اگرچه به اعتقاد برخی از منتقدان فصل دوم زخم کاری دارای مشکلاتی در ریتم و داستانگویی بود، اما گذر از این فصل برای آنچه که مهدویان در فصل سوم تدارک دیده است الزامی به نظر میرسید. مهدویان با گذر از این مرحله و پردازش شخصیتهای جدید حالا ابزار لازم را برای گسترش و انسجام بیشتر درام در فصل سوم داراست.
فصل دوم یک پیشمقدمه بود برای آنچه که قرار است مخاطب در فصل سوم تماشا کند. مخاطب باید درک میکرد شخصیت طلوعی تا چه اندازه مرموز و فاسد و قدرتمند است تا بتواند کارهای او در فصل سوم را بیشتر درک کند.
مالک اگرچه در فصل دوم غایب بود و جز چند سکانس کوتاه، اثری از او نبود، اما باید داغی بزرگ را میدید تا بتواند برای آینده تصمیم بهتری بگیرد. ضدقهرمان محبوب فصل اول با بازگشت شکوهمندش در فصل دوم نشان داد مسیر تازهای را برای از میان برداشتن طلوعی و از بین بردن این فساد باید طی کند و عزمش را برای هموار کردن این راه جزم کرده است.
فصل دوم به غیر از شخصیتهای اصلی یعنی مالک و سمیرا حالا دارای چهرههای جدیدی است که همگی برای فصل سوم میتوانند جزء کاراکترهای اصلی به حساب بیایند. سیما بعد از مرگ شوهر و دخترخواندهاش و فراری شدن شهریار یک زخم و غم بزرگ را با خود حمل میکند و یک انبار بزرگ باروت است که در فصل سوم میتواند هر کاری انجام دهد.
به غیر از شخصیتهای فعال در فصل دوم زخم کاری همچون سیما و سمیرا و طلوعی و مالک، مهدویان چند شخصیت در سایه داشت که با شروع فصل سوم احتمالا نقش موثری در درام خواهند داشت. حسام فرنهادزاده فرزند فرنهادزاده یکی از همان افرادی است که میتواند نقطه مشترک در انتقام از طلوعی با مالک و سیما داشته باشد. پانتهآ با بازی مهراوه شریفینیا که در دو سکانس حضور پیدا کرد نیز یکی از شخصیتهایی است که هنوز چیز زیادی درباره انگیزههایش نمیدانیم و احتمالا در فصل سوم باید منتظر اتفاقات جدیتر از او باشیم.
فصل دوم زخم کاری با تمامی فراز و نشیبهایش و با مرگ شخصیتهایی، چون میثم و شیدا و ناصر و شفاعت به پایان رسید تا هنوز هم بوی خون از سریال پرماجرای مهدویان به مشام برسد.