آفتابنیوز :
آفتاب: روز چهارشنبه 23 بهمن ماه سال 1387 برای شرکت در کنفرانس «نقش فرهنگ در روابط ایران وروسیه» عازم «مخاچ قلعه» پایتخت داغستان شدم. از مسکو تا داغستان حدود دو هزار کیلومتر است که هواپیما این مسیر را در دو ساعت وده دقیقه پیمود. در فرودگاه از سوی آقای «ماگومدوف آرسن رسولویچ» رییس دانشکده شرق شناسی دانشگاه دولتی داغستان وجمعی از مسئولین دانشگاه دولتی داغستان مورد استقبال قرار گرفتم.
آقای «رسولویچ» دانش آموخته رشته باستانشناسی است و اکنون رییس دانشکدهای است که کرسی زبان فارسی نیز در آن دانشکده فعال است. به زبان فارسی علاقهمند است و از همین رو بیشترین توجه را در دوران ریاستش بر دانشکده از این کرسی به عمل آورده است.
داغستان همواره برای من خاطره انگیز بوده است به ویژه از آن رو که هموطنان زیادی در این دیار زیستهاند چه آنکه تا پیش از دویست سال پیش این منطقه در قلمرو حاکمیت ایران بوده است و تقریباً دویست سال پیش در 12 اکتبر 1813 میلادی داغستان به همراه بخشهای زیادی از کشور بزرگ ایران، به دلیل بیکفایتی پادشاهان قاجار و در زمان سلطنت فتحعلیشاه قاجار و طی قرارداد ننگین گلستان از پیکره ایران جدا شد، در فصل سوم این قرارداد که به جدایی داغستان انجامید آمده است:
«اعلیحضرت قدر قدرت، پادشاه اعظم مالک بالاستقلال کل ممالک ایران به جهت ثبوت دوستی و وفاقی که به اعلیحضرت خورشید رتبت، امپراطور کل ممالک روسیه دارند به این صلحنامه به عوض خود و ولیعهدان عظام تخت شاهانه ایران ولایات قراباغ و گنجه که الآن موسوم به الیزابت پول است و الکای خوانین نشین شکی، شیروان، قوبٌه، دربند، بادکوبه و هر جا از ولایات طالش را با خاکی که الآن در تحت تصرف دولت روسیه است و تمامی داغستان، گرجستان، محال شوره گل، آچوق باش، کورنه، مینگرلی، آبخازی و تمامی الکا و اراضی که در میانه قفقازیه و سرحدات معینه الحاله بوده و نیز آنچه از اراضی دریای قفقازیه الی کنار دریای خزر متصل است مخصوص و متعلق به ممالک آمپیریه روسیه میداند». (معاهدات و قراردادهای تاریخی در دوره قاجاریه، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، صفحه 77)
آن روز که داغستان از پیکره ایران جدا شد، از فرهنگی کاملاً ایرانی اسلامی برخوردار بود و اکنون پس از گذشت دویست سال و ایجاداختلاط قومی فراوان، دیدن ماندگاری آموزههای اسلامی ایرانی برای هر بینندهای شگفت انگیز است تعداد منارههای مساجد داغستان بسیار بیشتر از ناقوس کلیساها است وهر مسلمانی بی دغدغه میتواند در رستوران های داغستان غذا تناول کند زیرا مسلمانان داغستان تقید زیادی به ذبح اسلامی دارند و میتوان گفت که داغستان به عنوان یک سرزمین اسلامی در میان فدراسیون روسیه باقی مانده است.
اسامی مردم داغستان همه نشان از توجه به اسلام دارد. در داغستان بسیار پیش میآید که با اسامی کریم، حبیبالله، نورالله، محیالدین، اکبر، رقیه، زینب، رسول و... مواجه میشویم. اقوام مختلف ایرانی ساکن در داغستان ، که اغلب از اهالی آذربایجان ایران بودند در این دیار زندگی میکنند و تمرکز عمده آنان در شهر «دربند» است و اکنون در «مخاچ قلعه» پایتخت داغستان بسیارند کسانی که ریشه خود را از اردبیل و تبریز وسراب میدانند.
موقعیت جغرافیایی داغستان داغستان در ساحل غربی دریای خزر واقع شده است. بخش جنوبی جمهوری را کوهها و دامنههای کوه قفقاز اشغال کردهاند، در بخش شمالی جلگه حواشی خزر قرار دارد. از بخش مرکزی جمهوری، رودهای «ترک» و «سولاک» عبور میکنند.
دو رود اصلی آن که در کوه جریان دارند،«سولاک» در شمال و «سامور» در جنوب است. سلسله جبال سنگاووی و آندییسکی، مرزهای طبیعی داغستان را تشکیل میدهند.
داغستان از ترکیب کلمات «داغ» که در زبانهای ترکی به معنای کوه است و «ستان» که در زبانهای ایرانی به معنای «جای یا سرزمین» است، پدید آمدهاست. داغستان یکی از جمهوریهای خودمختار روسیه در غرب قفقاز و ساحل شرقی دریای خزر است. مردم داغستان از اقوام مختلف نژاد قفقازی هستند، بهواسطه حضور گروههای قومی بسیار گوناگون در این سرزمین بهجز روسی، بیش از ۳۰ زبان دیگر نیز در داغستان صحبت میشود.
داغستان به معنای کشور کوهی است. برای اینکه بهتر بتوان این منطقه را با قسمتهای دیدنیاش در ذهن مجسم کرد، میتوان گفت که دامنه شمالی کوههای مرکزی و شرقی قفقاز که منطقه «کارباردینو- بارلکار»، «استیای شمالی»، «چچن» و «اینگوشه» را اشغال کردهاند، از نظر مساحت با کوههای داغستان برابری میکنند.
این منطقه در داخل به دو بخش تقسیم میشود، بخش کوهستان غیر مرتفع و بخش مرتفع آلپ، که در زمره مناطق جالب توجه توریستی قرار میگیرد.
کوهها مساحتی در حدود 25 هزار کیلومتر را به خود اختصاص دادهاند و ارتفاع منطقه به طور متوسط 960 متر است.
داغستان با چچن نیز همسایه است واین همسایگی در سالهای اخیر و به هنگام ناآرامیهای چچن، سبب گردید تا دولت مرکزی حساسیت خود را بر روی داغستان نیز متمرکز کند.
گروههای نژادی در داغستان
نژادهای مختلفی در داغستان زندگی میکنند که البته بسیاری از این نژادها پس از تصاحب داغستان از سوی حکومت تزار به این دیار کوچانده شدهاند:
• آوار =٥٠٠,٠٠٠ جزئی از نژاد متحد داغستان
• دارگین = ٣٠٠,٠٠٠ جزئی از نژاد متحد داغستان
• لزگیها =٢٠٠,٠٠٠جزئی از نژاد متحد داغستان
• مردم لک = ١٠٠,٠٠٠جزئی از نژاد متحد داغستان
• طبرسران جزئی از نژاد متحد داغستان
• رتول جزئی از نژاد متحد داغستان
• اگول جزئی از نژاد متحد داغستان
• تساخور جزئی از نژاد متحد داغستان
o ترک زبانان 20٪ شامل کومیکها، نوگای، آذربایجانی
o کومیک = ۳۶۵٫۸۰۴ نفر یا (۱۴٫۲٪)
o نوگای = ۳۸,۱۶۸ نفر یا (۱٫۵٪)
o آذربایجانی ۱۱۱,۶۵۰ نفر یا (۴٫۳٪)
• روس =۱۲۰,۸۷۵ نفر یا (۴٫۷٪) جمعیت
• چچن = ۸۷٫۸۶۷ نفر یا (۳٫۴٪)
• اقلیتهای کم جعیت: o تات
o اوکراینی
o تاتار
o اوستی
o یهودیان
وقایع مهم داغستان از قرن نوزدهم تاکنون
قرن نوزدهم قیام همگانی شریعت در داغستان جهت نشان دادن عکس العملی به جنگ میان روسیه و ترکیه در سالهای 1877 تا 1878 صورت گرفت. اما با وجود نتایج مثبتی که اوایل قیام به دست آوردند، این قیام به شدت سرکوب شده و قیام کنندگان مورد مجازات شدید قرار گرفته به مناطق مختلف روسیه تبعید شدند.
قرن بیستم سال 1944 حکومت دینی مسلمانان قفقاز شمالی به رهبری مفتی این منطقه آغاز شد.
سالهای 1989 تا 1997، دوره قانونی فعالیتهای اجتماعی «بقاءالدین کبدوف» (بقاءالدین محمد نیز نامیده میشود)، محسوب میشود.
سال 1990، با فروپاشی حکومت معنوی مسلمانان قفقاز شمالی، حکومت مسلمانان داغستان تشکیل شد.
17 سپتامبر سال 1991، تغییر وضعیت و تغییر نام در حکومت رخ داد و 17 دسامبر سال 1991، به صورت «جمهوری داغستان» درآمد.
سال 1994، قانون اساسی جمهوری داغستان به تصویب رسید.
سال 1998، «بقاءالدین محمد» با طرفداران خود شورای اسلامی داغستان را به نام سازمان رادیکال اسلامی سازماندهی کرد.
21 می 1998، برادران «خاچیلایف» با طرفداران خود در «ماخاچ قلعه»، ساختمان دولت را محاصره کردند.
سال 1999، وهابیون در داغستان غربی و مرکزی نفوذ کردند.
سال 2006 به پیشنهاد «ولادیمیر پوتین»، «موخا علییف» به عنوان رییس جمهوری داغستان انتخاب شد.
جمعیت جمعیت این جمهوری براساس سرشماری سال 2008 دومیلیون وششصد و هشتاد و هفت هزار نفر اعلام شدهاست. جمعیت کشاورز این منطقه 5/57 درصد کل جمعیت را تشکیل میدهد، حدود 700 هزار نفر داغستانی در خارج مرزهای این کشور زندگی میکنند.
با آنکه رشد جمعیت فدراسیون روسیه منفی است ولی مردم داغستان از نظر میزان موالید، پس از «اینگوشه» و «چچن» جایگاه سوم را در روسیه به خود اختصاص میدهند. جمعیت روسیه از زمان فروپاشی شوروی در سال 1991 رو به کاهش گذاشته و اکنون با پنج درصد کاهش به 5/142 میلیون نفر رسیدهاست. این کاهش جمعیت موجب شده تا برنامههای چند میلیارد دلاری برای افزایش میزان زاد و ولد در این کشور به اجرا گذاشته شود.
اما در شرایطی که بومیها و اقوام روسی به دلیل کاهش زاد و ولد برای ادامه بقای خود با چالش جدی رو به رو هستند، هر سال موجی از مهاجران از مناطق عمدتاً مسلمان آسیای مرکزی به روسیه هجوم میآورند.
آمار و ارقام رسمی جمعیت مسلمانان روسیه را در سال 1989 ، 12 میلیون نفر نشان میداد. این رقم اکنون تا 30 میلیون نفر رسیدهاست.
اسلام در داغستان تاثیر دین بر جریانات اجتماعی- سیاسی در جمهوری داغستان، اواخر سالهای 1990 میلادی به بالاترین حد خود رسید. جمعیت محلی این منطقه حتی در دوره اتحاد جماهیر شوروی از نظر اعتقادات دینی متمایز بودند. با آغاز دوره «پرسترویکا» در اواخر سال های 1980، جمعیت «سلفیها» در کنار جمعیتهای «صوفیان» افزایش یافت.
با اینکه در این منطقه، حضور «سلفیها» پر رنگ میباشد، اما هیچ مناقشهای منطقهای یا بین منطقهای با «صوفیان» رخ نداده است.
در قرن هفتم اسلام از بخش قفقاز شرقی در این منطقه گسترش یافت واوایل قرن دوازدهم، حکومت مسلمانان در این منطقه آغاز شد درقرن پانزدهم، اسلام در داغستان با وسعت بیشتری گسترش یافت. مردم داغستان اسلام را به شمال قفقاز نیز گسترش دادند. اکنون 96% جمعیت داغستان معتقد به اسلام هستند که 95% آنان سنی و 5% شیعه می باشند. 4% کل جمعیت را مسیحیان (پراواسلاو) تشکیل می دهند. و جمعیت روسهای داغستان از شیعیان کمتر است.
شیعیان در داغستان تقریبا 95% شیعیان داغستان از اصلیت آذربایجانی برخوردارند. با این وجود، غالب آنان ایرانی به شمار می روند. اوایل قرن بیستم، در سالهای اول حکومت شوروی، بسیاری از آذربایجانیها در راس حکومت قرار داشتند. در حال حاضر شیعیان داغستان که در بخش «دربند» زندگی میکنند حدود 200 هزار نفر، شیعیان «ماخاچ» کالا 4000 نفر و منطقه «دربند» 3000 نفر و منطقه «کیزلیار» 1500 نفر میباشند.
شیعیان در طول سالهای سیطره حکومت کمونیستی نیز پایبندی به آموزه های خود را حفظ کردند
مسجد جامع مخاچ قلعه – پایتخت داغستان در «ماخاچ قلعه» پایتخت داغستان، یکی از زیباترین و بزرگترین مساجد اروپا قرار دارد که به شیوه مسجد استامبول «مسجد آبی» ساخته شده است. مسجد جامع «ماخاچ کالا» یک یادبود شگفتانگیز به شمار رفته و به عبارتی شهر را مزین میکند. هر سال که میگذرد، مسجد وسیعتر و وسیعتر میشود و در عین حال هارمونی خود را حفظ میکند.
این مسجد از جذابیت بسیار بالایی برای مردم داغستان برخوردار است. نه تنها زیبایی و بزرگی این مسجد، بلکه عدم نفوذ سیاست در آن، مهمانان این جمهوری را به سوی خود میکشاند. در حال حاضر این مسجد گنجایش 15 هزار نفر را در خود دارد.
امام جماعت کنونی مسجد، «امام محمد رسول حاجی سعادویف»، تحصیلات خود را در داغستان آغاز کرده و سپس در مدینه به پایان رسانیده است. به گفته وی، تمام هفته به مراجعه کنندگان اختصاص دارد و مسجد به آنان کمکهای مادی و غیر مادی میکند. مسجد در مطبوعات، موسسات آموزشعالی و سازمانهای دولتی فعالانه به ایفای نقش میپردازد. به سوالات مردم پاسخ می دهند، به امور شرعی میپردازند و به افراد اجازه بحث در خصوص مسایل دینی می دهند. این مسجد نسبتاً از وجهه و اعتبار بسیار خوبی در میان مردم برخوردار است.
در مسجد به طور مرتب کلاسهای آشنایی با زندگی پیامبر اسلام برگزار میشود، مراسم دینی را به جای میآورند و دورههای کوتاه مدت دانش دینی، نماز و آموزش قرآن برپا میکنند. برخی از کودکانی که در این کلاسها شرکت میکنند، فعالیت خود را متوقف نکرده و به تحصیل در مدارس مذهبی میپردازند.
آموزش قرآن برای تمام علاقهمندان آزاد است. روزهای تعطیل حدود 60 نفر برای فراگیری شیوه درست نماز خواندن به این مسجد آمده و چند ساعتی را در آنجا میگذرانند. و هر شنبه یک ساعت را در کانال تلویزیون محلی به پرسش و پاسخ با بینندگان اختصاص میدهند.
دو سال پیش در ماخاچ کالا شورایی به نام شورای امامان تاسیس شده است. به اعتقاد آنان، در دنیای ارتباطات و اطلاعات امروز، امامان نبایستی از دنیا عقب بمانند، آنان نیز باید اطلاعات خود را همگام با دنیا ارتقا دهند، چه در زمینههای دینی و چه غیر دینی.
مسجد شیعیان تنها مسجد شیعیان در ماخاچ قلعه، «مسجد خامنهای» است که بیش از یکصد سال پیش توسط دو برادر به نامهای «حاج اسدالله» و «حاج لطفالله خامنهای» در شهر «ماخاچ قلعه» ساخته شده است و در دوران شوروی سابق تبدیل به سالن ورزشی شده بود که پس از فروپاشی به همت شیعیان استرداد و به کاربری مسجد بازگشت واکنون کلاسهای مختلف اصول عقاید و قرآن در این مسجد برگزار می شود و در ایام محرم ورمضان عده زیادی از شیعیان گرد هم می آیند و مراسم مذهبی خود را اجرا میکنند.
درماههای رمضان و محرم با حضور مبلغ شیعه آذری برنامههای این مسجد رونق بیشتری میگیرد این مسجد تنها مسجد شیعه در «ماخاچ قلعه» است و یکی از 333 مسجد موجود در این شهر محسوب میشود.
پس از بازدید از مسجد شیعیان به دانشگاه دولتی داغستان رفتیم تا هم با مسئولین دانشگاه دیداری داشته باشیم و هم از کرسی زبان فارسی که چند سالی است در این دانشگاه دایر است بازدید کنیم . ابتدا مختصری در باره این دانشگاه می نویسم؛
دانشگاه دولتی داغستان این دانشگاه در سال 1931 میلادی در شهر مخاچ قلعه تاسیس شد.
دانشگاه دولتی داغستان یکی از مراکز علمی و فرهنگی بزرگ به شمار میرود که به آماده سازی متخصصان آتی در مقاطع آموزش عالی، قبل از دانشگاهی و بعد از آموزش عالی و همچنین تحصیلات تکمیلی در زمینههای علوم طبیعی، انسانی، اقتصادی، فنی میپردازد.
این دانشگاه تا سال 1957 به نام شاعر ملی داغستان، «سلیمان ستالسکی» بود. در گروه علمی دانشگاه بیش از 3000 استاد و کارمند مشغول به کارند.
این دانشگاه شامل:
18 دانشکده
9 شعبه
86 گروه
2 موزه: بیولوژی و تاریخی
مجموعه گیاهان خشک
کتابخانهای با بیش از 2 میلیون جلد کتاب
ایستگاه بیولوژیک
ایستگاه فضایی
است. اکنون رییس دانشگاه آقای «پروفسور مرتضلی ربادانف» است که از روابط خوبش با چند تن از وزرای فعلی روسیه برای بازسازی وجذب امکانات برای دانشگاه بهره گرفته است. مردی مودب و بسیار آرام و علاقهمند به خدمت.
شرکت در کنفرانس نقش فرهنگ در روابط ایران و روسیه به اتفاق آقای «پروفسور مرتضلی ربادانف» رییس دانشگاه دولتی داغستان برای افتتاح کنفرانس مشترک «نقش فرهنگ در روابط ایران وروسیه» به سالن کنفرانس واقع در محل کتابخانه ملی داغستان رفتیم .
افراد فرهنگی بانفوذ داغستان در این کنفرانس شرکت کرده بودند افرادی چون: آقای «قربانف قارون محمد اویچ» وزیر اطلاع رسانی داغستان، آقای «احمد محمداف» نماینده رییس جمهوری داغستان در امور ادیان و آقای «تمیرف عالم پاشا» رئیس کتابخانه ملی داغستان، «پروفسور نوری عثمانوف» مترجم قرآن به زبان روسی وعدهای از دانشمندان آذربایجان و داغستان نیز در این کنفرانس حضور داشتند.
درسخنانم به سابقه روابط فرهنگی ایران و روسیه اشاره کردم و اشتراکات فرهنگی ایرانیان با روسها و بهویژه با مردم داغستان را برشمردم . رییس دانشگاه و میهمانان نیز بر ضرورت گسترش روابط فرهنگی تاکید داشتند. نکتهای که برایم جالب بود این بود که در داغستان توجه مردم به ایرانیان بسیار صمیمی واز روی اشتیاق است. ایرانیان در چشم مردم داغستان صاحب احترام وکرامت هستند و هرگز به دیده تحقیر به ایرانیان نمینگرند.
افتتاح نمایشگاه نسخ خطی قرآنی پس از کنفرانس برای افتتاح نمایشگاه نسخ خطی قرآنی در سالن ورودی کتابخانه ملی رفتیم که جمع زیادی از خبرنگاران و اهالی مطبوعات وشرکت کنندگان در آنجا منتظر افتتاح بودند. از اینکه نمایش نسخه های خطی و کهن قرآنی توانسته بود اینهمه از اهل فرهنگ را به کتابخانه بکشاند بسیار لذت بردم.
احترام قرآن در میان مسلمانان داغستان وصف ناشدنی است. نمایشگاه افتتاح شد و مردم به بازدید نسخهها پرداختند و هرکس میکوشید تا در کنار قرآنهای نفیس تصویری به یادگار بردارد.
ایرانشناسی در داغستان در این بخش بهتر آن دیدم که از نوشته دوست، همراه ومیزبان عزیزم در این سفر آقای «دکتر نوری محمدزاده» استاد زبان فارسی در دانشگاه دولتی داغستان، بهره جویم (منبع خبرگزاری آران)؛
«روابط داغستان با ایران زمین را میتوان از زمان دولت ماد مشاهده کرد، زیرا درآن زمان داغستان جزء آلبانیای قفقاز به شمار میآمد و به قول تاریخشناس معروف روسی دیاکونوف، ما باید روابط آلبانیای قفقاز با دولت ماد را روابط بسیار نزدیکی تصور کنیم. از این زمان میتوان در باره روابط فرهنگی بین مردمان داغستان و ایران صحبت کرد. و یکی از دلایل آن این است که بین مادها و اقوام سواحل شمالی دریای خزر در هزاره اول قبل از میلاد روابط تجاری برقرار بوده و ما میدانیم که روابط تجاری معمولاً همراه با روابط فرهنگی میباشد.
با این همه تاریخ زبان و ادبیات فارسی در داغستان از دوران دولت ساسانی شروع می شود. پیوستن آلبانیای قفقاز به ایران در زمان حکومت شاپور اوّل (241-272 ق.م.) صورت گرفت . ولی اوّلین اطلاعاتی که بر روابط اقوام داغستان با ایران زمان دولت ساسانی دلالت میکند، اطلاعات راجع به شرکت داغستانیها در لشکرکشیهای شاهان سلسله ساسانی و به ویژه شاپور دوّم میباشد.
برای نفوذ بیشتر درمنطقه داغستان ایرانیان شروع به تبلیغ و گسترش دین زرتشتی خود کردند. و به نظر میرسد که این مسئله آغاز پیدایش کتب و هر نوع دیگری از آثار ادبی مذهب ساسانیها و گسترش زبان پهلوی میباشد که این دو امر لازمه تبلیغ دین هستند.
ایرانیان در داغستان استحکاماتی را ساختند و یکی از آنها شهر «دربند» میباشد. ساخت این شهر را میتوان به دوران حکومت شاپور مرتبط ساخت ولی حتی اگر ساختن دیوار معروف دربند را شاپور آغاز نکرد دست کم ساخت آن نتیجه کوششهای وی میباشد.
بیشترین نفوذ ایرانیان در این شهر بود که نام آن خود گواه بر این امر است. بعد از ساخت این دیوار مهاجرت مردم ایران به این شهر شروع شد. طبق اطلاعات اثر معروف دربندنامه، از مناطق داخل ایران به دربند سه هزار خانوار منتقل شده بودند و بر اساس اثر مکتوب آختینامه، انوشیروان 60 خانوار از مردم فارس و 300 نفر سپاهی به قلعهای در نزدیکی روستای آختی منتقل ساخت.
تمامی این موارد گواه بر پیدایش و گسترش زبان و ادبیات ایران در داغستان میباشد که نمونه بارز آن کتیبههایی است به زبان پهلوی که در شهر دربند به جای مانده است. قبلاً 25 کتیبه کوچک به خط پهلوی متصل در باروی شهر دربند معروف بودهاند. ولی بر اساس کشف و بررسیهای اخیر که در این شهر صورت گرفتهاند، باستانشناسان شش کتیبه جدید به فارسی میانه را در آنجا کشف کردند. تمام این سی و یک کتیبه شامل نامهای خاص سنگتراشان یا کسانی میباشند که در کشیدن دیوار سهمی داشتهاند و یا اینکه نام و عنوان آمارگر را در بردارند.
بعد از سقوط دولت ساسانی و حمله اعراب و به خصوص بعد از آمدن آنان به داغستان (اوّلین گردانهای سپاه اعراب درسال 22 ه.ق. به در بند آمده بودند) روابط ایران و داغستان کاهش یافت.
بعد از گسترش دین مبین اسلامدر داغستان زبان عربی جایگاه اوّل را احراز نمود و زبان اصلی تمام مناسبات تجاری، سیاسی، فرهنگی و ادبی شد. ولی در اواخر قرن 11 و اوایل قرن 12 میلادی و بهخصوص بعد از قرن 16 میلادی، زبان فارسی دری در زندگی روزمره و فرهنگ، ادبیات و حتی مکاتبات سیاسی و تجاری جایگاه خاصی را به خود اختصاص داد.
کتابهای فارسی از استقبال زیادی را در داغستان برخوردارند و شاهد این مدعا، شرح و یادآوریهایی در باره کتابخانههای شخصی، مجموعه های کتب مساجد و نسخههای خطی انستیتوی تاریخ، باستانشناسی و نژادشناسی مرکز علوم داغستان وابسته به فرهنگستان علوم فدر اسیون روسیه است. به ندرت کتابخانهای پیدا میشد که در مجموعه کتابهای آن دیوانهای شعر زیبای حافظ، سعدی، نظامی، فردوسی، جامی، فضولی، مولوی و غیره نباشد.
در باره عشق و علاقه زیاد مردم داغستان به شعر فارسی، داستان معروف نظامی گنجوی و فرمانروای دربند دلیل واضحی بر این مورد میباشد. فرمانروای دربند بعد از خواندن «مخزن الاسرار نظامی» با وجودی که شعر به او اتحاف نشده بود مع ذلک با اهدای کنیزی قپچاقی به نام «آفاق» به وی از کارش تحسین کرد و نظامی چنان مفتون زیبایی آفاق گردید که در سال 569 ه. ق. وی را به عقد نکاح خویش در آورد. او منظومه خسرو و شیرین را در دوران عشق همین زن سرود.
همان طور که اشاره شد، زبان فارسی زبان مکاتبات و آموزش گردید. مکاتبات شخصی و اداری یکی از حکام بزرگ داغستان اُمّه خان آواری (1744-1801 م.) بنا بر این مطلب میباشد، ازاین خان 160نامه به زبان فارسی نگارش شده است. همچنین فرمان شاه طهماسب اوٌل (1524-1576م.) در باره معاف شدن چند منطقه جنوب داغستان از پرداخت برخی مالیاتها به منظور جذب صوفیان آن دیار نیز از جمله این مکاتبات میباشد. علاوه براین زبان فارسی را در مدارس سنتی و دینی داغستان نیز تدریس میکردند.
روابط ایران و داغستان و زبان فارسی چنان گسترش وسیعی پیدا کرد که مردم داغستان نیاز به فرهنگهایی از فارسی به زبانهای خود احساس کردند. اوّلین فرهنگی که درآن لغات فارسی با ترجمه به یکی از زبانهای داغستان ارایه شده، فرهنگی به نام فصل فی جمع التصاریف للفظ الواحد و مؤلف این فرهنگ محمد شفیع دبیر قاضی آواری عالم، فرهنگ نویس، ادیب و مترجم نامدار داغستان (1742-1817م.) میباشد. این فرهنگ در واقع فرهنگ ترکی با ترجمه به زبانهای فارسی، عربی و آواری است. همین طور در سال 1196 ه.ق. وی فرهنگ عربی-فارسی-ترکی-آواری را تألیف نمود.
دبیر قاضی الآواری در تألیف فرهنگهای خود از منابعی مانند تفاسیر «فی لغة الفرس» تألیف «قطران ابو منصور ارموی»، «صحح فرس» تألیف «هندوشاه نخچوانی»، «مجمع الفرس» تألیف «محمد سروری کاشانی» و غیره استفاده کرده بود. «محمد شفیع آواری» همچنین «کلیله و دمنه» را از عربی و اشعار فارسی را به آواری ترجمه کرده و گزیده اشعار گلستان سعدی را با معانی و شرح به عربی و فارسی برای دانش آموزان تألیف نمود.
تمامی این موارد بیانگر استقبال مردم داغستان از زبان و ادبیات فارسی میباشد. و به تدریج تأثیر فرهنگ، ادبیات و زبان فارسی چندان افزایش یافت که خود داغستانیِها شروع به تألیف و نوشتن آثاری به زبان شیرین فارسی نمودند.
ازنظر نگارنده شعراء، نویسندگان و علمایی که برای بیان تفکر و عقیده خود زبان فارسی را انتخاب کرده بودند، می توان به چهار گروه تقسیم کرد:
1) فرهیختگان داغستان که متأسفانه آثار آنها به دلائل مختلف تاریخی از بین رفته و فقط در کتب و تذکرهها اشارهای به آنها شده است. از جمله آنها، «میرزا علی الآختی» (1771-1858م.) میباشد که شعر فارسی میسرود، «سید میر تقی کاشانی» که شاعر ایرانی و مؤلف دیوان «عندلیب»، «میرزا بیک الشعاعی» که با زبان فارسی آشنایی کامل داشت و آثار و اشعار زیاد خود را به این زبان نوشته بود.
2) مؤلفینی که هیچ اطلاعی از زندگی آنها در دست نیست ولی در نسخههای مجموعههای منتخب اشعار فارسی، عربی و ترکی و نیز در تذکرههای مختلف که در مراکز پژوهشی و غیره نگهداری میگردند، ابیات و اشعاری از آنان به فارسی موجود است. به عنوان نمونه غزل شاعر گمنام داغستانی – «در بندلی درلر» میباشد که در انستیتوی نسخ خطی آکادمی علوم جمهوری آذربایجان نگهداری میشود.
3) مهاجران ایرانی که به خاطر اوضاع سخت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران آن زمان به این منطقه دارای مردمان آزادیخواه پناه بردند. از سال 1891م. تا سال 1905م. در قفقاز بین 15 تا 62 هزار اسامی از مهاجران ایرانی ثبت شده است. از جمله این بزرگان «عبدالرحیم طالبوف» بوده که در اواخر دهه شصت قرن 19 میلادی به داغستان مهاجرت نمود.
4) شعرا، نویسندگان، علما و روشنفکران داغستان که شرح حال و همچنین آثاری از آنها به زبان فارسی به جای مانده است. از جمله آنان میتوان به «ابوسفیان آقایف»، «قمری دربندی» و «القداری» اشاره نمود.
تمامی موارد فوق الذکر، دلیلی بر دخول کلمات فارسی میانه و دری در زبانهای داغستانی میباشند. مثلاً کلمات ایرانی که وارد زبان «لزگی» شدند بدون احتساب اسامی خاص، 554 واژه میباشند. کلمات ایرانی که وارد زبان لاکی شدهاند شامل حدود 350 واژگان هستند. بیشتر از همه کلمات ایرانی وارد زبان اودینی شدند که حدود 1200 واحد زبانی را تشکیل میشوند. کمتر از همه زبانهای داغستان، زبانهای ایرانی بر زبان آواری تأثیر گذاشتند، در زبان آواری حدود 160 واژه ایرانی وجود دارد.
با در نظر داشتن تمام موارد مذکوره مشخص می شود که روابط داغستان با ایران و ادبیات فارسی در داغستان ریشههای عمیق تاریخی دارد، اما متأسفانه این امر ناشناخته میباشد.
و همین روابط سبب شده تا داغستانیها بیشتر در رشته ایران شناسی بکوشند.
ایران شناسان داغستانی تا زمان فروپاشی شوروی: تا فروپاشی شوروی ما در داغستان هیچ مرکز یا مؤسسهای علمی پژوهشی که در آنها رشتههای ایران شناسی تدریس شود، مشاهده نمی کنیم. علاقهمندان به پژوهشهای ایران شناسی از داغستان ناچار به ترک زادگاه خویش در طلب علم بودند.
اوّلین و بارزترین نمونه آنان «میرزا محمد علی کاظم بیک» میباشد. «پروفسور کاظم بیک» شخصیت بزرگ و پیشرو افکار دانشگاهی روسیه قرن 18 میلادی بود. قاسم پدر کاظم بیک شیخ الاسلام «دربند» بود. در سفر خود به اماکن مقدس اسلامی وی با دختر «میرباقر خان» فرماندار رشت ازدواج کرد که از این ازدواج در 22 ژوئن سال 1802 میلادی «میرزا محمد علی کاظم بیک» در شهر رشت چشم به دنیا گشود.
در سن 9 سالگی کاظم بیک به همراه مادرش پیش پدر به دربند آمده بود. وی تحصیلات مقدماتی را نزد پدرش فرا گرفت، و سپس از استادان پر آوازه آن شهر فلسفه اسلامی، بلاغت، منطق، احکام دین را آموخت . وی به زبانهای آذری، عربی، فارسی و ترکی تسلط کاملی داشت و در 18 سالگی اشعاری به فارسی در لغو و معما میسرود. کاظم بیک پس از دستگیری پدر در سال 1820 و تبعید آن به سیبری در پی وی به آستراخان رفت. در آن شهر از آوازهگرهای پروتستان اسکاتلندی زبانهای اروپایی آموخت و به آنها زبانهای شرقی را یاد داد.
مبلغان با سو استفاده از جوانی و بیتجربگی «کاظم بیک» وی را به دین خود در آوردند. کاظم بیک در آستاراخان زبان های انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و تا حدی عبری آموخت. در سال 1824 از وی برای ارتقاء سطح علمی خود در انگلستان دعوت به عمل آمد. ولی طبق دستور فرماندار قفقاز وی را به سیبری تبعید کردند. در راه وی مریض شد و در شهر «قازان» او را پیاده کردند.
کاظم بیک در منزل «فوکس» پروفسور دانشگاه «قازان» سکونت یافت. از اکتبر 1826 وی با پیشنهاد اساتید دانشگاه قازان در این دانشگاه بلاغت شرق را تدریس می کرد. کاظم بیک در آغاز کار خود، روسی را بلد نبود ولی به سرعت این زبان را آموخت و نه فقط به این زبان درس میداد بلکه شروع به ترجمه گلستان سعدی به زبان روسی نمود که این کار را در سال 1829 با موفقیت به پایان رساند.
تعلیمات عمیق وی سبب شد تا کاظم بیک در سال 1835 عضو وابسته آکادمی علوم روسیه گردید. در سال 1849 وی با دعوت دانشگاه «پترزبورگ»، «قازان» را به مقصد پترزبورگ ترک کرد. در سال 1851 کاظم بیک عضو انجمن جغرافیای روسیه شد و در همان سال اثر اصولی خود را در باره تاریخ دربند با عنوان «دربندنامه» و به زبان فارسی آماده چاپ کرد.
در حال تألیف «دربندنامه» کاظم بیک هم از نسخ خطی و هم از آثار دانشمندان غرب در باره تاریخ دربند و شروان بهره جست. کاظم بیک بعد از چاپ این اثر در غرب و شرق شهرت پیدا کرد، چنانکه به خاطر این کار برنده جایزه دمیدوف معتبرترین جایزه علمی روسیه، مدال طلای ملکه انگلیس و نشان شیر و خورشید ایران شد. بعداً جایزه دمیدوف 3 بار نصیب کاظم بیک شد. در ماه اکتبر سال 1854 بخش زبانهای شرقی دانشگاه پترزبورگ به دانشکده تبدیل شد که کاظم بیک به عنوان اوّلین رئیس آن منصوب شد.
وی در دانشکده رشتههای جدید که در اروپا بینظیر بود، روشهای تازه آموزش شرق شناسی را به اجرا گذاشت. «میرزا فتحعلی آخوندوف» در یکی از نامههای خود در باره کاظم بیک چنین میگوید:
"اما کاظم بیک را شخصی فاضل و صاحب ذهن و مستحق تکریم میتوان شمرد". آخوندوف نسخهای از الفبای خود را برای کاظم بیک فرستاده بود تا از نظریات وی بهره ببرد. «جلال الدّین میرزای قاجار» نیز نسخهای از جلد نخست نامه خسروان خود را برای کاظم بیک فرستاد.
کاظم بیک آثار زیادی در ایرانشناسی تألیف نموده است. او در شاهنامه پژوهی نیز قلم زده و اساطیر ایرانی شاهنامه وی شهرت جهانی یافتهاند. باب و بابیها، ادبیات فارسی پیش از اسلام، حماسه ایرانی و غیره از جمله آثار وی میباشند. پروفسور کاظم بیک در سال 1870 م. در پطرزبورگ از دنیا رفت. به خاطر زحمات وی در توسعه خاورشناسی روسیه وی را «پدر خاورشناسی روسیه» میخوانند.
در دوره حکومت کمونیستها در شوروی ایرانشناسان متعددی از داغستان به شهرت رسیدند، مثل کوردی زاکویف، عثمانوا و ... اما ما در این مقاله میخواهیم به آقای «عثمانوف» اشاره کنیم و شرح حال خیلی مختصری را در باره وی بیاوریم.
«محمدنوری عثمانویچ عثمانوف» در 6 فوریه سال 1924 میلادی در پایتخت داغستان در شهر ماخاچ قلعه به دنیا آمد. در سال 1950 وی تحصیل در دانشگاه دولتی مسکو را به پایان رساند. در سال 1954 دکترای ادبیات را گرفت. از آن زمان «عثمانوف» در راه سخت ایرانشناسی گامی جدی نهاد تا در 1981 موفق به دریافت رتبه پروفسوری شد. پروفسور عثمانوف در رشته ادبیات ایران چهار اثر تحقیقی و گرانبها به رشته تحریر در آورد که در خاورشناسی نوآوری محسوب میشوند و موجب تقریظهای مثبت در اروپا و ایران شدند. این آثار به شرح زیر میباشند:
1) شرح حال و تحلیل آثار عمر خیام که در سال 1958 منتشر شد.
2) شرح حال و تحلیل آثار فردوسی که در سال 1960 به چاپ رسید.
3) سبک شعر فارسی تاجیکی در قرن 9-10 میلادیکه در سال 1974 به چاپ رسید و به مؤلف شهرت جهانی بخشید. در این اثر عثمانوف صور خیال در شعر فارسی سده چهارم هجری را نیز آورده بود.
4) پروفسور عثمانوف زمان زیادی در رأس یک گروه مؤلفین در تألیف تاریخ ادبیات فارسی که قرار بود چندجلدی باشد، شرکت میکرد. متأسفانه این کار به دلائل وضع نابسامان کشور به پایان نرسید.
پروفسور عثمانوف در زمینه متن شناسی تحت تأثیر افکار آکادمیک «لیخاچف» به نظریه متن شناسی شرقی توسعه داد و در این زمینه چند مقاله نوشته است. وی تصحیح انتقادی شاهنامه فردوسی را آماده چاپ کرد.
عثمانوف همچنین در زمینه فرهنگ نویسی یک چهارم فرهنگ فارسی روسی توسط این ایرانشناس تدوین گردیده است. این فرهنگ چندین بار در شوروی و ایران به چاپ رسیده بود. همین طور وی اوّلین فرهنگ بسامدی در تاریخ خاورشناسی جهان را تدوین نمود که عنوان آن فرهنگ بسامدی عنصری میباشد.
عثمانوف به عنوان مترجم کارهای زیادی را انجام داده است. وی سندنامه، بختیارنامه، جواهر الآثار، درر الکلم، قرآن کریم...را به روسی ترجمه کرده است.
صرف نظر از سن خود عثمانوف هنوز نیزپرکار و برای گسترش ایرانشناسی در داغستان فعالیت میکند. از امسال وی به عنوان رئیس کرسی جدید التاسیس ادبیات ایران و ترکیه دانشگاه دولتی داغستان انتخاب شد. ایران شناسی درداغستان بعد از فروپاشی شوروی: پس از فروپاشی شوروی ما شاهد رشد ایران شناسی در داغستان میباشیم. این رشد را میتوان از سال 1991 م. به خوبی درک کرد. البته نمیتوان گفت که زمان شوروی در داغستان در زمینه ایرانشناسی کاری انجام نشده بود چنان که به عنوان مثال در سال 1980م. سرکار خانم «کازلووا» در همایشی که در شهر دوشنبه برگزار شد، با مقالهای به عنوان «زبان فارسی در داغستان» سخنرانی کرد، بلکه کار اساسی انجام نشده بود. کارهایی را که محققین داغستانی انجام داده و آن دسته کارها که در دست تحقیق میباشند میتوان به چند رشته تقسیم کرد:
1) زبانشناسی. در این زمینه با جرأت میتوانیم بگوییم که تنها جناب آقای «افندییف» تلاش کرده است. وی تا به امروز جامعترین بررسی کلمات دخیل از زبانهای ایرانی در زبان «لزگی» را انجام داد و اثر خود را با عنوان کلمات مأخوذ ایرانی در زبان لزگی در سال 2000 م. به چاپ رساند.
در این اثر پرارزش در مرحله اوّل عوامل تاریخی کلمات مأخوذ ایرانی و جایگاه آن در زبان لزگی را بررسی کرده است سپس به بررسی مسأله ورود کلمات ایرانی به زبان لزگی، گرفتن معنی و روش به کارگیری آنها را در زبان مذکور میپردازد. وی در آخر کتاب خود وی واژهنامه کلمات ایرانی دخیل در زبان «لزگی» را میآورد. وی همین طور فرهنگ کلمات ایرانی در زبان لزگی و فرهنگ کلمات ایرانی در زبان آواری را چاپ کرد. در زمینه تأثیر زبانهای ایرانی به زبانهای داغستانی نیز چند مقاله تألیف نمود.
2) تاریخ. در زمینه تاریخ روابط داغستان و ایران میتوان به کتاب پروفسور حسنوف به عنوان «داغستان و دنیای ایران» اشاره کرد. مؤلف در این کتاب که در واقع مجموعه مقالات وی میباشد و برای دانشجویان دانشکدههای تاریخ شناسی دانشگاه ها توصیه میشود، به بررسی چندتا مسأله از تاریخ روابط مردمان داغستان و ایران پرداخته است. این تحقیق را میتوان به 4 بخش تقسیم کرد:
1)روابط داغستانیان با اقوام و دولت های ایرانی قبل از ظهور اسلام.
2)تاریخچه «مسکت»، ناحیهای در جنوب شرقی داغستان.
3)تاریخ قوم تات.
4) روابط داغستانیان با دولتهای ایران بعد از ظهور اسلام.
3)ادبیات فارسی در داغستان. در این زمینه کاری اساسی صورت نگرفته است و بیشتر مقالات پراکندهای در نشریات مختلف چاپ شدهاند. از جمله کسانی که در این زمینه کار میکنند، میتوان به دکتر سرکار «علیبکوا» و نگارنده اشاره کرد.
4) باستانشناسی. در این زمینه باید به بررسیهای کتیبههای دربند اشاره کرد و به خصوص نام «پروفسور حاجیف» را ذکر کرد که مشغول بررسی های آثار دربند و نواحی جنوب داغستان میباشد. مقالات پراکنده از وی در این خصوص به چاپ رسید.
5)آموزش زبان فارسی. آموزش زبان فارسی دردانشگاه دولتی داغستان از سال 1996 م. به عنوان درس اختیاری برای دانشجویان بخش خاورشناسی دانشکده تاریخ دانشگاه دولتی داغستان آغاز شد.
از سال 2000 م. بعد از تأسیس دانشکده خاورشناسی دانشگاه مذکور، زبان فارسی به عنوان درس اصلی در آن تدریس میشود. از امسال کرسی مشترک ادبیات ایران و ترک دراین دانشکده افتتاح گردید و پس از یک سال قرار است بر اساس برنامه آموزشی کرسی ادبیات ایران به عنوان کرسی مستقل تأسیس شود. در حال حاضر 4نفر در این کرسی مشغول به تدریس زبان و ادبیات فارسی میباشند. چشم انداز گسترش ایران شناسی در داغستان: با بررسی روابط فرهنگی تاریخی داغستان با ایران و فعالیت ایرانشناسان داغستانی در دورههای مختلف و همین طور آغاز بررسیهای پژوهشگران در زمینه ایرانشناسی در داغستان امروز و شروع فعالیت کرسی ادبیات ایران در دانشگاه دولتی داغستان ما میتوانیم چشم انداز و مشکلات آینده ایران شناسی را در داغستان ترسیم کنیم و همین طور اهمیت پژوهشهای جدید را دراین زمینه مشاهده نماییم. چشم اندازها:
1) در زمینه زبان شناسی و به خصوص در زمینه تآثیر زبانهای ایرانی بر زبانهای داغستانی پژوهشگران داغستانی و ایرانی میتوانند همکاری نمایند. چنان که دیده میشود در این زمینه کارهایی انجام شده ولی نیاز به بازنگری و گسترش آنها احساس میشود. در این زمینه میتوان کارهای گروهی همراه با تبادل نظرهای متقابل انجام داد.
2) در زمینه تاریخ روابط داغستان و ایران طرفین میتوانند به تبادل اسناد و منابع تاریخی از جمله میکروفیش و میکروفیلمهای نسخ خطی بپردازند که نیاز به ارایه فهرستهای آن دارد. همین طور میتوان تحقیقاتی درزمینه رجال داغستانی در ایران و شخصیتهای ایرانی در داغستان که به دلائل مختلف از وطنهای خود کوچیدند انجام داد.
3) در زمینه باستان شناسی متخصصین ایرانی میتوانند با انجام مأموریتهای علمی به داغستان با همکاری متخصصین داغستانی با آثار باستان شناسی و کتیبههای موجود آشنا شوند.
4) درزمینه ادبیات فارسی در داغستان محققان ما باید جستجوهای لازم با هدف پیدایش نسخههای جدید را انجام دهند و با کمکهای طرف ایرانی آنهارا به چاپ برسانند.
5) درزمینه آموزش زبان فارسی طرفین باید برای تدوین روشهای جدیدتر و بهتر آموزش زبان فارسی به توابع داغستان همکاریهای نزدیک و هماهنگیهای پیدرپی داشته باشند. دراینجا میتوان به تدوین کتب آموزشی و کمک آموزشی با نظر به خصوصیات زبان شناسی ملل داغستان اشاره کرد.
6) درزمینه قوم شناسی متخصصین داغستنای و ایرانی میتوانند در باره اقوام ایرانی داغستان مثل «تات» تحقیق کنند.
7) در زمینه دین شناسی میتوان درباره علل ورود تشیّع به داغستان، مراسم شیعیان داغستان و همین طور تآثیر سلسلههای صوفیان ایران به رشد تصوف در داغستان با همکاری متخصصین ایرانی تحقیق کرد.
8) در زمینه فرهنگ شناسی محققین ایران و داغستان باید به تأثیر متقابل ملتها به فرهنگ و آداب یکدیگر توجه کنند. به عنوان مثال میتوان به آداب نوروز و بکارگیری آلات موسیقی مشابه اشاره کرد.
تمام این کارها نیازمند همکاریهای تنگاتنگ و متمادی محافل علمی دانشگاهی طرفین میباشد. در راستای این تحقیقات باید همایش ها و میزگردهای علمی، تبادل اطلاعات و تجربه انجام شود عقد قرداد همکاری میان دانشگاه دولتی داغستان و رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران و متعاقب آن تاسیس مرکز ایرانشناسی دردانشگاه دولتی داغستان که دراوایل سال 2005 .م صورت گرفت. نقطه عطفی درتحقق ایدههای فوق محسوب میشود .این مرکز میتواند با همکاری با مؤسسات مربوط جمهوری در ایران از تمام تحقیقات در زمینههای مذکور حمایتهای لازم را به عمل آورد و تجهیزات لازم را در اختیار آنان بگذارد. مشکلات مشکلات زیادی دراین راه وجود دارند: از نبود امکانات اولیه برای تدریس زبان فارسی درداغستان تا عدم حمایتهای مالی از تحقیقات صورت گرفته و عدم اطلاعات مردمان دو کشور از روابط دیرین یکدیگر. ولی به نظر میرسد که با تعامل و همکاری این مشکلات با مرور زمان قابل حل میباشند.
ایران شناسی در داغستان هر چند درسطح ابتدایی خود میباشد ولی امید میرود مثل روابط تاریخی دو دیار محکم و پایدار باشد». حرکت به سوی شهر دربند روز پنج شنبه برای بازدید از شهر تاریخی «دربند» راهی این شهر شدیم. شهر دربند در فاصله 120 کیلومتری شهر «مخاچ قلعه» قرار دارد و تقریباً در مرز روسیه و آذربایجان است.
دربند:
«قباد یکم»، شاه ساسانی ایران، پس از عقب راندن خزرها به آن سوی رود «ولگا» و بازگرداندن نظم و آرامش به قفقاز شمالی، در ژوئیه سال 527 میلادی ) طبق محاسبه تقویم نگاران، پنجم ژوئیه (دستور بازسازی شهر دربند) واقع در داغستان امروز و تلفظ کنونی: دربنت (را صادر و بودجه لازم را اختصاص داد. وی «خسرو انوشیروان» ولیعهد خود را به عنوان ناظر بر این نوسازی تعیین کرد. خسرو در دوران پادشاهی خود هم بر استحکامات این شهر افزود و آن را آبادتر کرد. داریوش بزرگ و شاپور یکم (پسر اردشیر بابکان) در سنگ نبشتههایی، مناطق ایرانی قفقاز را ذکر کردهاند.
شهر دربند میان دریای مازندران و کوههای قفقاز در تنگهیی به عرض سه کیلومتر قرار گرفته و پادگان آن قرنها مانع ورود اقوام مهاجر (آوارها، خزرها و...) به قلمرو ایران و روم میشد و امپراتوری روم بابت این عمل، هر ساله به ایران مقداری طلا میداد. منطقه داغستان که اینک یک ایالت (جمهوری خودمختار) فدراسیون روسیه است در طول حکومت ساسانیان، علاوه بر حکمران غیر نظامی یک مرزبان (ژنرالی با درجه اسپهبد) داشت که عملاً مقام برتر منطقه بود.
مرزبانان قفقاز پس از حمله عرب، همانند مرزبانان «فرارود» سازمانهای خود را منحل نکردند بلکه مستقلاً و یا با کمک حکمرانان ایرانی محل تا زمان صفویه به کار ادامه دادند. ایستادگی آنان در سال 728 میلادی در برابر حمله عرب که قصد ورود به داغستان امروز را داشتند مشهور است و گور مقتولان این ایستادگی که به «چهل قهرمان» معروفند هنوز مورد احترام است.
دربند دیواری بسیار عظیم است که با جادهای محصور و از قلههای کوه تا کنارههای دریا گسترده شده است. چه زیبا توصیف میکند، نویسنده و رماننویس بزرگ قرن نوزدهم، «آ.دوما» در کتاب «قفقاز
»: «در مقابلمان تنها دروازهای بسیار بزرگ قرار دارد که میتوان گفت به هنر معماری قوی شرق منسوب میشود و قرنها را حقیر و کوچک میشمارد».
اولین بار «گیکاتی میلتسکی» (م. قرن 5 قبل از میلاد)، تاریخ نویس یونان قدیم از این شهر دیدنی یاد میکند.
تاریخ دربند در قرنهای نمور و تاریک گم میشود. کنکاشهای زمین شناسان که از اوایل سالهای 70 قرن بیستم آغاز شد، نشان دادند که در منطقه دژها و قلعهها «نارین – قلعه»، در اواخر قرن چهارم هزاره سوم قبل از میلاد روستاهایی با وسعت زیاد وجود داشتهاند. میتوان گفت که 5 هزار سال برای یک شهر هیچ حد و حصری ایجاد نمیکند، چرا که با ادامه کنکاشهای زمین شناسی، در دنیای علم و گردشگری دیدنیهای جدید و جالب توجه به بار میآید.
مرحله بعدی در تاریخ شهر حدودا از 2700 سال پیش آغاز میشود، در آن زمان قلعههایی از پاره سنگهای منطقه دربند بنا میکردند.
قرن یک قبل از میلاد، دربند به منطقه آلبانی قفقاز پیوست. دربند در آن دوره شهر گلها بود و علاوه بر این لطافت روحی، کنترل مهمترین مسیرهای نظامی- استراتژیکی را به عهده داشته و در امر تجارت نیز از شهرت برخوردار بود. بیجهت نبوده که امپراطور «نرون»، برای جنگ با این منطقه سپاهی عظیم به منطقه دربند گسیل داشت.
در قرون 5 و 6 بعد از میلاد، پادشاهان ایرانی از سلسله ساسانیان، با گسترش مرزهای خود به سمت دربند، به ساخت و سازهای باشکوه پرداخته و سعی داشتند با این کار مسیر دربند را به طور کامل ببندند. قرن هشتم تا دهم بعد از میلاد، شهر در قلمرو خلفای عرب قرار گرفت و در فاصله قرون 10 تا 12 شهر، با تشکیل یک دولت اعلام استقلال کرد. در فاصله قرون 13 تا 14، به تصرف اقوام «تاتار» و «مغول» درآمده و قرون 15 تا 17، در زمره رقبای ایران و ترکیه قرار گرفت.
سال 1722، «پتر اول» به دربند رفت و در سالهای 1747- 1806، این شهر به صورت خان نشین درآمد.
سال 1806، شهر دربند به روسیه متصل شد.
اولین گروهی ساکن در این منطقه به «عصر برنز» – اواخر قرن 4 قبل از میلاد- برمیگردد. این منطقه جنوبیترین منطقه مسکونی روسیه است که از سال 1840 به صورت استان درآمد. سازمان اداره کننده این منطقه خودگردان، شورای نمایندگان شهری «شهر دربند» است که 35 نماینده منتخب به مدت 5 سال در آن خدمت میکنند. سازمان اجرایی این منطقه خودگردان، دفتر شورای شهری «شهر دربند» نام دارد با 54 عضو.
در حال حاضر «فلیکس کازیاخمدوف»، اداره دولت را به مدت 5 سال بر عهده دارد.
این منطقه از نظر جغرافیایی در 121 کیلومتری جنوب شرقی پایتخت داغستان – «ماخاچ قلعه» و در قسمت غربی سواحل دریای خزر واقع شده است.
آب و هوای این منطقه قارهای بوده و به دلیل کوهستان و ساحلی بودن، آب و هوا بسیار متغیر است.
صلای اذان شیعی بر ماذنههای دربند در شهر دربند میهمان شعبه دانشگاه دولتی داغستان بودیم. ابتدا به دیدار قلعه عظیم دربند رفتیم. قلعهای بر فراز بلندترین مکان در دربند که برای حکمرانی وحفاظت از حملات تاسیس گشته است و اکنون از آن شکوه وعظمت باز بقایایی به یادگار مانده که البته مورد حفظ ومرمت نیست. از این قلعه تمام دربند نمایان است.
هنگام ظهر هنوز برروی این قلعه بودیم که صدای اذان بر فراز ماذنههای «دربند» بلند شد. این اولین جایی بود در روسیه که دیدم صدای اذان بدون هیچ مشکلی از بلندگوهای مساجد پخش میشود. در میان اذانهایی که پخش میشد و اغلب شیعی بودند دو صدا برای من بسیار خاطره انگیز بود یکی اذان مرحوم «موذن زاده» که از یکی از مساجد پخش میشد و دیگر اذانی با صدای یکی از مومنین. اللهاکبر..........اشهد ان مولانا وامامنا بالحق و وصینا امیر المومنین علیا ولیالله. اصرار بر شیعه بودن با تاکید بر شهادت امامت وولایت ووصایت حضرت امام علی (ع) . مگر میشود شیعه باشی و در دیار غربت از این اذان لذت نبری؟
دربند شهر قمری دربندی است «میرزا محمدتقی قمری گلزار دربندی»، شاعر و مرثیهسرای داغستانـی در سال 1235 هجـری قمری در شهر دربند روسیه متولد شد و علوم دینـی و زبانهای فارسی و عربـی را در زادگـاهش فرا گرفت. وی در سال 1309 ه.ق در گذشت.
قمری دربندی یکی از چهار شاعر برجسته مرثیه ترکی آذربایجانی است؛ کتاب منظوم کنزالمصائب از آثار او است.
قمری دربندی آشنایی کمی با زبان روسی داشت. جوانی خود را در عیش و خوش گذرانی و غفلت گذراند، چنانچه خودش میگوید:
«عمر خود را صرف وصف خط و خال ابروی هلال زیبارویان نمود که یک دفعه عقل ممتاز به خطاب درآمد».
وی از بزرگترین کاتبهای دربند بود. از سی سالگی به روضه خوانی و مقتل نویسی پرداخت و کتاب «کنز المصائب» را به نظم در آورد که این کتاب بارها و بارها در تبریز چاپ شد. «قمری» بهجز «کنز المصائب» اشعار دیگری هم داشت. در سن پنجاه سالگی آن اشعار را به «کنز المصائب» میافزاید و این اثر را «دیوان کامل قمری» مینامد که دربردارنده اشعار ترکی و فارسی او است که با تصحیح «آقا بن عابد» در باکو به سال ( 1285 ه.ق.) و تهران سال (1372 ه.ش.) به چاپ رسیده است.
اثر سوم و ناشناخته «قمری دربندی»، «دیوان کنز المعارف» هست که بعد از وفات شاعر به دست فرزند او تحریر و تکمیل شده است و نسخه خطی آن در انستیتوی نسخ خطی باکو نگهداری میشود. این اثر قمری شامل 188 صفحه شعر فارسی می باشد.
شعر قمری بیشتر در بردارنده مدایح و مراثی اهل بیت (ع) و بهخصوص امام حسین (ع) و یارانش میباشد، ولی شعرهای عارفانه و ساقینامهها نیز در شعرش به چشم میخورند. قالب شعرهای وی بیشتر قصیده و غزل میباشد، ولی در شعر فارسی وی رباعیات هم وجود دارد.
در شعر مرثیه خود در عزای امام حسین (ع) و یاران و اهل بیتش از «روضة الشهدای کاشفی» به عنوان سند تاریخی و از «حدیقة السعدای فضولی» (چنان که خودش از مکتب فضولی پیروی میکرد) بهره جسته است. شعر «خواجوی کرمانی»، «منوچهری» و «محتشم کاشانی» بر شعر فارسی قمری تأثیر گذاشته است.
«میرزا محمد تقی قمری گلزار دربندی» تنها شاعر ماهر داغستانی میباشد که هم اشعار زیاد از وی به زبان فارسی و هم اطلاعاتی هر چند محدود از زندگی وی به جای مانده است.
«میرزا حسن فرزند عبد الله القداری» (1834-1910م.) تاریخ نگار و شاعر داغستانی. از دیگر مشاهیر دربند است.
در روستای «القدار» به دنیا آمد. او از نوادگان شیخ شامیل بود. وی زبانهای ترکی، فارسی، عربی و روسی را در سطح عالی میدانست. با اکثر روشنفکران داغستانی، آذربایجانی و ایرانی مقیم داغستان دوست بود و با آنها مکاتبه داشت.
در 1877م. به سبب شرکت در شورش علیه نظام تزاری روسیه دستگیر، زندانی و سپس تبعید شد. او آثار زیادی داشت از جمله «دیوان الممنون» و «آثار داغستانب. بعضی از شعرهای فارسی به جای مانده است از وی دارای کنایات و استعارههای زیبا میباشند.
سفر به داغستان در پایان امروز به پایان رسید.
*رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در روسیه
شدن مرز دربند باشیم
آقتاب تشکرکه فقط طرفدار اخبار سیاسی نیست