محمدقاصد اشرفی، رئیس انجمن سینماداران است که سالهای سال مدیریت سینما ماندانا، یکی از سینماهای قدیمی پایتخت را برعهده دارد. اشرفی حرفه و شغل اولیهاش در جادهسازی بوده که خودش میگوید بهخاطر علاقه شدیدی که به سینما داشته از سال ۶۰وارد سینما و سینماداری شده است. اشرفی میگوید: هیچوقت شغل اولم با سینماداری همخوانی نداشت، اما من عاشق سینما بودم و معتقدم بعد از انقلاب به واسطه اتفاقات زیاد، سینما راه پرفرازونشیبی را طی کرده است.
صفهای طولانی تماشاگران سینما
اشرفی میگوید: «بعد از انقلاب نتوانستیم آنطور که باید و شاید کار فرهنگی انجام دهیم؛ حتی نتوانستیم آنطور که لازمه سینماست، کمکش کنیم.» این سینمادار از خاطرات دهه ۶۰میگوید و اینکه سینما ماندانا آن زمان یک سالن داشت، اما هر روز ۶هزار نفر تماشاگر به سینما ماندانا میآمدند. وی ادامه میدهد: «آن زمان فیلمها کیفیت خوبی داشتند و مخاطب آنقدر زیاد بود که ما برای سرویس دادن به تماشاگران از شب گذشته باید کار میکردیم. آن زمان بلیتها را از شهرداری میگرفتیم و شماره میزدیم (در طول روز ۳نفر بودند که شماره میزدند و تا شب بلیتها را آماده میکردند) تا به تماشاگران بدهیم. صفها آنقدر طولانی بود که خودمان از حضور در سینما لذت میبردیم.»
اشرفی ادامه میدهد: «من بهشخصه کمترین سابقه را در سینما دارم. کسانی هستند که سالیان سال در سینماها بودند، اما حالا نمیتوانند سالنهای سینما و تجهیزاتش را به سبب تورم زیاد، نجات بدهند؛ سالنهای نوستالژیکی که تبدیل به ویرانه شدند و خاطراتشان در عکسها باقی مانده است. بعد از ۴۴سال در تهران و دیگر شهرها که بهترین سالنها را داشتند، این سالنها تعطیل شدند و کسی به فکرشان نیست و صاحبانشان نیز توانایی ساختوساز و احیای این سالنها را ندارند.»
وقتی برای عقابها صف کشیدند
اشرفی در ادامه به پرفروشهای آن زمان اشاره میکند؛ فیلمهایی، چون «عقابها»ی ساموئل خاچیکیان یا «شهر موشها» و... که خاطرات خوش را برای سینماداران تداعی میکند. وی میگوید که همه تلاشش را کرده تا بتواند ماندانا را حفظ کند و آن را با تجهیزات روز زنده نگه دارد، اما اذعان دارد که با این تورم اداره یک سینما با این تعداد کم تماشاگر خیلی سخت است.
مردم، چراغ سینما را روشن نگه داشتند.
اما اشرفی معتقد است که در همین سالها مردم هستند که چراغ سالنهای سینما را روشن نگه داشتهاند. او معتقد است عوامل اجتماعی تأثیر مستقیمی بر اقبال مردم به سینما دارد. وقتی مردم در آرامش باشند بیشتر به مسائل فرهنگی فکر میکنند، مسائل فرهنگی و هنری تنها شامل سینما نیست، سبد فرهنگی خانواده در اولویت قرار میگیرد.
اشرفی در ادامه توضیح میدهد: «در حال حاضر از ابتدای سال۲فیلم کمدی توانسته گیشه را نجات دهد و اگر این دو فیلم نبودند، سینماها فروش خوبی نداشتند. سینمای ما در برهههای مختلف با فیلمهایی روبهروست که گاه مخاطب دارد و گاه ندارد. موافق این نیستم که فیلمهای طنز و کمدی بهتنهایی میتوانند گیشه را نجات دهند. در سالهایی سینمای اجتماعی ما پرمخاطب بود و گاهی فیلمهای خانوادگی و حتی پلیسی طرفداران زیادی داشتند.»
سینمای ما تکمحصولی است
این سینمادار در ادامه به طیفهای مختلف اشاره میکند و میگوید: «در کشور ما سینما تکمحصول است و ما از این موضوع ضربه میبینیم، تنها کشوری هستیم که اکران فیلم خارجی نداریم و طیفی از مردم دوست دارند فیلمهای بهروز دنیا را در سینما تماشا کنند.»
هزینههایی که با فروش تناسبی ندارند
اشرفی معتقد است که سینما در حال حاضر ارزانترین کالای هنری است. وی توضیح میدهد: «هزینه تولید فیلمها آنقدر بالا رفته که هیچ تناسبی با بهای بلیت و عرضه فیلمها وجود ندارد. درست است که براساس درجهبندی سینماها بلیتها از کف ۲۰هزار شروع میشود، اما سقف فروش ۶۰هزار تومان است. یک سالندار چگونه از عهده مخارج برمیآید؟ برای مثال مصرف برق سینماها آنقدر زیاد است که اگر ۵مخاطب باشد یا ۱۰۰مخاطب، هزینه یکی است. صادقانه بگویم هیچ سینمایی نمیتواند هزینه روزمرهاش را با فروش متناسب کند. امسال فیلمها فروش نداشتند و تنها ۲فیلم توانستند گیشه را نجات دهند. من دوستدار مخاطبان سینما هستم، اگر مخاطبمحور نباشیم واقعا در سینما به بیراهه رفتهایم؛ چراکه مخاطبان میتوانند سینما را حفظ کنند، اما ما قادر به تامین سینما و تجهیزاتش نیستیم.»