بعد از تلویزیون جریان تولید سریالهای فصلی در شبکه نمایش خانگی هم باب شده، سریالهایی که معمولا در فصلهای بعدی خود ضعیفتر از فصل یک عمل میکنند. به احتمال زیاد نمونه موفق سریالهای فصلی در شبکه نمایش خانگی «شهرزاد» حسن فتحی است که در سه فصل ساخته شد. اما میتوان با سریال «ساخت ایران» به روند افت سریالهای فصلی هم اشاره کرد.
از دیگر نمونههای ناموفق میتوان به «عاشقانه» منوچهر هادی اشاره کرد که این عدم موفقیت در «دل» و بعدها فصل دیگرش «گیسو» به اوجش رسید. سریالهایی که با توجه به داستانی که داشتند شاید با ادامه تولید فصلهای بعدی میتوانست مخاطب عمومی خوبی داشته باشد. سریالِ دیگری که در شبکه نمایشخانگی پر حاشیه شد، «دراکولا» مهران مدیری بود که در ادامه «هیولا» ساخته شد. مجموعه خانگی که نتوانست خوب پیش برود. این روزها فصل دوم «زخم کاری» محمدحسین مهدویان پخش خود را شروع کرده، سریالی که دو قسمت از پخش میگذرد، اما به اعتقاد خیلیها هنوز قوام نیافته و باید دید در قسمتهای بیشتر نظر مخاطبانش را تغییر میدهد؟
صنعت سریالسازی در جهان سالهاست که برای ساخت فصلهای بعدی یک سریال، پرمخاطب بودن و تأثیرگذاری آن را ملاک تصمیمگیری قرار میدهد. اما آیا این فرمولها برای ساخت سریال در کشور کاربردی دارد و دلیل فصلبندی سریالهای کم مخاطب چیست؟!
یک تصور غلط
به نظر میرسد ساخته شدن فصلهای متعدد سریالها چه در تلویزیون و چه در شبکه نمایش خانگی شرایطی را فراهم آورده تا سازندگان به غلط تصور کنند کاری موفق ساختهاند. از همین رو به سمت ساخت فصل دوم و سوم سریالها میروند. این در حالی است که همان سریالها تنها در فصل نخست توانستهاند مخاطب داشته باشند. در شبکه نمایشخانگی نیز گاهی برای سودآوری و در تلویزیون هم به جهت نداشتن سوژه و حضور در کنداکتور این اتفاقات میافتد.
وقتی کارگردان مهم است
نکته دیگری که میتوان به آن اشاره کرده پلتفرمها هستند، پلتفرمهایی که خودشان توانایی تولید سریال را ندارند و بیشتر کارها سفارشی است و البته گروه سازندگان هم تاثیر خود را دارد، در دنیا بعد از بازیگران شناخته شده، فیلمنامه نویس مهم است، اما ستاره بیشتر سریالهای شبکه نمایش خانگی کارگردانان هستند، همین موضوع باعث میشود که سریال ساخته شده نتواند کشش لازم را داشته باشد.
بیشتر از یک دهه است که تلویزیون به سمت ساخت سریالهای دنباله دار رفته، سریالهای که گاها در جذب تماشاگر موفق عمل کردند و گاهی این تولیدات نتیجهای جز هزینههای هنگفت چیزی به دنبال نداشته. با مروری بر آثار ساخته شده تلویزیون بیشترین موفقیت سریالهای دنباله دار برای مجموعههای طنز بوده. «پایتخت»، «دودکش»، «مرد هزار چهره»، «لیسانسه ها» از جمله سریالهای موفق دنباله دار تلویزیون به حساب میآیند که نمونه نزدیک آن در میان سریالهای دنباله دار چند سال اخیر «نون. خ» و «زیرخاکی» است که تم طنز داشته و موفقتر از مابقی سریالها بوده. اما تلویزیون در تولید سریالهای دنباله داری که تم اجتماعی دارند، نتوانست موفق باشد که از نمونههای آن میتوان به «بچه مهندس»، «از سرنوشت»، «هوش سیاه» و... اشاره کرد.
مجموعههای که در فصل اول به مراتب در جذب مخاطب پیش رو بودند، اما در فصلها بعد ضعیف عمل کردند. خیلیها معتقد بودند که فصل دوم و سوم «ستایش» سعید سلطانی ساختار ضعیفی داشته، اما این سریال که موضوع خانوادگی- اجتماعی را به دنبال داشت در زمان پخش خود جز سریالهای پرمخاطب تلویزیون شد.