در این سریالها اگر زنی خلاف حرف و عقیده همسرش عمل میکرد یا تصمیم جدیدی میگرفت، زن نافرمان و لجبازی بود. به یاد بیاوریم شخصیت آذر در سریال پدرسالار با بازی کمند امیرسلیمانی، فقط میخواست خانه مستقلی داشته باشد که از خانه مادر و پدر همسرش که بقیه فرزندان هم در آن زندگی میکردند، جدا شود. اما زن لجوج نافرمانی تصویر شده بود که تنها زمانی که پذیرفت در همان خانه بزرگ پدر همسرش و با سایرین زندگی کند، بخشیده شد.
در سریال همسران، کار بیژن بیرنگ و مهران رسام، شخصیتهای زن (مهین و مریم) هر دو زنان خانهداری بودند که هر روز صبح کیف همسرانشان را دستشان میدادند، آنها را راهی محل کارشان میکردند و بعد فکر میکردند برای ناهار چه غذایی درست کنند. در سریال خانه سبز، باز هم ساخته بیژن بیرنگ و مهران رسام، از میان ۴ شخصیت اصلی زن، تنها عاطفه بود که کار میکرد.
در میانههای دهه هشتاد البته با خلق شخصیت ناتاشا (زنی خلافکار، خشن و بیرحم) در سریال خواب و بیدار مهدی فخیمزاده، این روند تغییر کرد. اما همچنان جای زنان مقتدر مستقل در تلویزیون کم است.
جریان عوض میشود
خلافآمد این رویه در شبکه نمایش خانگی، تصویر متفاوتی از زنان میبینیم. زنانی که در این سریالها تصویر میشوند، فارغ از این که از نظر ساختار درام و شخصیتپردازی چقدر قابل قبول هستند، زنانی شاغل، مستقل و مقتدرند. آنها در پیشبرد داستان موثرند و در بسیاری موارد آنها هستند که تصمیم میگیرند. در مجموعههای شبکه خانگی، که بیشتر بینندگانشان هم خانمها هستند، زنان از آشپزخانه بیرون آمدهاند و حتی کمتر آنها را در خانه میبینیم.
نمونه بارز این زنان شهرزاد در سریال شهرزاد است. او خودش برای زندگیاش تصمیم میگیرد، با جرأت عاشق میشود، پزشک میشود و خواست اوست که بر بقیه شخصیتها تأثیر میگذارد.
در سریالهای بعدی هم شاهد این زنان هستیم. در سریال میخواهم زنده بمانم ساخته شهرام شاه حسینی، با شخصیت زهره مواجه میشویم که بسیار مقتدر است. در سکانسهای مختلف میبینیم که او دستور میدهد و دیگران عمل میکنند. در برخوردش با همسرش هم همینطور است. او را در سلطه خود دارد و زمانی هم که متوجه خیانت او میشود، ساکت نمیماند.
یا نمونه نزدیکتر شخصیت سمیرا در سریال زخم کاری است که برگرفته از شخصیت لیدی مکبث در نمایشنامه مکبث است. البته که این سریال و نمایشنامههای مکبث و هملت که در زخم کاری ۲ به آن نگاهی شده، قابل قیاس نیستند، اما سمیرا هم مثل لیدی مکبث که یکی از خشنترین و بی رحمترین زن در میان نمایشنامههاست، همسرش را وادار میکند تا با حذف بقیه، قدرت را در دست بگیرد. او در فصل دوم هم حضور پررنگ تری دارد و همچنان اوضاع را کنترل میکند و نقشه میکشد. زنان دیگر این سریال هم همینطور هستند. مثل سیما که قدرت نشان میدهد و فعالانه در درام حضور دارد. یا شخصیت منصوره با بازی هانیه توسلی که وارث هلدینگ است و تصمیمگیرنده و زمانی هم که متوجه میشود مالک از او سوءاستفاده کرده، او را میکشد.
علاوه بر این، این زنان از شکل زن بی عیب خالی از خطا بیرون آمدهاند. آنها میتوانند مرتکب اشتباه شوند، بدون این که خبیث جلوه کنند و دروغ بگویند بدون این که آدم بد داستان باشند. این اتفاق البته شاید با فکر قبلی نیفتاده است. علاوه بر عوض شدن زمانه و مناسبتها و تغییر فضای از تلویزیون به پلتفرم اینترنتی، یکی از دلایل عمده برای چنین رویکردی، استقبال مخاطب از چنین شخصیتها و چنین سریالهایی است که خارج از نقد خود سریال، زنان در آن به زمین نزدیکتر شدهاند.