این روزها کمتر کسی است که از فساد رخداده در ماجرای واردات چای خبر نداشته باشد؛ پولی عجیب و غریب و صدالبته درشت، گم و گور شده است. با این حال برای ورود کلی به این مبحث کافی است یک بار دیگر گزارشی که سازمان بازرسی در روزهای اخیر در مورد این فساد بزرگ منتشر کرده، مرور شود. سازمان بازرسی در گزارشی اعلام کرد: «کل ارز دریافتی یک شرکت خاص از سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۱ (در قالب واردات چای و ماشینآلات) معادل سه میلیارد و ۳۷۰ میلیون دلار بوده که از این مبلغ حدود یکمیلیارد و ۴۷۲ میلیون دلار از ارز نیمایی تأمینشده برای ماشینآلات و مابقی آن برای واردات چای بوده است. با بررسی عملکرد گروه مذکور در نقل و انتقال ارز و واردات چای، سوءجریانات عدیدهای شناسایی شد و در نهایت سازمان بازرسی برای آن گروه تجاری به دلیل عدم رفع تعهدات ارزی پرونده تشکیل داد. پرونده دستگاههایی که به این شرکت ارز تخصیص داده بودند نیز به دلیل احراز برخی تخلفات در حال ارسال به دادسرای عمومی و انقلاب تهران است. هماکنون بخشی دیگر از این پرونده در دادسرای ویژه رسیدگی به جرایم اقتصادی در حال رسیدگی است».
زبان سادهتر این اتفاق میشود آنکه قریب به سه میلیارد و ۳۷۰ میلیون دلار صرف این پروژه شده که سرنوشت بیش از نیمی از این پول نامشخص است. حالا که دوباره یکی از پروژههای عظیم مالی در قالب یک فساد تازه رونمایی شده، سادهترین کار، ارزیابی این مورد است که این پول را میشد به چه زخمهای ریزودرشتی زد.
فارغ از درستی یا نادرستی این مورد، همزمانی این اتفاق با جنب و جوش دولت برای ساختن یک ورزشگاه آبرومند که از گزند انتقادات در امان باشد، باعث شده تا این بخش بررسی شود که با سه میلیارد و ۳۷۰ میلیون دلاری که صرف هزینه واردات چای شده و بخشی از آن گم و گور شده، چه تعداد ورزشگاه با چه امکاناتی، میشد ساخت؟ آبروریزی رخداده امسال در جریان رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا و سوژهشدن ایران به عنوان یکی از کشورهای ثروتمند منطقه که حتی یک زمین چمن بینالمللی ندارد، مسئولان را بر آن داشت تا هر طور شده یک ورزشگاه، در کلاس جهانی بسازند. آن هم بعد از ورزشگاه آزادی که ساخت و راهاندازیاش کلا مربوط به قبل از انقلاب است. این روزها هم از گوشه و کنار شنیده میشود که مسئولان امر برای ساختن یک مجموعه ورزشی که شامل یک ورزشگاه فوتبال و سالن بزرگ چندمنظورهای است، با چینیها به توافق رسیدهاند.
آنطورکه در روزهای اخیر شایعه شده قرار است گنجایش این ورزشگاه جدید ۱۲۰ هزار نفری باشد. حالا آیا محلی که برای ساخت این پروژه در نظر گرفته شده مناسب است یا خیر یا اینکه آیا ساختن ورزشگاهی با گنجایش ۱۲۰ هزار نفری عقلانی است و به کار میآید یا نه، مباحث تخصصیتر است که ارتباط چندانی با موضوع بحث ندارد. با این حال، حتی اگر همین پروژه هم مدنظر مسئولان باشد و روی اجرای آن پافشاری داشته باشند بعید است که چیزی بیش از ۱.۵ میلیارد دلار خرج روی دستشان بگذارد. تازه این رقم دست بالایی است که تصور شود لوکسترین ورزشگاه ممکن با بهترین و نابترین امکانات در ایران ساخته شود. به این ترتیب، با رقمی که گم و گور شده میشود راحت دو ورزشگاه سوپرلوکس یا چندین ورزشگاه خوب با گنجایش کمتر، ولی امکانات بهتر در اختیار داشت.
برای اینکه گزارهها از حالت غیرعادی خارج نشود بهتر است کار به سمت مقایسه برده شود و هزینه ساخت ورزشگاه در قارههای مختلف بررسی شود. برای شروع بهتر است از همین قطر استارت زد. کشوری که سال پیش میزبان جام جهانی بود و به زودی قرار است میزبان جام ملتهای آسیا هم باشد. قطریها برای جام جهانی ۲۰۰ میلیارد دلار هزینه کردند. برخلاف ارزیابیهای اولیه تمامی این رقم برای ساخت ورزشگاه نبود چراکه آنها این رقم را صرف بهبود زیرساخت، گسترش مترو، گسترش صنعت توریسم، ساخت فرودگاه، گسترش جاده و... کردند.
در گزارشهای منتشرشده برای هزینه ساختوساز ورزشگاه در قطر برای جام جهانی عنوان شده که هزینه ساخت هشت ورزشگاه در قطر ۶.۵ میلیارد دلار شده است. شش ورزشگاه ساخته شده، یک ورزشگاه ویران و دوباره ساخته شده و یک ورزشگاه هم نوسازی شده است. مجموع این کارها روی دست قطر ۶.۵ میلیارد دلار هزینه گذاشته شده است. واضح است که از لحاظ امکانات و تجهیزات، این ورزشگاهها فوقمدرن بوده و هرکدام ادعای خاصبودن در دنیا را دارند. با پولی که صرف هزینه واردات چای در ایران شده، میشد چهار ورزشگاه مجهز قطری در ایران ساخت! دیگر آیا کسی در دنیای فوتبال توقعی بیشتر از ورزشگاههای قطر دارد؟
تازه بخشی از زیرساختهایی که قطریها نیاز دارند اصلا در ایران نیاز نمیشود. یکی از مهمترین آنها همین سیستم خنککننده در ورزشگاههاست که کانالکشی آنها زیر تمام صندلیهای موجود در ورزشگاه صورت گرفته و بدیهی است که هزینه هنگفتی روی دست قطریها گذاشته است. با حذف این هزینه، میشود حتی یک ورزشگاه جدید و مدرن دیگر در ایران به آن چهار ورزشگاه خیالی اضافه کرد.
موردی که شاید باعث سختپسندی مسئولان امر شود گنجایش ورزشگاههای ساختهشده است که عمدتا ۴۰ تا ۵۰ هزار نفری است. حالا اگر قرار باشد ورزشگاه مدرن، لوکس، مجهز و در عین حال با گنجایش بیشتری ساخته شود، چه هزینهای باید صرف آن شود؟ برای پاسخ میتوان سری به روسیه، کشوری که قرابت زیادی با ایران دارد، زد و هزینهای را که برای ساخت ورزشگاه مدرن گازپروم در سنتپترزبورگ شده مورد بررسی قرار داد. ورزشگاهی که اتفاقا زمان زیادی از ساخت آن نمیگذرد. این ورزشگاه که برای جام جهانی ۲۰۱۸ ساخته شده ۱.۱ میلیارد دلار هزینه داشت. با درنظرگرفتن تورم، حتی با پولی که صرف داستان فساد چای در ایران شده میتوان سه ورزشگاه این مدلی ساخت. البته که در سراسر اروپا ورزشگاههای مدرن دیگری هم هستند که شاید نیاز به خودنمایی آنچنانی نداشته باشند، ولی همگی خاطرهانگیز هستند.
جالب است که هزینه ساخت اکثر آنها رقمی قریب به ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیون دلار شده است. حالا اگر قرار به ساختن چنین ورزشگاههایی باشد که میشود با پول صرفشده، چهار تا پنج ورزشگاه این مدلی ساخت. در اروپا ورزشگاههای خاطرهانگیز کم نیستند. ورزشگاه امارات که متعلق به آرسنال است ۷۰۰ میلیون یورو هزینه برداشته است. المپیک کییف ۴۳۰، لومییر لیون در فرانسه ۴۰۵، آلیانس آرنا ۳۴۶، دنباس آرنا در کییف ۲۷۰ و ولودروم مارسی ۲۶۷ میلیون یورو در زمان احداث هزینه بردهاند. حتی با درنظرگرفتن میزان تورم باز هم بعید است با ۳.۳ میلیارد دلار نشود چندین مدل از این ورزشگاهها در ایران ساخت.
تازه اگر سری به قاره آفریقا زده شود و هزینهای که برای ساخت ورزشگاههای ۶۰ هزار نفری در کامرون شده مورد ارزیابی قرار بگیرد مشخص میشود که میتوان قریب به ۱۰ ورزشگاه به آن سبک و سیاق با ۳.۳ میلیارد دلار ساخت. ورزشگاهی که در کامرون در سال ۲۰۱۶ استارت ساختوسازش زده شده رقمی معادل ۳۰۰ میلیون دلار هزینه برداشته است.
ناگفته پیداست که این مقایسهها همگی بر پایه «ای کاش»های موجود است. ای کاش بخشی از پول این فسادهای موجود که رو میشود، صرف هزینه ساختوساز ورزشگاهی مدرن در ایران میشد تا امسال به واسطه ورود ستارههای گرانقیمت فوتبال دنیا که گل سرسبد آنها رونالدو و نیمار بودند، چنان آبرروریزیای رخ نمیداد. این ای کاشها البته زمانی محقق میشود که فساد اجازه بدهد.