مهمترین بخشهای گفتگوی علی مطهری را میخوانید:
اوضاع پیش آمده به دو حالت ممکن است انجام شده باشد؛ یکی قطع همکاری دانشگاه با یکی از اساتید باشد.
مثلا استادی امتیازات لازم مطابق آییننامه از نظر تبدیل وضعیت استخدامی یا ارتقا را نیاورده باشد و به طور طبیعی او را کنار بگذارند. اینجا بحثی نیست؛ همان آییننامه و ضوابط دانشگاه حاکم است و طبیعتا در اینجا کسی اعتراضی ندارد. اگر از این موارد باشد، از بحث ما خارج است.
ولی گاهی افرادی به خاطر مواضع اجتماعی و سیاسی خودشان دچار قطع همکاری با دانشگاه و اخراج میشوند. به نظر من این پسندیده نیست.
اگر یک استاد کار خودش را خوب انجام میدهد، درس خودش را خوب تدریس میکند و مثلا در ساعت کلاس تلاش ندارد که خارج از موضوع درس، افکار و اندیشههای اجتماعی و سیاسی خودش را تبلیغ کند، ولی در عین حال مواضعی مخالف با برخی سیاستهای نظام داشته باشد، نباید او را اخراج کنیم.
البته اگر استادی بخواهد مثلا وقت کلاس را به تبلیغات اجتماعی و سیاسی خودش تبدیل کند، یک نقطه ضعف است و اینجا دانشگاه باید برخورد کند.
متأسفانه برخی از مواردی که رخ داده به این صورت است که استاد کار خودش را به خوبی انجام میدهد و درس خودش را به نحو احسن تدریس میکند ولی ممکن است در جاهایی اظهارنظرهایی کرده باشد که با برخی سیاستهای نظام سازگار نبوده و نهادهای امنیتی و اطلاعاتی وارد میشوند و موضوع اخراج آن استاد را به دانشگاه تحمیل میکنند.
این روش خوبی نیست و اساسا ورود نهادهای بیرون از دانشگاه در امور دانشگاه، به نظر من کار درستی نیست. دانشگاهها هیأت امنا و کمیتههای انضباطی دارند و اینها میتوانند مطابق آییننامههایی که تصویب کردهاند، کارهای خودشان را انجام بدهند و نیازی نیست که از بیرون نهادهای امنیتی و اطلاعاتی وارد شوند.
واقعا این رویه زیبنده نظام جمهوری اسلامی نیست و من متأسفم اعلام کنم که حتی گاهی بدتر از رویهای است که در حکومت پهلوی انجام میشد. مثلا استاد مطهری در حوادث قیام 15 خرداد سال 42 بازداشت شد.
به مناسبت اینکه در شب 15 خرداد یک سخنرانی مؤیدی کرده بود و نوک پیکان حمله ایشان هم متوجه شخص شاه بود، همان شب ایشان را بازداشت کردند و همراه با برخی علمای دیگر تهران و علمای شهرستانها در زندان بودند. بعد از حدود یک ماه و نیم آزاد شدند.
شما رفتار خود ما را با رفتار رژیم گذشته مقایسه کنید، واقعا قابل مقایسه نیست. اگر کسی چنین کاری کرده باشد، به سرعت از دانشگاه اخراج و تنگناهایی در زندگیاش ایجاد میکنیم و اصلا میرویم سراغ اینکه راه درآمد او چیست و به گونهای او را دچار سختی کنیم. حتی ممکن است سختیهایی برای فرزندانش ایجاد کنیم. این رویه درست نیست.
یعنی به نظر من اگر استادی دارد کار علمی خودش را به خوبی انجام میدهد و در داخل دانشگاه هم تبلیغ اجتماعی و سیاسی نمیکند ولی ممکن است در خارج دانشگاه احیانا توییتی منتشر یا جایی سخنرانی کند و مواضعی بر خلاف برخی سیاستهای نظام داشته باشد، ما نباید او را از دانشگاه اخراج کنیم و فکر کنیم که همه باید عینا مانند ما فکر کنند. این روش غلط است.
به نظر من دولت و وزارت علوم باید به طور مستقل در اینجا تصمیم بگیرند و عمل کنند؛ و اجازه ورود نهادهای امنیتی و اطلاعاتی را ندهند. من فکر میکنم که تحت فشار این نهادها، این کارها انجام میشود و باید وزارت علوم استقلال خودش را حفظ کند و حتی ممکن است لازم باشد خود رئیس جمهور هم در اینجا وارد شود و اجازه کم شدن استقلال دانشگاهها را ندهند.
حتی مجلس هم میتواند در اینجا وارد شود، از وزیر علوم سؤال و موضوع را پیگیری کنند. کمیسیون آموزش مجلس میتواند موضوع را بررسی کند و از مسئولان بخواهد که توضیح بدهند.
به هر حال فکر میکنم این روش اساسا ضرورتی ندارد. یعنی یک عدهای فکر میکنند برای حفظ نظام این کار لازم است، در حالی که این طور نیست. نه تنها لازم نیست بلکه با این کارها ما به نظام آسیب میزنیم.