کد خبر: ۸۷۶۴۴۷
تاریخ انتشار : ۰۷ آذر ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۲

مادر و دختر قتل پدرخانواده را به گردن مسافرکش انداختند

اوایل زمستان گذشته کارآگاهان پلیس آگاهی با گزارش کشف یک جسد ،در محل حاضر شده و با جسد مردی روبه‌رو شدند که بر اثر ضربه چاقو به گردنش کشته شده بود.‌
مادر و دختر قتل پدرخانواده را به گردن مسافرکش انداختند
آفتاب‌‌نیوز :

کارآگاهان هویت مقتول را که داوود نام داشت، شناسایی کردند و پس از یک بررسی و تحقیق، پای همسر و دختر مقتول به این جنایت باز شد و آنها دستگیر شدند. آنها ابتدا منکر قتل بودند، اما در ادامه اعتراف کردند با همدستی مردی به نام مجتبی این جنایت را مرتکب شدند.

اظهارات مجتبی: ابتدا مقتول را با شال خفه و سپس به گردنش چاقو زدم

مجتبی دستگیر شد و وقتی راز جنایت را فاش شده دید به کشتن داوود اعتراف کرد و گفت‌: «من با پرایدم مسافرکشی می‌کنم. یک شب مینا، دختر مقتول را سوار کردم و او از من خواست شماره‌ام را بدهم تا اگر خواستند جایی بروند، آنها را برسانم. بعد با مادر مینا آشنا شدم که از رفتاری‌های همسرش گلایه داشت‌. همین باعث شد نقشه قتل داوود را بکشیم.

او شب حادثه به همسرش قرص داد تا بی‌حال شود. بعد من به خانه‌شان رفتم، داوود را سوار کردم و به منطقه خلوتی بردم. در آنجا ابتدا با یک شال خفه‌اش کردم و برای اطمینان از مرگش به گردنش چاقو زدم.»

با تکمیل تحقیقات برای مجتبی به اتهام مباشرت در قتل و برای همسر و دختر مقتول به اتهام معاونت در قتل، کیفرخواست صادر شد و پرونده برای محاکمه به شعبه سیزدهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.

۲۷ آبان ماه سال جاری، متهمان در دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز ‌محاکمه قرار گرفته و از خود دفاع کردند. در ابتدای این جلسه اولیای دم برای مجتبی حکم قصاص خواستند. آنها همچنین خواستار اشد مجازات برای مینا و مادرش سهیلا شدند.

جلسات دادگاه: زن برای بی‌حال کردن همسرش قرصی را در چای حل می‌کند

یکی از وکلای اولیای دم در جلسه دادگاه گفت: «داوود با برنامه از پیش تعیین شده توسط مجتبی به قتل رسیده است. او مقتول را به محوطه‌ای بیابانی برده و ابتدا او را خفه کرده و بعد با چاقو به او ضربه زده است. بر اساس محتویات پرونده، مادر و دختر در مسیر آرایشگاه با مجتبی آشنا شده و به او می‌گویند داوود رفتار خوبی با آنها ندارد و در این رفت و آمدها، او را مجاب می‌کنند که مرتکب قتل شود. سهیلا قرصی را در چای حل کرده و به شوهرش می‌دهد تا قدرت مقاومت و دفاع را از او بگیرد. دخترش هم هماهنگی را انجام می‌دهد. به مجتبی پیام می‌دهد و در را برای او باز می‌کند. بعد به داوود می‌گویند که آژانس آمده تا تو را به بیمارستان ببرد و با این ترفند، پدر خانواده را سوار ماشین می‌کنند. بعد مجتبی با سهیلا تماس می‌گیرد که داوود را خفه کرده و سهیلا می‌خواهد که متهم اصلی برگردد و برای اطمینان به داوود چاقو بزند. متهمان در مدت یک‌سال فرصت کافی برای داستان‌سرایی پیدا کرده و در دفاع آخر سهیلا سعی می‌کند دخترش را بی‌تقصیر در ماجرا نشان دهد.»

در ادامه رییس دادگاه با تفهیم اتهام به مجتبی از او خواست از خود دفاع کند که مرد جوان با رد اتهامش گفت: «یک شب در مسیر خانه متوجه دختری شدم که کنار خیابان ایستاده بود. او را سوار کردم و به خانه رساندم و کرایه گرفتم. وقتی به مقصد رسیدم، مینا مدعی شد زیاد دربست می‌گیرد و خواست شماره‌ام را به او بدهم تا اگر دربستی خواست، من دنبالش بروم. دو روز بعد زنگ زد و خواست مادربزرگش را به بیمارستان فارابی ببرم که گفتم ۳۰۰هزار تومان کرایه‌اش می‌شود که او قبول کرد. یک ماه و نیم از این ماجرا گذشت و من چند بار مینا و مادرش را دربستی سوار کردم. یک شب سهیلا زنگ زد و خواست شوهرش را به بیمارستان ببرم. به خانه‌شان رفتم. دهان و بینی داوود خونین بود. او را سوار ماشین کردم که پس از طی مسافت کوتاهی ابتدا مینا به بهانه برداشتن دفترچه بیمه پیاده شد و چند دقیقه بعد سهیلا دنبال او رفت. چند دقیقه‌ای گذشت و وقتی متوجه مرگ داوود شدم جسدش را در محلی خلوت رها کردم.»

متهم در سوالاتی که رییس دادگاه از او پرسید به شرح زیر پاسخ داد.

چرا با پلیس تماس نگرفتی؟

ترسیده بودم.

چرا بعد از این ماجرا دوباره با مادر و دختر در ارتباط بودی؟

از آنها پول طلب داشتم و می‌خواستم پولم را بگیرم.

در جریان تحقیقات چند بار به قتل اعتراف کردی. در این باره چه توضیحی داری؟

تمام اعترافاتم تحت فشار بازجویی بود و قبول ندارم.

وکیل مجتبی هم دردفاع از او گفت: «تمام اظهارات موکلم طبق واقعیت است. چرا پزشکی قانونی آلت قتاله را ذکر نکرده است؟ فقط گفته جسم برنده. حتی به موکلم پیشنهاد دادند که قتل را گردن بگیرد تا آنها آزاد شوند و برای او رضایت بگیرند.»

همسر مقتول دومین متهمی بود که در جایگاه ایستاد. او هم با رد اتهامش گفت: «مجتبی فقط دوبار من را به بیمارستان رساند. شب حادثه همسرم با پای خودش بیرون رفت و من قرصی به او ندادم. روز بعد هم خبر دادند به قتل رسیده است.»

دختر مقتول هم گفت: «مجتبی چند بار مرا تا آرایشگاه رساند و هیچ ارتباطی با هم نداشتیم. شب حادثه وقتی از سرکار به خانه برگشتم، پدرم در حال بیرون رفتن از خانه بود. حرف‌های قبلی‌ام تحت فشار بازجویی بود و قبول ندارم.»

پس از آخرین دفاع متهمان و وکلای آنها، قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین