گروهی از کارآگاهان پلیس آگاهی تهران، تحقیقات خود را برای دستگیری سارق خشن که بهصورت سریالی گردنبند قاپی میکرد آغاز کردند. در نخستین گام تصاویردوربینهای مداربسته مورد بازبینی قرار گرفت اما سرنخی به دست نیامد تا اینکه مدتی قبل اتفاق عجیبی رخ داد.
ماجرا از این قرار بود که سارق حرفهای به تنهایی زندگی میکرد اما چندی قبل تصمیم گرفت یک همخانه داشته باشد. وی در یکی از سایتها، درخواست همخانه داد و مردی جوان به خانه او رفت. سارق اما عادت عجیبی داشت و در خواب صحبت میکرد. همین موجب شد تا همخانه جدید یک شب تا صبح بیدار بماند و با کارآگاهبازی دست سارق را رو کند.
تماس با پلیس
همخانه جدید چند روز قبل با پلیس تماس گرفت و گفت: من احتمال میدهم به تازگی همخانه یک سارق حرفهای شدهام.او شبها در خواب صحبت میکرد اما من اهمیتی نمیدادم چون اتاقم با او فرق داشت اما بهتدریج متوجه رفتارهای عجیب او شدم. وی هر روز با یک کیف پر از طلا به خانه میآمد. حتی ساعتهایی که در خانه نبود، اتاقش را گشتم و دیدم گردنبندهای زیادی دارد. حتی میدیدم که تلفنی معامله طلا میکند تا اینکه یک شب تصمیم گرفتم بیدار بمانم و به حرفهایش در خواب گوش کنم. نظرم حسابی جلب شد. او درباره سرقت گردنبند و فروش آن به مالخران صحبت میکرد. به همین دلیل احتمال میدهم که وی یک سارق سابقه دار است.
دستگیری
پس از این تماس، مأموران وارد عمل شدند و در ادامه تحقیقات خود دریافتند که صاحب خانه مردی به نام شهروز است. او سارقی سابقهدار بود که پیش از این 16مرتبه به جرم سرقت و زورگیری به زندان رفته بود. به این ترتیب مأموران راهی خانه مجرم سابقهدار شدند و او را دستگیر کردند.
در بازرسی از خانه وی، تعداد زیادی گردنبند زنانه بهدست آمد که نشان از سرقتیبودن میداد. علاوه بر این موتورسیکلتی در پارکینگ خانه وی کشف شد که نشان میداد او با همان موتور دست به سرقتهای سریالی و خشن میزند.
متهم در بازجوییها گفت: 6ماه قبل از زندان آزاد شدهام و تا دلتان بخواهد سابقه سرقت و زورگیری دارم. از نوجوانی زندان را تجربه کردهام و چند سالی میشود که فقط گردنبندقاپی میکنم. وی ادامه داد: بهنظرم گردنبندقاپی دردسرش کمتر است. در یک فرصت مناسب به طعمهام نزدیک شده و گردنبندش را ظرف 3ثانیه سرقت میکنم و بعد متواری میشوم. من دونده خوبی هستم به همین دلیل بعد از سرقت، با سرعت برق و باد فرار میکنم. البته آنطور که شنیدم در بعضی از سرقتها، زنان تعادلشان را از دست داده و زمین میخوردند. برخی مصدوم و برخی دیگر هم بهدلیل مشکلات قلبی در بیمارستان بستری شدهاند، خب خوششانس بودم که طعمههایم زنده ماندند اما هرگز فکرش را هم نمیکردم که همخانهام مرا لو بدهد. این متهم با قرار قانونی بازداشت شده و تحقیقات تکمیلی از او ادامه دارد.