سعید صادقی از جمله عکاسان جنگ است که نه تنها تصاویر ماندگاری از دفاع مقدس ثبت کرده بلکه پای صحبتش هم بنشینی به همان جذابیت عکس هایش، خاطرات خود را روایت میکند. صادقی در لا به لای صحبتهایش از لحظاتی یاد میکند که برای عکاسی به اتاق امام خمینی (ره) رفته و دقایقی از ایشان عکاسی میکند. او خاطره آن لحظات را اینطور تعریف میکند:
من امام را خیلی دوست داشتم. چند بار ایشان را در مدرسه رفاه و جماران دیدم. یک بار رفتم داخل اتاقش و دیدم با عرق چین نشسته اند. کنترل خودم را از دست دادم و دوربین را انداختم و پریدم برای بوسیدن ایشان. همین طور فقط ایشان را ماچ کردم که بالاخره با خنده گفتند احمد بیا که این منو کشت.
در آن فرصت من با یک دوربین تند تند عکس میگرفتم. به ایشان میگفتم بشینید، کج نگاه کنید، این طرف بایستید. ایشان هم با صبوری کامل میخندید. میگفتند من خسته شدم، من هم که همینطور که عرق میریختم گفتم حاج آقا بشینید سرجاتون تو رو خدا، بذارید عکسم رو بگیرم. یکی آمد گفت بسه دیگه. گفتم برو بابا! بذار کارم رو بکنم.
امام فرمودند: بگذار کارش را بکند. حال عجیبی داشتم. در یک لحظه هم شاتر میزدم، هم نگاتیو عوض میکردم، هم عرقم را خشک میکردم، هم ایشان را میبوسیدم. قابل وصف نیست.
بعد از چند دقیقه فرمودند تمام نشد؟ گفتم چرا. رفتم دستشان را گرفتم. گفتند چه شد باز؟ گفتم اجازه بدید صورتتان را ببوسم. بوسیدم. ناهار هم آبگوشتی دادند من خوردم. وقتی آمدم بیرون هوا گرگ و میش بودم. خیلی خوشحال بودم.
این عکس از امام خمینی (ره) توسط سعید صادقی در یک دیدار دیگر ثبت شده است.