«نامه همسر رئیسی به ۴۰ همسر رهبران اروپایی» از روز گذشته بار دیگر جمیله علم الهدی را وارد مباحث و واگویههای سیاسی کرد.
این نامه، اما تنها یکی از پازلهای تحرکات همسر رئیسی در دو سال اخیر بوده است و او پیشتر با حمایت از برگزاری دو همایش و کنگره پرهزینه از یک سو، مصاحبه با رسانههای خارجی از سوی دیگر و همراهی همسرش در سفرهای خارجی از جمله سفر به ینگه دنیا گامهایی دیگری را برداشته بود.
گامهایی که به نظر میرسد تصویری عینی از علاقه او به «بانوی اول» بودن باشد، هرچقدر هم که او انکار کند. او با به کار بردن اصطلاح «بانوی اول» که پیشتر نیز از سوی رسانههای حامی دولت مطرح شده بود، خود را وارد ماجرایی کرد که حتی با واکنش دفتر رهبری و عصبانیت جریان حامی دولت همراه بود. این واکنش ها، اما گویا از علاقه جمیله علم الهدی برای تبدیل شدن به بانوی اول نکاسته است.
یک نامه از ایران به مقصد همسران رهبران اروپایی
جمیله علم الهدی همسر رئیس دولت سیزدهم روز گذشته دست به قلم شد و با محوریت جنگ غزه همسر مکرون را خطاب قرار داد و با بکار بردن تعابیر و توصیفاتی برای برژیت مکرون، نوشت؛ «سرکار خانم مکرون لطفا شما به عنوان یک بانوی فداکار و مهربان و به نمایندگی از زنان و مادران و دختران سرزمین خود، از همسرتان بخواهید از مباشرت در قتل کودکان و زنان بی پناه فلسطینی خودداری کنند و برای برقراری صلح به اقدامات فوری و موثری دست بزنند. امید دارم که در برابر تلاشهای انسان دوستانهتان، از پاداش الهی برخوردار باشید.»
او این نامه را از جایگاه همسر رئیس جمهوری ایران نگاشته است و به فاصله کوتاه همین نامه از سوی رسانه دولت خطاب به همسران ۴۰ رهبر اروپایی نیز منتشر شد تا جمیله علم الهدی در یک روز در نوشتن نامه رکوردشکنی کند.
ادبیات غیردیپلماتیک در نامهای سیاسی /چرا بریژیت مکرون؟
این نامه، اما با انتقاداتی در فضای رسانهای و مجازی روبرو شد. انتقاداتی که چند محور را هدف گرفته بود.
نامه جمیله علم الهدی درحالی خطاب به بریژیت ماکرون، بانوی اول فرانسه نگاشته شده است که طی هفتههای اخیر او، امانوئل مکرون را در سفر به سرزمینهای اشغالی و حمایت از این رژیم در جنگ مقابل حماس همراهی کرده بود.
از سوی دیگر در اظهارات مقامات بلندپایه نظام بارها فرانسه در کنار آمریکا و انگلیس در ردیف حامیان نتانیاهو در جنگ غزه قرار گرفته است و شاید از همین منظر باشد که منتقدان، نامه جمیله علم الهدی به بانوی اول فرانسه را محل نقد قرار داد و این سوال مطرح شد که آیا دستگاه دیپلماسی در جریان نگارش چنین نامهای بوده است؟ آیا تعابیر بکار برده شده برای همسر رئیس جمهور فرانسه در راستای ادبیات دیپلماتیک نظام بوده است؟
فارغ از تعابیر بکار برده شده برای بانوی اول فرانسه و همسران دیگر رهبران اروپایی، نکته بعدی نوع ادبیات به کار گرفته شده در این نامه بود. تحلیلگران نامه همسر رئیسی به همسر مکرون و دیگر همسران رهبران اروپایی را بدور از ادبیات دیپلماتیک و رسمی و بیشتر موعظه گونه ارزیابی میکنند.
برهمین اساس هم معتقدند نگارش چنین نامهای در شرایط فعلی که نیازمند دیپلماسی قوی و همه جانبه در موضوع غزه هستیم، و ایران تلاش کرده است در موضعی محکم و قاطع در این ماجرا قرار بگیرد، باید هوشمندانهتر و با ادبیاتی رسمیتر و دیپلماتیکتر نگارش میشد.
برخی نیز این احتمال را مطرح کرده اند که بعید به نظر میرسد این نامهها در هماهنگی با دستگاه دیپلماسی نگاشته شده باشد و بیشتر در راستای علاقههای شخصی جمیله علم الهدی برای ایفای نقش در عرصه جهانی از جایگاه همسر رئیس جمهور بوده است.
منتقدان میگویند اگر دستگاه دیپلماسی در جریان چنین نامهای بود شاید اولین نامه خطاب به برژیت مکرون نگاشته نمیشد و از سوی دیگر ادبیات آن دیپلماتیکتر و حاوی پیشنهادی فراتر از پیشنهاد درخواست کردن یک زن از همسرش برای توقف نقش آفرینی در جنگ غزه بود.
احتمالی که البته دور از ذهن به نظر نمیرسد و جمیله علم الهدی بنا به روایتها از گوشه و کنار پاستور، مسیری تک روانه را دنبال میکند و پیشتر نیز برخی مدعی نفوذ همسر رئیسی در پاستور و در برخی وزارتخانهها شده بودند، تا آنجا که محمد مهاجری در توئیتی خطاب به رئیسی نوشته بود؛ ««با اطلاع میگویم اعضای دولت از اینکه برای گزارش کار خدمت خانم علمالهدی برسند یا از اعضای خانوادهتان امر و نهی بشنوند، احساس حقارت میکنند. بزرگان دو سال پیش شما را از این کار بر حذر داشتند».
هزینههای کنشگری مستقل همسر رئیسی
اما نقدهای مطرح شده به جمیله علم الهدی نافی نقش آفرینی همسران روسای جمهور در ایران یا دیگر نقاط جهان نیست. چه آنکه در کشورهای غربی همسران مقامات سیاسی و مشخصا همسر رئیس جمهور، کنشگریهای سیاسی و جهانی دارند، اما برای آنها نقشهای حقوقی تعریف شده و بعضا در پارلمان نیز برای آنها قوانینی مصوب شده است و همسران سیاستمداران ملزم به انجام مسئولیتهایی هستند که قانونگذار برای آنها تعریف کرده است.
چنین موضوعی، اما در ساختار سیاسی ایران تعریف نشده است و تلاش شده است نقش آفرینی همسران روسای جمهور در راستای هماهنگی با سیاستهای دولت و کلان نظام باشد. آنچنان که پیشتر نمونههایی از آن در رفتار همسران برخی روسای جمهور ایران نیز مشهود بود.
آنچنان که عفت مرعشی، همسر آیت الله هاشمی در خاطرات خود نیز اشاره کرده و یکی از مهمترین نقشهای او در سالهای ریاست جمهوری آیت الله کمک به برقراری مجدد ارتباط ایران و عربستان بود. او سال ۹۳ در مصاحبه با مجله «مدیریت ارتباطات» گفته بود: «من سال اول خودم تنها رفتم و آقای هاشمی نبود. تقریباً من روابط ایران و عربستان را درست کردم. اولین دفعهای که من رفتم مکه، خانم ملک عبدالله میهمانی داد و یک عده را دعوت کرد و جلسه گذاشت. آنها از من خواستند که میهمانی را بپذیرم و من هم پذیرفتم. وقتی پذیرفتم روابط برقرار شد.»
او در همین سالها دیدارهای دیگری هم با برخی از مقامات ارشد سایر کشورها داشته که از مهمترین آنها میتوان به سفر به لیبی و دیدار با معمر مقذافی در سال ۷۰ اشاره کرد که هاشمیرفسنجانی درباره سفری که خودش در آن حضور نداشت، نوشته است: «امروز تا عصر، عفت و فاطی مرتباً از لیبی صحبت میکردند؛ از پذیرایی لیبیاییها راضیاند. خانم قذافی، همه جا آنها را همراهی میکرده و به خیلی از جاها بردهاند. معمر قذافی رهبر لیبی هم دو بار با آنها ملاقات داشته و استقبال و بدرقه گرم بوده و اخبارشان را مرتب در رسانهها میآوردند.»
زهره صادقی، همسر خاتمی نیز سالها بعد از رفتن سیدمحمد خاتمی از پاستور در سال ۸۷ به دنبال حملات اسرائیل به نوار غزه، نامهای خطاب به همسر امیرقطر نوشت و در آن خواهان فراخوان دولتها و ملتها برای حمایت از غزه شد.
با این وجود به نظر میرسد جملیه علم الهدی، همسر رئیسی در مدت زمان حضور همسرش در پاستور تلاش زیادی برای کنشگری مستقل و خارج شدن از زیر سایه همسر داشته است و البته حامیان دولت نیز تلاش مضاعفی برای ارائه تصویری مجزا از او به کار بسته اند، اما بنا به روایت تحلیلگران تحرکات او تا به امروز ذیل «زنِ سیاستمدار» تعریف شده تا «سیاستمدارِ زن». امری که در نامه اخیر او نیز مشهود بود و او در نهایت همسران روسای جمهور را ارشاد به هدایت و تذکر دادن به همسرانشان کرده است.
روزنامه شرق پیشتر در گزارشی رفتارهای جمیله علم الهدی را به همسر سخنگوی دولت احمدی نژاد یعنی فاطمه رجبی مقایسه کرده و ضمن مرور رفتارهای رجبی، هشدارهایی ضمنی به جمیله علم الهدی داده بود که در آن مسیر قرار نگیرد.
در بخشی از این گزارش با نقل ماجرایی از آمریکای دهه ۷۰ نوشته بود؛ «جان میچل، دادستان کل آمریکا در بهار ۱۹۷۲ از سمت خود استعفا داد تا کمپین انتخاباتی نیکسون برای انتخاب مجدد را مدیریت کند و همسرش مارتا میچل هم به او پیوست.
علاقه مفرط مارتا میچل به دوربین و قرارگرفتن در کانون توجه رسانهها به تأثیر بینظیر و افشای نقش او در افشای واترگیت و سرنگونی نیکسون منجر شد، آنچنان که دیوید فراست، روزنامهنگاری که پس از افشای واترگیت و سرنگونی نیکسون، مصاحبه مفصلی با او کرده بود، گفت: «اگر مارتا نبود، واترگریت هم نبود». چیزی که بعدها بنمایه یک مفهوم روانشناسی سیاسی به نام «اثر مارتا میچل» (the Martha Mitchell Effect) شد. مفهومی که به نظر میرسد این روزها باید با دقت برای برخی بازیگران عرصه قدرت در ایران تشریح شده و درباره عواقب آن هشدارهای لازم داده شود.»
شهاب اسفندیاری عضو شورای سیاستگذاری صداوسیما نیز در یادداشتی بعد از ماجرای «بانوی اول»، همسر رئیس جمهور را فاقد مهارت و تجربه در کنشگری سیاسی توصیف کرده و توصیه کرده بود «از ورود به عرصهی پرمخاطرهی سیاست پرهیز کند چرا که هر خطا و لغزشی در این عرصه، هزینههایی برای خودش و دولت به همراه دارد»
پیشنهاد به جمیله علم الهدی
در چنین فضایی که به نظر میرسد جمیله علم الهدی تلاش میکند، از خود تصویر یک سیاستمدار زن و بانوی اول را به نمایش بگذارد، برخی تحلیلگران به او پیشنهاد میکنند از یک سو کنشگری سیاسی را از طریق حزب و تشکل سیاسی دنبال کند و از سوی دیگر در ایفای نقش همسر رئیس جمهور، هماهنگ با دستگاههای دولتی و دیگر دستگاههای نظام حرکت کند تا صدایی هماهنگ از نظام و پاستور مخابره شود.