روزنامه جوان نوشت: موضوع استعفای نادران طی چهار سال گذشته چندین بار مطرح شده و هر بار با حاشیههایی همراه بوده است. این حاشیهها با شناختی که از نادران در فضای سیاسی و رسانهای وجود داشت، تناسبی نداشت و این مقدار حاشیه سیاسی از او مورد انتظار نبود.
روز گذشته که قرار بر بررسی استعفای او در صحن مجلس بود، نمایندگان رأی به بررسی غیرعلنی دادند. پس از پایان جلسه غیرعلنی هم محمدباقر قالیباف، اعلام کرد که «آقای نادران به مدت ۳۰ دقیقه مطالب خودشان را اشاره کردند، هم از نقاط قوت مجلس گفتند و هم اشکالات و نقاط ضعف را بیان کردند. همچنین پنج نفر از همکاران نیز به عنوان مخالف ثبتنام و صحبت کردند، نهایتاً در رأیگیری بیش از ۹۰ درصد مجلس با استعفای جناب آقای نادران مخالفت کردند و خوشحالیم که در خدمت این برادر عزیز هستیم و ایشان هم به مردمی که به ایشان رأی دادند احترام گذاشتند و در کنار ما هستند.»
پیش از این، یک بار سال گذشته نادران استعفا داده بود و یک بار هم در سال ۹۹ شایعاتی درباره استعفای او منتشر شد. آن شایعات باعث شد تا رسانههای اصلاحطلب نمایندگان غیراصلاحطلب مجلس را به «جنگ قدرت یا تصاحب و تقسیم پستهای مجلس شورای اسلامی» متهم کنند.
نادران معتقد بود استعفایش برای رساندن حرف به مردم است. این اتفاق میتوانست با نطق از تریبون عمومی مجلس هم اتفاق بیفتد، در حالی که هم اکنون با پافشاری بر استعفا چنین اتفاقی نیفتاد، زیرا جلسه غیرعلنی بود و کسی در جریان ماوقع قرار نگرفت.
از سویی هر اعتراضی به نحوه اداره مجلس امکان طرح از تریبون مجلس را به شکل علنی دارد و نیازی به این ماجراها بود. نکته تلخ دیگر از این ماجرا، طعنه «پادگانی» اداره شدن مجلس از سوی نادران بود که یادآور کلام و طعنه حسن روحانی به محمدباقر قالیباف در جریان انتخابات مجلس پیرامون حقوقدانی و سرهنگی بود.
به این نکته هم باید اندیشید که آیا این همه گرفتن وقت مجلس برای بررسی استعفایی که از ابتدا هم معلوم بود به موافقت مجلس نمیرسد، درست بود؟ آیا مشغول کردن افکارعمومی به این مسائل، خیر و صلاح مردم است؟ در کلیت ماجرا به نظر میرسد در غائله استعفای نادران، نه شأن خودش، نه شأن مجلس، نه شأن مردم و نه شأن رئیس مجلس رعایت نشد.