ابوالفضل عمویی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در خصوص روند مذاکرات برجامی اظهار کرد: برای تکمیل روند مذاکرات و پایان نگارش سند سپتامبر سال گذشته، آمادهایم و این آمادگی باید در طرف مقابل هم وجود داشته باشد. کشورهای ثالث فعال هستند، اما وقتی تحولی مثل فلسطین رخ میدهد همه تمرکز آنجا متمرکز میشود، اما این ارتباط همچنان از طریق واسطهها برقرار است.
عمویی همچنین در رابطه با وضعیت ارتباط ایران و عربستان گفت: ما دراتوبان چهار بانده و آماده برای نزدیک شدن به عربستان سعودی نیستیم بلکه در این مسیر دست اندازهایی وجود دارد. عربستان در دوره اخیر توسعه اقتصادی را بیشتر از قبل اولویت خود قرار داده که میتواند زمینه مشترکی برای همکاری باشد.
به گزارش شفقنا، بخشهایی از گفت وگوی عمویی را در ادامه میخوانید:
روند مذاکرات رفع تحریمی و رسیدن به یک تصمیم مشترک اعضای برجام، تا شهریور سال گذشته به مرحلهای رسید که در آستانه رسیدن به توافق بودیم جز یک موضوع که آن هم همکاری برای حل و فصل پروندههای باقی مانده در آژانس بود، موضوع دیگری لاینحل نمانده و متن اصلی هم تهیه شده بود و میتوانستیم در آستانه توافق قرار بگیریم.
اما چند تحلیل سیاسی غلط و عمدتا از سوی غربی ها، ما را از این توافق دور کرد. آمریکاییها به دلیل ملاحظات سیاست داخلی و نزدیک بودن به انتخابات میاندورهای کنگره و صهیونیستها هم به دلیل نزدیک بودن به انتخابات «کنست»، آمریکاییها را مجبور به تعویق مذاکرات کردند؛ البته بعد از آن شاهد اعتراضات بعد از فوت خانم «مهسا امینی» بودیم که تحلیل غلطی را برای طرفهای غربی به وجود آورد که ممکن است ایران در آستانه تغییر بزرگی باشد و آنها اقدام به موضع گیری تند کردند؛ بنابراین شاید الان یکی از چالشهای بزرگ آمریکاییها این است که اگر وارد مذاکرات با ایران شوند آن موضع گیریهای قبلی را چه باید کنند!
این تاخیرها به سمتی رفت که گویا طرف غربی آن آمادگی خودش را برای رسیدن به توافق از دست داد. واقعیت این است که من مساله همه اینها را ضعفی میدانم که دولت بایدن در افکار عمومی داخلی آمریکا دارد.
بایدن حتی اگر با ایران به توافق برسد خود را در اینکه این توافق را به افکار عمومی و نخبگان آمریکا ارائه کند یا نه، ناتوان میبیند و از این جهت سعی میکند به مدیریت تنش دست بزند و از توافق محدودی مثل تبادل زندانیان استقبال میکند، اما برای اینکه بتواند به تصمیم اساسیتر برسد، با ملاحظاتی مواجه است که به پایگاه اجتماعی متزلزل آنها باز میگردد.
اما این دست به عصا حرکت کردنها، باعث ایجاد ضررهایی برایشان شده است چراکه ۲ سال قبل، وضعیت فروش نفت ایران شاید ۳۰۰ هزار بشکه در روز به طور متوسط بود، اما الان چندین برابر نفت ایران به فروش میرسد و محدودیتهای سابق برای آنها کارساز نیست.
توانمندی ایران در منطقه افزایش و هم جایگاه ایران در نظام بین الملل هم ارتقاء پیدا کرده است؛ تحریمها همان تحریمهای سابق است، اما ایران جزو سازمان همکاریهای شانگهای و مجموعه بریکس شده و در مجموع ظرفیت بازیگری ایران افزایش پیدا کرده است.
طرف مقابل است که باید آمادگی خودش را به دست بیاورد. ما هیچ گاه میز مذاکره را ترک نکردیم و از ابتکاراتی که ارائه شده استقبال کردیم که آخرین آنها، ابتکار سلطان عمان بود که مسیر گام به گامی را پیش بینی میکرد که یکی از آنها، تبادل زندانیان بود و تعدادی از ایرانیانی که به ناحق برای دور زدن تحریمها در زندانها ایالات متحده بودند، آزاد شدند و به بخشی از منابع خودمان دست یافتیم و در حال حاضر هم برای تکمیل روند مذاکرات و پایان نگارش سند سپتامبر سال گذشته، آمادهایم و این آمادگی باید در طرف مقابل هم وجود داشته باشد و من فکر میکنم آنها محاسبات و مناسبات منطقهای را باید برای پیشبرد کارشان مد نظر قرار دهند کما اینکه در این زمینه گزارشهایی را ارائه میدهند.
ما میزبان بیش از ۵ میلیون افغان هستیم که تعداد زیادی از آنها غیر قانونی در کشور حضور دارند، ولی از محیط کشور بهرهمند هستند. طبق آمارها حدود ۳ تا ۴ میلیارد دلار تبادلات تجاری دو کشور است و موضوع حق آبه و حضور گروههای تروریستی در داخل افغانستان هم جزو مسایلی است که باید برای آن فکری کنیم.
نکته کلانتر خروج غیر مسوولانه آمریکاییها از افغانستان است. آمریکاییها هم غیرمسوولانه افغانستان را اشغال کردند و هم غیر مسوولانه از آنجا خارج شدند و اجازه ندادند ساختارهای قانونی این کشور قوام لازم را پیدا کند.
طرحهایی وجود داشت مبنی بر اینکه آمریکاییها مایل هستند بین ایران و افغانستان تنش بوجود بیاید لذا یکی از دستور کارهای اصلی ما این بود که با حاکمیت طالبان در کابل سطح تنش را مدیریت کنیم و علی رغم اینکه در بعضی از مواضع اختلاف نظر داریم، ولی مقرر شد به سمتی که تمام کننده منافع آمریکاییها است حرکت نکنیم.
نکته اولی که با طرف طالبان مطرح میکنیم این است که امنیت همه مذاهب افغان و قومیتها باید مدنظر قرار بگیرد و در مدیریت سیاسی و اجتماعی افغانستان باید مشارکت داده شوند و نباید از گردونه مناسبات حذف شوند.