز حادثه سر موضوعی حرفمان شد و وقتی به من فحاشی کرد با شالی که گردنم بود او را خفه کردم. ولی از ویلای او چیزی برنداشتم. البته من یک سال قبل از قتل هیمن مسلمان شده بودم و برای این موضوع هم شاهد دارم. ۱۵ سال مواد مخدر مصرف میکردم و تحت تأثیر مواد مخدر دست به قتل زدم. در این ماجرا هم شهرام بیتقصیر است.
سپس شهرام به جایگاه رفت و گفت: اتهاماتم را قبول ندارم و قتل هیمن هم کار رازمیک بود. اگر قصد کشتن او را داشتم در خانه با او قرار میگذاشتم. من فقط از رازمیک یک کارت عابربانک گرفتم و با آن گوشی خریدم، اما نمیدانستم کارت را از جیب هیمن برداشته است.
پس از پایان اظهارات متهمان قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.