از جمله اهداف اصلی تشکیل خانه سینما حفظ و صیانت از حقوق مادی و معنوی دستاندرکاران حرفهای تولید، توزیع و نمایش صنعت سینما و همچنین ایجاد امنیت شغلی و ارتقای سطح آموزشی و حرفهای دستاندرکاران سینمای کشور ذکر شده که بدون شک وجود این موارد در اساسنامه خانه سینما در همان سالهای ابتدایی تأسیس موجب دلگرمی اهالی سینما و ترغیب اعضای اصناف مختلف سینمایی به عضویت در خانه سینما شد.
اما خانه سینما چه کرد که همواره پیشکسوتانش فریاد میزنند بیکارند! خانه ندارند! بیمه ندارند و خیلی از مشکلات دیگر که در این مجال نمیگنجد. بیشتر از اینکه کار صنفی برای اعضای خانه سینما مطرح باشد تجمع، بیانیهنویسی و اعتراض و انتقاد کردن را در دستور کار خودشان قرار میدهند.
همیشه سعی کرده با دولتها چالش داشته باشد، اما از اسفندماه ۱۴۰۱ که مرضیه برومند پای در خانه سینما گذاشت سعی کرد طور دیگری نگاه کند. در صحبتهای او بارها این نکته را گوشزد کرد آمدهام تا صلح و آرامش برقرار باشد، مسائل را با همدیگر حل کنیم. در واقع او میخواست همهچیز در سایه مهربانی و عطوفت پیش برود.
مرضیه برومند به دنبال برطرف کردن مشکلات بود نه بیانیهنویسی و نه مصاحبه کردنِ متعدد! او یک نشست خبری برگزار کرد و صحبتهایش را آنجا دلسوزانه و محترمانه مطرح کرد برخلاف برخی از مدیرعاملان گذشته که سعی میکردند با ایجاد چالش، اعتراض و انتقاد بیشتر به دنبال منافع شخصی و گروهی خودشان باشند تا منافع جمعی! اما برومند مشیِ رفتاریاش به گونهای دیگر بود.
همانگونه که درباره فیلمها و آثارش انتقاد میشد و او میخواست پاسخ منتقدین را بدهد این نکته به وضوح دیده میشود برومند اهلِ نزاع و دعوا نبوده و نیست. اما افراد و گروهی هستند که همیشه دوست داشتند خانه سینما صنف حلِ مشکلات معیشتی و توجه به رفاه اهالی سینما نباشد. کماکان خانه سینما به بیانیهنویسیاش ادامه دهد و به جای منتقد دلسوزانه، معترضِ رادیکال باشد.
اینکه خانه سینما در وضعیت فعلی باید کجای معادله قرار بگیرد و چقدر میتواند در حل مشکلات بیشمار سینما کمک کند، خودش بحث مفصلی میطلبد که در فضای کنونی مقدور نیست، اما تا همینجا میتوان بهروشنی دید که خانه سینما در چنبره دیدگاههای سیاسی متولیانش گرفتار آمده است و انگار راه گریزی هم از آن متصور نیست.
چطور ممکن است در شرایط فعلی که حرف اول را معیشت و رفاه اهالی سینما میزند خانه سینما بیانیههایی را به تحریر نگارش درآورد که هیچ ربطی به مناسبات و واقعیات بیرونی جامعه ندارد. متولیان خانه سینما در کدام هوا و اتمسفر سِیر میکنند که این همه با مشکلات واقعی اهالی سینما غریبهاند؟! این نکته را بارها هنرمندان پیشکسوت هم گفتهاند، اما کو گوش شنوا!
مرضیه برومند شبِ گذشته استعفایِ خود را علنی کرد که از همان روز تشییع داریوش مهرجویی مشخص بود که افرادی نمیگذارند او دیگر باشد. چرا که در مراسم خاکسپاری کارگردان فقید سینما اعلام کرد: «با ما خوب باشید ما در کنار شما با اسرائیل هم میجنگیم.» این سخنان او با واکنشهای زیادی همراه شد.
حتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در حاشیه جشنواره فیلم کوتاه به این نکته اشاره کرد که: «اتفاقی را که در تشییع پیکر مرحوم مهرجویی دیدم منتسب به اصحاب هنر نمیدانم. خانم برومند در حال صحبت بود که عدهای نگذاشتند صحبت کند، آنها عدهای هستند که کیلومترها از معیارهای عاطفی، اخلاقی و ... دور افتادهاند و ما این افراد را بسیار قلیل میدانیم، ارتباطی بین آنها و جامعه هنری نیست.»
برومند حتی پس از تشییع پیکر مهرجویی درباره سخنان خودش این توضیح را داد: «من هم مثل همه هنرمندان از جنگ و خونریزی و کشتار بیزارم، هنرمندان همواره مدافع صلح و آرامش بودهاند و هر جنایتی را از سوی هر جنایتکاری در هرجای جهان محکوم کرده و میکنند، هیچ انتظاری هم از هیچکس ندارند جز احترام به هنرشان و آثاری که خلق میکنند، هنری که اصلیترین هدفش نفی خشونت، جنگ، نابرابری و بیعدالتی است.».
اما از همان روز به بعد دیگر مشخص بود مرضیه برومند دیگر با خانه سینما ادامه نخواهد داد؛ چون همان آدمهای همیشگیِ که نمیخواهند خانه سینما، خانه سینما باشد نمیگذارند او باشد. مهربانی، عطوفت، تعامل و یکدستی در اصولِ این افراد معنایی ندارد. آنها میخواهند همیشه در جایگاه اپوزیسیون و مخالف و معترض باقی بمانند.
کماکان جشنهای محفلی، بیانیههای رنگارنگ و دعوای با دولتها ادامه خواهد داشت. اگر نگاهی به دلیل استعفای مرضیه برومند که خودش در صفحه مجازیاش نوشته، بیندازیم شاید یک بخشی از این ابهامات برطرف شود؛ او در بخشی از نوشته خود آورده است: «آمدم تا با پرهیز از گرفتار شدن در چرخه روزمرگی و برآوردن خواستههای ابتدایی و کوتاه مدت برخی از اعضا، مطالبات اصلی و بنیادین صنوف سینمایی را پیش ببرم و برنامههای کلان هیئت مدیره را که در اولویت خواستههای صنوف هم بود، دنبال و اجرا کنم، اما حاشیهها و حوادث و رویدادهای غمانگیز پیدرپی و جریانات و اختلاف نظرهای درونی خانه سینما منجر به توقف اجرای برخی از برنامههای کلان هیئت مدیره و محول شدن آن به آیندهای نامعلوم شد.»
سینما برای بقا در این مملکت به آرامش و ثبات و برنامههای هدفمند و اصولی در کوتاهمدت و درازمدت نیاز دارد. در دو سال گذشته هر وقت سینما آرامش و ثبات داشته است، چرخه تولید، پخش و اکران فعال بوده و سینما رونق داشته است و هرگاه بههردلیل این ثبات و آرامش وجود نداشته است، سینما بهشدت آسیب دیده است.
در این زمینه خانه سینما در دو سال گذشته سابقه درخشانی ندارد و چندان نتوانسته است به ثبات و آرامش خانواده سینما کمک کند. باید امیدوار بود که سرانجام متولیان خانه سینما به فهمی مشترک از دردها و مشکلات با اهالی خانواده سینما برسند و برای حل آن چارهاندیشی کنند.