کد خبر: ۸۵۹۲۹۰
تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۶:۲۳
غلامرضا ظریفیان:

رفتار‌های نابخردانه با نهاد علم، نه فقط امروز ما را بر باد می‌دهد، فردای نسل‌های ایرانی را هم تحت‌الشعاع قرار می‌دهد

غلامرضا ظریفیان نوشت: برخورد با نهاد علم، بیش از اینکه امروز ما را به خطر بیندازد زندگی فردای ایرانیان را هم با اخلال مواجه می‌کند. این رفتار‌های نابخردانه با نهاد علم، نه فقط امروز ما را بر باد می‌دهد، بلکه فردای نسل‌های مختلف ایرانی را هم تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.
رفتار‌های نابخردانه با نهاد علم، نه فقط امروز ما را بر باد می‌دهد، فردای نسل‌های ایرانی را هم تحت‌الشعاع قرار می‌دهد
آفتاب‌‌نیوز :

«تبعات یورش به نهاد دانش» عنوان یادداشت به قلم غلامرضا ظریفیان است که در آن آمده: نهاد دانش، طی قرن اخیر در اغلب جوامع انسانی، نقش مغزافزار را داشته است. همان‌گونه که اخلال در مغز، همه شریان‌های بدن، نقاط حساس و ... را دچار اختلال می‌کند، اخلال در نهاد دانش هم همه بخش‌های جامعه را از مدار رشد و توسعه خارج می‌سازد. اساسا در یکصد سال اخیر که تحولات علمی و فناوری بسیار سریع رخ می‌دهند و جهان با ورود به عصر هوش مصنوعی پارادایم متفاوتی را شکل داده، نهاد دانش هم نقش منحصربه‌فردی را به عهده گرفته است.

بررسی کشورهای کمتر توسعه‌یافته، نشان می‌دهد که حتی این کشورها طی نیم قرن اخیر گام‌های بلندی در بخش دانش و فناوری پیدا کرده‌اند.50 سال پیش، کشورهای همجوار ایران مانند عربستان، امارات، کویت، قطر و... فاصله زیادی با رشد ایران داشتند، اما سکون ایران و حرکت سریع آنها، باعث شده ایران به‌رغم داشتن مزیت‌های فراوان مانند ویژگی‌های سرزمینی، نیروی انسانی متخصص و سابقه دیرین نظام دانایی و دانشگاهی از این کشورها عقب بیفتد.

باید بررسی کرد چطور این کشورها توانسته‌اند با اتکای به نهاد دانش، توسعه دانایی‌محور، جذب اساتید و دانشجویان خوشفکر کشورهای منطقه (از جمله ایران) این عقب‌افتادگی خود را به سرعت جبران کرده و از ایران پیشی بگیرند؟ تا جایی که امروز دوبی به یک هاب بزرگ فناوری، جهانگردی و... بدل شده است اما ایران نه. باید بررسی کرد چرا دوبی که کمتر از بندر عباس ایران وسعت دارد به هاب جهانگردی دنیا تبدیل شده و تعداد جهانگردانی که سال گذشته از دوبی دیدن کرده‌اند، چندین برابر ایران بوده است؟ همین روند در عربستان هم ایجاد شده است. عربستان نیروهای علمی را از سراسر جهان جذب می‌کند و رنکینگ دانشگاهی خود را ارتقا می‌دهد تا به توسعه پایدار دست پیدا کند.

فقط در یک نمونه خاص، عربستان در حال احداث یک شهر مجازی بسیار عظیم است. شهری که با توجه به نیازهای فردا ساخته شده تا مزیت‌های نسبی را در اختیار این کشور قرار دهد. این رشد سریع در خصوص کشورهایی چون عربستان، امارات، کره جنوبی و... عمدتا با اتکا بر نهاد دانشگاه، نیروهای متخصص، اساتید کارآمد و مهاجرت دانشجویان و اساتید سایر کشورها رخ داده است. در واقع عربستان جاذبه‌های بسیاری (مادی و معنوی) ایجاد می‌کند تا دانشجویان و اساتید سایر کشورها از جمله ایران را جذب کند. بنابراین برخورد با نهاد علم، بیش از اینکه امروز ما را به خطر بیندازد و نگرانی ایجاد کند، زندگی فردای ایرانیان را هم با اخلال مواجه می‌کند. وقتی با چنین نهاد مهمی برخوردهای سلبی می‌شود، نیروهایش بر صدر نمی‌نشینند و قدر نمی‌بینند، طبیعی است این نیروها جذب جهانی شوند که در برابر ایران قرار دارد. این رفتارهای نابخردانه با نهاد علم، نه فقط امروز ما را بر باد می‌دهد، بلکه فردای نسل‌های مختلف ایرانی را هم تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. رشد آسیب‌های اجتماعی، فقر، بیکاری، از بین رفتن محیط زیست، طلاق، اعتیاد و... بخشی از آسیب‌هایی است که ادامه این روند را در کشور ایجاد می‌کند.

واقع آن است که آمارهای امروز کشور به اندازه کافی خطرناک است و تداوم این برخوردها با نهاد دانش باعث وخیم‌تر شدن اوضاع در افق آینده می‌شود. اگر رفتار نظام حکمرانی با نهاد دانش اصلاح نشود و به جای جاذبه، دافعه و نفرت و دغدغه ایجاد شود و به نهاد دانشگاه اعلام شود که نباید استقلال داشته باشد، نیروهایی که قرار است فردای کشور را بسازند، از کشور خارج می‌شوند و فردای خود را در گوشه دیگری از عالم می‌بینند. نهاد علم در همه جهان از منظر اداره امور اقتصادی، اداری، مالی، استخدامی، روش‌های تدریس، پروتکل‌های تحقیقاتی و... باید متکی به درون باشد. اما دولت ایران، امروز این نهاد را از استقلال لازم خود دور ساخته و استقلال این نهاد در بخش‌های مختلف را از میان می‌برد.

اساسا نهاد دانش بر بلندای استقلال است که می‌تواند به نظام حکمرانی کمک کرده، زمینه‌های رشد را برای جامعه فراهم سازد و نهایتا برنامه‌ای برای پرتاب به آینده تدوین سازد. بسیاری از کشورهای منطقه، فاقد سابقه تمدنی از جنس سابقه ایران هستند. اما ایرانی‌ها چه قبل از اسلام و چه پس از آن تا دوران معاصر فرهنگ‌سازی کرده و تمدن می‌ساختند. این روند برای ایران و تمدن آنها بسیار نابهنجار است که برخوردهای سلبی با دانشگاهیان شکل بگیرد. نتیجه این برخوردها مهاجرت‌های منفی فزاینده است. فراموش نکنید مهاجرت منفی خطرناک‌ترین نوع مهاجرت است، چرا که برخی مهاجرت‌ها مثبت بوده و برای انتقال علم از خارج به داخل صورت می‌گیرد. اما مهاجرت منفی به دلیل همین برخوردهای سلبی صورت می‌گیرد.

وقتی با روش‌های سلبی به نهاد دانش در کشور آسیب وارد شود، ظرفیت‌های علمی کشور راهی سایر کشورها می‌شوند و جماعت اندکی هم باقی می‌مانند، به حاشیه رانده شده و جامعه نمی‌تواند از ظرفیت‌های آنها استفاده کند. امروز این نگرانی برای بسیاری از ایرانیان ایجاد شده که نهاد دانش، نهاد توسعه‌ساز نیست و بیشتر به نهادی تزیینی بدل شده است. آثار این روند بسیار مخرب بوده و آینده کشور را تهدید می‌کند. به همین دلیل است همه کسانی که دلنگران آینده کشور و حیات تمدنی ایران هستند نسبت به این رفتارهای تند هشدار می‌دهند و خواستار پایان آن هستند. اما آیا گوش شنوایی برای این هشدارها و تذکارها خواهد بود؟

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین