محسن هاشمی، در یادداشتی در روزنامه اعتماد با تیتر «۷۰ سال اشغالگری و جنایت» نوشت: مشغول نوشتن مقالهای برای محکومیت حمله ددمنشانه رژیم اشغالگر قدس به غزه شدم. در جستوجوها در تاریخ ۷۰ ساله تجاوز و اشغالگری، به سند قابل توجهی از پرونده بازجویی ساواک آیتالله هاشمی در حدود ۶۰ سال پیش برخوردم که خود میتواند روشنگر عمق فاجعه استعمار در فلسطین اشغالی باشد، لذا به این نتیجه رسیدم که مطلب را بازنشر کنم. اهمیت این سند تاریخی در این است که بستر زمانی و سیاسی انتشار اولین اثر آگاهیبخش درباره جنایات اسراییل را نشان میدهد که سال به سال فجیعتر شده و میتواند فجیعتر هم شود.
به خوانندگان عزیز مطالعه کتاب سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار و مخصوصا مقدمه آنکه در سال ۱۳۴۳ منتشر شده است، توصیه میشود و بخشی از سند که گزارش بازجویی ساواک از ایشان است در ذیل میآید.
محترما معروض میدارد در اجرای اوامر صادره از اکبر هاشمیرفسنجانی در مورد ترجمه کتاب سرگذشت فلسطین بازجوییهای لازم به عمل آمد و نتیجه ذیلا به عرض میرسد:
۱- اکبر هاشمی کتاب سرگذشت فلسطین را از حاج میرزا خلیل کمرهای دریافت میدارد.
۲- اکبر هاشمی بعد از مطالعه کتاب و اخذ اجازهنامه کتبی از اکرم زعیتر، سفیر کبیر اردن در تهران و مولف کتاب مزبور اقدام به ترجمه کتاب میکند.
۳- ترجمه کتاب مزبور در چاپخانه حکمت قم که مدیر آن اخوان برقعی است، دو بار مجموعا دو هزار و پانصد جلد به چاپ رسیده و در ماه محرم سال گذشته در معرض فروش قرار گرفته و بالاخره همه آنها به فروش رسیده و چاپ سوم آن در ماه رمضان سال جاری در دو هزار جلد در چاپخانه رشدیه، واقع در بازار بزرگ تهران انجام یافته - افست - شده است.
۴- در چاپ و نشر این کتاب از مقامات صلاحیتدار اجازه دریافت نداشته و مدعی است اولا در قم هر نوع کتاب چه ترجمه و چه تالیف بدون کسب اجازه قبلی چاپ و منتشر میشود، ثانیا قبل از فروش یک جلد آن بر حسب درخواست سازمان امنیت قم، توسط عبدالحمید مولانا مدیر موسسه مزبور تحویل داده شده است.
۵ـ مترجم مزبور به زبان عربی تسلط کامل دارد و بدون همکاری شخص یا اشخاص غیر آن را ترجمه کرده است.
۶ـ این کتاب یک مقدمه نسبتا مشروح به قلم خود مترجم دارد که موضوع آن ربطی به اصل کتاب ندارد. اکبر هاشمیرفسنجانی در تحقیقات معموله اظهار داشت: «حس کردم حادثه فلسطین معلول استعمار است؛ بنابراین کاملا این مقدمه که مربوط به استعمار است با مطالب کتاب مربوط میشود و منظور من ـ نویسنده مقدمه ـ هم از نوشتن این مقدمه این بود که روشن کنم علل اینگونه حوادث از کجا سرچشمه میگیرد.»
۷- مخارج اولیه در چاپ این کتاب به وسیله خود مترجم با انتشار قبض پیشفروش انجام شده و از کسی کمک دریافت نداشته است.
۸- کتاب ترجمه شده فوق اولین ترجمه او است و تا به حال کتابی به صورت ترجمه با تالیفی که به چاپ رسیده باشد، نداشته است.
۹- مسافرتهای خارج از کشور او فقط محدود به این بود که دو بار به مکه مسافرت کرده و یک سفر هم به کربلا مشرف شده و حدود اطلاعات او در زمینه استعمار صرفا بر اثر مطالعه کتب و سایر نشریات بوده است.
استحضارا معروض شد. بهزادپور
بخشی از متن بازجویی
شما به چه زبانهای خارجی آشنا هستید؟
آشنایی کامل به زبان عربی و خیلی مختصر به زبان انگلیسی نیز آشنا هستم.
آیا شما تا به حال تالیفات و ترجمه هم داشتهاید یا خیر؟
کتاب سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار را ترجمه کردهام. این نامی است که من روی آن گذاشتهام و اسم اصلی آن القضیه الفلسطینیه است و دیگر کتابی تالیف یا ترجمه نکرده و فقط چند مقاله در سالنامه مکتب تشیع نوشتهام.
شما این کتاب را شخصا ترجمه کردید یا کسانی هم در ترجمه آن به شما کمک کردند.
خیر، کمکی در کار نبود، خودم ترجمه کردم.
ترجمه کتاب کی شروع و کی خاتمه یافت؟
ترجمه کتاب در حدود چهارده ماه طول کشید از تابستان سال گذشته به آقای زعیتر ـ نامه نوشتم، ضمنا مشغول ترجمه هم بودم.
چاپ این کتاب چه مدت طول کشید و در کجا به چاپ رسید؟
چاپ کتاب دو ماه طول کشید و در چاپخانه حکمت در قم انجام شد.
شما برای انتشار این کتاب اجازه از مقامات صلاحیتدار گرفتید یا خیر؟
خیر، چنین کاری نکردم و علت آن این است که در شهرستان قم معمولا تمام کتابها، چه ترجمه و چه تالیف بدون کسب اجازه از مقامات صلاحیتدار چاپ و منتشر میشود. البته قبل از چاپ و انتشار کتاب قبض پیشفروش و اعلامیه معرفی کتاب در قم و سایر شهرستانها پخش شد.
ظاهرا کتب مذهبی در قم چاپ و انتشار میشود، در حالی که این کتاب از نوع کتب مذهبی نیست. چطور شده است که خود را مقید به اجرای مقررات جاریه و اجازه کسب نکردید؟
اولا که منحصر به کتب مذهبی نیست در قم و ثانیا این کتاب جنبه مذهبی دارد، زیرا متعلق به حادثهای است که در یکی از سرزمینهای مقدسه اسلامی رخ داده و مربوط به سرنوشت چند میلیون برادران اسلامی ماست که از نظر مذهبی لازم است مسلمانان دیگر از حالات آنها مطلع شوند.
این کتاب مقدمهای به قلم جنابعالی دارد. این مقدمه را شما نوشتهاید یا خیر؟
بله، من نوشتهام.
در این مقدمه یک سلسله مطالبی نوشته شدهاند که ربطی به اصل کتاب ندارند. منظور شما از نوشتن این مقدمه برای کتاب چه بود؟
من از خواندن کتاب احساس کردم حادثه فلسطین معلول استعمار است و بنابراین کاملا این مقدمه که مربوط به استعمار است با مطالب کتاب مربوط میشود و منظور من هم از نوشتن این مقدمه این بود که روشن کنم علل اینگونه حوادث از کجا سرچشمه میگیرد.
آیا شما با تشریح این مقدمه فکر نمیکنید که مطالب صرفا سیاسی بودهاند و اخذ اجازه از مقامات صلاحیتدار لازم بوده است؟
خیر، مقدمهای که باعث توضیح علل اساسی مطالب کتابی [میشود]که جنبه مذهبی دارد، قهرا جنبه مذهبی پیدا میکند.
تعداد چند نسخه از این کتاب به چاپ رسید و به هزینه کی انجام شد؟
این کتاب تا به حال سه بار به چاپ رسیده که مجموعا چهار هزار و پانصد نسخه شده است.
هزینه اولی این کتابها به وسیله چه کسی تامین میشد؟
تعدادی قبض پیشفروش کردم، از حاصل آن خرج اولیه تامین شد و کسی کمک نکرد.
آیا توضیحات دیگری دارید؟ بیان بفرمایید.
در مورد اجازه، وقتی قبضها و اعلام کتاب انتشار شد اداره سازمان امنیت قم یک نفر از نمایندگان قبوض پیشفروش را احضار کرد و پس از توضیحاتی که درباره کتاب از ایشان تعهد گرفت قبل از انتشار یک نسخه به آن اداره بدهد و ایشان هم طبق تعهد عمل کرد و در این مدت با اینکه سازمان امنیت اطلاع داشت برای گرفتن جواز چاپ کتاب دستوری نداد.
یک متن در زمینه همین استعمار که تعریف کردهاید به قلم خودتان بنویسید.
درباره استعمار و خطراتی که از ناحیه آن دامنگیر جهان بشریت شده است، خیلی چیزها میشود نوشت و جنایاتی که از این رهگذر به جوامع بشری وارد آمده به قدری زیاد است که انسان حیران میماند از کجا شروع کند. کشورهای اسیر استعمار تا آنجا که ما میدانیم از بیشتر مواهب طبیعی و امتیازات بشری محرومند. فرهنگ، بهداشت، صنعت، بهرهبرداری از منابع طبیعی و خلاصه بهرهگیری از تمدن عینی [و]واقعی در میان ملتهای استعمارزده کمتر به چشم میخورد یا اصلا به چشم نمیخورد. آنچه در مقدمه کتاب سرگذشت فلسطین در این باره نوشتهام فقط میتواند فهرستی از کارنامه سیاه، ننگین و آلوده به خون و اشک ملتهای استعمارزده استعمار باشد و بهطور خلاصه [میشود گفت که]در جهان بشریت یکی از ریشههای اساسی فلاکتها و بدبختیها [ست].
آیا تا به حال به خارج از ایران مسافرت کردهاید یا خیر؟
بله، دو سفر به مکه و یک سفر هم به کربلا مشرف شدهام.
مقالاتی که تا به حال منتشر کردهاید، مشروحا بیان بفرمایید.
اولین مقاله در سال فوت مرحوم آیتالله بروجردی در سالنامه سوم مکتب تشیع تحت عنوان «شیعه و مرجعیت» نوشتم. مقاله دیگر در سالنامه چهارم مکتب تشیع تحت عنوان «معجزه» نوشتم و مقاله دیگر در سالنامه پنجم مکتب تشیع تحت عنوان «اسراییل و فلسطین» نوشتم. ضمنا کتابی به نام خانوادههای خوشبخت نوشتهام، به منظور شرکت در مسابقهای که یکی از موسسات فرهنگی وابسته به وزارت فرهنگ ترتیب داده بود، تالیف کردم.
جواب سوالات خودتان را امضا کنید.
بله، اکبر هاشمی.