از همان زمان آغاز، جنگ غزه به عنوان پیشزمینهای بالقوه برای درگیری مستقیم بین ایران و اسرائیل تصور میشد. حزبالله همچنان تهدید به گشودن جبهه جدیدی در جنگ میکند و تندروها در ایران از یک مداخله مستقیم استقبال کردهاند. ماه گذشته، جواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین ایران، به نامهای اشاره کرد که در آن مقامات تندرو تلاش میکردند تصمیمگیران را متقاعد کنند تا ایران از طرف حماس وارد درگیری با اسرائیل شود.
با این حال، آن طور که نشریه فارنپالیسی متذکر شده، احتمال یک جنگ منطقهای گسترده کم است. با وجود شعارهایی که از سوی تندروها منعکس میشود، واقعیت تفکر استراتژیک ایران ملاحظهکارانهتر است. دلایلی وجود دارد که تهران احتمالاً از شروع جنگ با اسرائیل به نمایندگی از حماس اجتناب خواهد کرد.
جناح میانهرو ایران نسبت به مداخله مستقیم ایران در جنگ هشدار داده است. در واقع، جنگ در غزه برخی اختلافنظرهای سیاسی را در تهران عمیقتر کرده است. در ارزیابی تندروها از تهدید، نابودی حماس به طور خودکار به معنی فروپاشی بعدی حزبالله و در نهایت حمله نظامی به ایران است. این دیدگاه کاملاً در تضاد با دیدگاه مقامات میانهرو به ویژه ظریف است که پیوسته درباره پیامدهای مخرب ورود بالقوه ایران به جنگ با آمریکا هشدار داده است. به گفته ظریف، اگر ایران موضع رادیکالتری در قبال غزه اتخاذ کند، ممکن است منجر به یک درگیری مرگبار با ایالات متحده شود، که اسرائیل از آن استقبال خواهد کرد. ظریف علیرغم به حاشیه رانده شدن توسط دولت ابراهیم رئیسی، همچنان نفوذ قابل توجهی در میان نخبگان سیاسی جمهوری اسلامی و جامعه دارد.
شکست آشکار اسرائیل در جلوگیری از حمله حماس در ۷ اکتبر، محاسبات راهبردی تهران در قبال اسرائیل را تغییر نمیدهد. علیرغم اتکای اسرائیل به فناوریهای دفاعی پیشرفته مانند سیستم دفاع موشکی گنبد آهنین، حماس ضربه نظامی و اطلاعاتی قابل توجهی به آن وارد کرد و در نتیجه سیاست بازدارندگی اسرائیل را در هم شکست. اما این موضوع دیدگاه ایران را در مورد اسرائیل یا پویایی قدرت در منطقه زیر و رو نمیکند. اگرچه عملیات حماس راهبرد بازدارندگی معتبر دیرینه اسرائیل را تحت تأثیر قرار داد، اما این گشایش را برای ایران فراهم نمیکند تا با استفاده از قدرت موشکی اسرائیل را به چالش بکشد. بر عکس، ایران ممکن است بر این باور باشد که اسرائیل احساس میکند که برقراری مجدد بازدارندگی یک اولویت وجودی است که ارزش این را دارد که ریسکهای نظامی یا سیاسی فوقالعادهای برای آن بکند.
بر خلاف باور متعارف، نه حماس و نه حتی حزب الله نیروی نیابتی ایران نیستند. درستتر است که آنها را متحدان غیردولتی ایران بدانیم. هیچ رابطه از بالا به پایینی بین تهران و حماس وجود ندارد. حتی در حالی که حماس اقدامات خود را با ایران همسو میکند، رویکردهایشان ممکن است واگرا باشد.. همچنین سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل گفتهاند که مقامات ارشد ایران از عملیات حماس اطلاعی نداشتند.
شرکای استراتژیک ایران در مسکو و پکن حمایت کامل خود را از حماس اعلام نکردهاند. ایران بر اساس سیاست نگاه به شرق خود به دنبال همسویی با چین و روسیه بوده و از برهم زدن روابط خود با این کشورها بیزار است. به نظر میرسد هدف ایران اجتناب از انزوا در بحرانهای بزرگ بین المللی است.
این باور عمیق در میان تصمیمگیران با نفوذ در ایران وجود دارد که شیخنشینهای عرب خلیج فارس از جنگ گسترده بین ایران و اسرائیل استقبال خواهند کرد. ایران ممکن است امیدوار باشد که کشورهای عربی در نتیجه یک جنگ گستردهتر روابط خود را با اسرائیل قطع کنند، اما این بعید است.
آخرین و مهمترین عامل مؤثر بر عدم تمایل آشکار ایران به جنگ، دیدگاه خاص مقامات عالی نسبت به درگیریهای منطقهای است. بر خلاف دیدگاه جریان اصلی در غرب، تصمیمگیران عالی ایرانی پاسخ به درگیریهای منطقهای را از منظر واقعگرایانه میبیند. چنین رفتاری با استراتژی کلی تهران در مدیریت بحرانهای منطقهای همسو است. بیش از دو دهه قبل، زمانی که دیپلماتهای ایرانی در شمال افغانستان توسط اولین امارت طالبان به شهادت رسیدند و احساسات عمومی در ایران به شدت به سمت یک درگیری بزرگ متمایل شد، مقامات عالی برای جلوگیری از تشدید تنش تلاش کردند.
این دلایل مرتبط با هم، بی میلی جمهوری اسلامی به درگیر شدن در جنگ از جانب حماس را توضیح میدهد. صداهای قوی در ایران، عمدتاً در اردوگاه تندرو، وجود دارد که استدلال میکنند مهمترین ابزار این کشور برای جلوگیری از نابودی حماس به تصمیم آن برای پیگیری کامل قابلیتهای هستهای بستگی دارد. آنها بر این باورند که برگ برنده ایران در تهدید برای گریز هستهای و نشان دادن حمایت حیاتی از متحدانش نهفته است. این استدلال زمانی شتاب قابل توجهی پیدا کرد که آمیخای الیاهو، وزیر افراطی میراث فرهنگی اسرائیل ، از انداختن «نوعی بمب اتمی» در نوار غزه «برای کشتن همه» به عنوان «یک گزینه» دفاع کرد.
هیچ یک از اینها به این معنی نیست که ایران مایل به رها کردن حماس، دارایی استراتژیک خود در غزه است. تهران به جای بیکار ماندن، احتمالاً به اعمال فشار بر اسرائیل و ایالات متحده - از طریق حزبالله و گروههای شیعی در عراق و سوریه- ادامه خواهد داد، بدون اینکه درگیری را به یک جنگ منطقهای تمام عیار تبدیل کند.
اکو ایران