گفتههای نادرست شاهد در دادگاه، پسر متهم به قتل را یک قدم از مرگ دور کرد و دادگاه، پرونده را برای تحقیق بیشتر به دادسرا برگرداند.
متهم در دادگاه مدعی شد اعتراف اولیهاش درباره قتل درست نبوده و مدارکی دارد که نشان میدهد زمان قتل اصلاً در محل نبوده است و برای اینکه زمینهای محل اختلاف او و مقتول را تصاحب کنند چنین اتهامی به او وارد کردهاند.
یک سال قبل خبر قتل مردی با شلیک گلوله به پلیس رباطکریم داده شد. مقتول که جوانی به نام حامد بود با شلیک دو گلوله به سرش جان خود را از دست داده بود و کارگر او که مردی از اتباع افغان است و زمان حادثه همراهش بود، جان سالم به در برده بود.
با انتقال جسد حامد به پزشکی قانونی خانواده او شکایتی علیه جوانی به نام رادین تنظیم کردند و مدعی شدند رادین عامل قتل است. آنها گفتند رادین و حامد چند روز قبل نیز درگیری داشتهاند.
رادین بازداشت شد و بعد از یک ماه بازجویی به قتل اعتراف کرد. او گفت: به خاطر اختلافاتی که با حامد داشتم او را کشتم. حامد مرا ربوده و در شرایط بدی قرار داده بود، من هم با شلیک گلوله او را کشتم.
رادین یک روز بعد از این اعترافات، گفتههایش را پس گرفت و مدعی شد قتل کار او نیست و اصلاً از موضوع خبر ندارد. با این حال کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای بررسی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
رادین در شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران مورد محاکمه قرار گرفت. در ابتدای جلسه اولیای دم در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند و گفتند قصد گذشت ندارند.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: اتهام را قبول ندارم. این حرف درست نیست. درگیری من و حامد به خاطر زمین بود. ما مقدار زیادی زمین و گاوداری در رباطکریم داشتیم. حامد و خانوادهاش با خانواده من اختلاف داشتند. آنها میخواستند زمین و گاوداری ما را بگیرند. چند روز قبل از حادثه هم مرا ربودند و زدند اما من اصلاً حامد را نزدم و اتهام قتل را قبول ندارم. اینها صحنهسازی است تا زمینها را از ما بگیرند.
متهم گفت: 20 دقیقه قبل از قتل من در تهران در منطقه اباذر بودم. دوربینها تصویرم را ضبط کردهاند و در پرونده هم موجود است. چطور ممکن است من ظرف 20 دقیقه به رباطکردیم برسم و دست به قتل بزنم و فرار کنم؟ ضمن اینکه هیچ رد دیگری از من در آن منطقه نیست. فقط روی اعتراف اولیهام تمرکز کردهاند در حالی که من اصلاً در شرایط مناسبی نبودم و اعتراف اشتباه کردهام.
دادگاه تصمیم گرفت گفتههای متهم را با حضور شاهد پرونده بررسی کند و روز گذشته جلسه دوم محاکمه برگزار شد. در جلسه رسیدگی، شاهد که جوانی افغانتبار است در جایگاه قرار گرفت. او گفت: قاتل همین متهم است. روز حادثه با حامد در خیابان میرفتیم که دو نفر از داخل یک ماشین به ما شلیک کردند. آنها دو تیر به حامد زدند. ضارب همین فردی است که در دادگاه است. به من هم یک لگد زدند که داخل جوی آب افتادم و عینکم از چشمم پرت شد.
در این هنگام قاضی گفت: نمره عینک تو 7 است اگر عینک پرت شده چطور توانستی ضارب را ببینی؟ مگر میشود با این شدت ضعف چشم بدون عینک کسی را دید؟ ضمن اینکه قبلاً در چندین مرحله گفتهای چهره قاتل را ندیدهای. حالا چطور مدعی هستی که رادین قاتل است؟ اگر او را قبلاً شناسایی کردهای، چرا تا امروز در چندین مرحله بازجویی چیزی نگفتی و سکوت کردی؟
مرد شاهد گفت: به هر حال من او را دیدم. چون افغانتبار هستم ترسیدم مرا برگردانند برای همین چیزی نمیگفتم؛ اما میدانم که قاتل اوست.
با توجه به گفتههای ضد و نقیض شاهد دادگاه نسبت به شهادت او ظنین شد و این احتمال را که او از طرف کسی آموزش دیده باشد قوی دانست. برای همین پرونده را برای تحقیقات بیشتر به دادسرا بازگرداند.