متهم پرونده ادعا کرده بود همسرش با مردی به ترکیه فرار کرده و از او خبر ندارد اما بعد از سه ماه دروغ سرانجام اعتراف کرد همسرش را کشته و جسدش را مثله کرده است.
مردی یک سال قبل به پلیس گزارش داد دخترش نیلوفر گم شده است. این مرد گفت: دامادم میگوید نیلوفر فرار کرده و او و دخترش را تنها گذاشته است اما در تمام این مدت دخترم حتی یک بار هم با من تماس نگرفت. این کار او غیرقابل باور است و من فکر میکنم دامادم میداند چه بلایی سر دخترم آمده است.
وقتی ماموران داماد جوان را بازداشت کردند، او ادعایی را که برای پدرزنش تعریف کرده بود دوباره تکرار کرد و گفت: همسرم با مردی غریبه رابطه داشت. وقتی متوجه این ماجرا شدم با نیلوفر بحث کردم و در نهایت همسرم من و دختر 10 سالهام را رها کرد و رفت. بعد هم خبر داد دیگر برنمیگردد.
این مرد بعد از کمی مقاومت در نهایت لب به اعتراف گشود و گفت: من همسرم را کشتم، جسدش را مثله کردم، به بیابانهای اطراف تهران بردم و دفن کردم.
بعد از اعترافات این مرد و پیدا شدن مدارک لازم در نهایت کیفرخواست علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
پدر مقتول: قصاص میخواهم
در جلسه رسیدگی به پرونده ابتدا کیفرخواست علیه متهم خوانده شد. در ادامه پدر مقتول در جایگاه قرار گرفت. او گفت: برای دامادم درخواست قصاص دارم. او سه ماه در خانهام زندگی کرد و دروغ گفت. او به دختر من تهمت زده است. دخترم از زندگی با مردی که مشروب میخورد و قلیان میکشید، خسته شده بود و برای همین قصد جدایی داشت. این مرد به نیلوفر تهمت میزند. اگر نیلوفر زن بدی بود چرا طلاقش نداد؟ دخترم درخواست جدایی کرد و گفت مهریهاش را میبخشد و فقط طلاق میخواهد اما دامادم طلاقش نداد. دخترم امیدی به زندگی با این مرد نداشت.
سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: زنم را دوست داشتم؛ اما او با مردان غریبه رابطه برقرار میکرد. او با مردی به نام نوید که حالا هم در دادگاه است رابطه داشت. همسر نوید به خانه من آمده و به این رابطه اعتراض کرده بود. این زن برای انتقامگیری با میله بارفیکس وسایل خانه را شکسته و رفته بود.
متهم گفت: روز حادثه وقتی به خانه آمدم همسرم داشت با تلفن با شخصی صحبت میکرد. از او پرسیدم با کی حرف میزنی؟ جواب نداد و به من بیمحلی کرد. فهمیدم مشغول صحبت با مردی غریبه است. همان موقع بود که با هم درگیر شدیم و او را کشتم. بعد هم جسدش را مثله کردم و به بیابانهای اطراف تهران بردم و دفن کردم. من هر شب به محل دفن جسد میرفتم اما بعد فهمیدم جسد آنجا نیست و من نمیدانم جسد کجاست.
او ادامه داد: من خیلی وقت بود فهمیده بودم همسرم با کسانی رابطه دارد. حتی یک بار که پایم آسیب دیده بود و زودتر از سر کار به خانه برگشتم، متوجه شدم زنم به طبقه سوم رفته و صدایش از خانه نوید میآید اما بالا نرفتم. چون آسیب دیده بودم با خودم گفتم احتمالاً نمیتوانم از خودم مراقبت کنم. همسرم به من میگفت دیگر نسبت به من احساسی ندارد و دلش نمیخواهد با من زندگی کند. او خیانت کرد همین هم من را ناراحت کرده بود.
بعد از دفاعیات متهم ردیف اول، نوید متهم ردیف دوم در جایگاه قرار گرفت. او که به اتهام رابطه نامشروع با زن متاهل به دادگاه آمده بود به صورت غیرعلنی محاکمه شد.
در پایان قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند و نوید را به شلاق محکوم کردند اما شور درباره متهم ردیف اول همچنان ادامه دارد.