از دید بسیاری از ناظران سیاسی کشور، حاکمیت یکدست در دولت و مجلس نشان داد که قادر به حل مشکلات اساسی مردم به ویژه در حوزه اقتصاد نیست، این مسئله باعث شد تا برخی این گمانه زنی را مطرح کنند که برای برون رفت از این وضعیت احتمالاً در انتخابات مجلس گشایشی در بحث تایید صلاحیتها رخ خواهد داد، با این همه ردصلاحیت های گسترده نشان داد که چنین نیست.
از بین نمایندههای مجلس یازدهم برخی که انتقادهایی نسبت به وضعیت موجود داشتند، رد صلاحیت شدند، نمایندگانی غالباً اصولگرا یا مستقل که گاهاً نقدهای جسته گریختهای را نسبت به عملکرد مجلس و دولت مطرح میکردند. حتی نمایندگان ادوار پیشین اصولگرا مانند نیز تایید صلاحیت نشدند. این رد صلاحیت گسترده آن هم در مجلسی که خود قبلاً از قیف بسیار تنگ نظارت استصوابی عبور کرده، نشان داد که قرار نیست حتی منتقدین خودی نیز چندان تحمل شوند.
حسین نقاشی عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت در پاسخ به سوالی در مورد انتخابات پیش رو و بررسی صلاحیت ها گفت: بخشی از اصلاح طلبان گمانه زنیهایی در خصوص احتمال گشایش در بررسی صلاحیت ها داشتند، به نظر دچار یک خطای تحلیلی شده اند، اگر تغییر رویکردی در نظام در بحث انتخابات و نظارت استصوابی اتفاق میافتاد باید برخی نشانهها در فضای سیاسی، فرهنگی، نوع برخورد با منتقدین و طیف مخالفین ظهور و بروز مییافت. گمانه زنیهای خوشبینانه بر این مسئله استوار بود که سیستم نسبت به نتایج حاکمیت یکدست دچار تردید شده است، در حالی که هیچ علائمی از چنین تردیدی مشاهده نشده است.
وی در ادامه افزود: بعد از انتخابات سال ۱۴۰۰ رئیس بنیاد شهید در اظهاراتی کلیدی عنوان کرد: «نیاز داریم کشور به مدت ده سال یکدست توسط یک جناح اداره شود. با انتخابات امسال این کار انجام شد. بعد از طی ۱۰ سال نهادهای دموکراتیک برگردند و فعالیت میکنند یا جریانات سیاسی خود را احیا میکنند و باز میتوانند به قدرت برگردند.» کتگوری آقای هاشمی در حدودی نیست که خود چنین ریل گذاری انجام دهد، و به نظر میرسد این نگرش برآمده از یک اتاق فکر پرنفوذ است که قدرت اعمال نفوذ در نظام سیاسی کشور را دارد. این جملات نشان دهنده نوع نگاه و استراتژی کلانی است که بخشهای تاثیر گذار در مورد آن به جمع بندی در آن رسیده اند.
حسین نقاشی در سوالی در مورد قهر عمومی اکثریت با سومین انتخابات مکرر اظهار کرد: اگر تایید صلاحیتها هم انجام میشد، احتمال مشارکت گرم عمومی در انتخابات وجود نداشت، نمیتوان اتفاقات رخ داده در سالهای اخیر را نادیده گرفت و به آنها اشاره نکرد، بعد از اعتراضات سال قبل، جنبش مهسا و رخدادهای بعد از آن و نوع برخورد با منتقدان یک شکاف از قبل به وجود آمده عمیقتر و یک غده چرکین، چرکینتر شد، در سال ۹۸، در سال ۱۴۰۰ و سال ۱۴۰۱ اعتراضاتی شکل گرفت که نوع برخورد با منتقدان در آن، یک حالت سرخوردگی ایجاد کرد و یک بغض و نارضایتی را شکل داد. علاوه بر معترضین و آنهای هم که معترض بودند و در اعتراضات شرکت نکردند، اما نسبت به مطالبات معترضین همراهی داشتند، ناراضی هستند، این نارضایتی شاید در ماههای اخیر ظهور و بروز خیابانی نداشته، اما این به این معنی نیست که این نارضایتیها از بین رفته است، تا این بخش از جامعه متقاعد نشود که انتخابات به یک تغییر بنیادین در روشها و اداره جامعه منتهی میشود، بعید به نظر میرسد در یک بازه زمانی کوتاه متقاعد شوند در انتخاباتی با این وضعیت و شرایط شرکت کنند. حتی اگر انتخابات بازتری هم میداشتیم و چهرههای شاخص اصلاح طلب امکان حضور میداشتند، باز بعید بود که طبقات فرودست یا متوسط شهری تمایلی به مشارکت داشته باشند.