بخشهای مهم این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
به گزارش هم میهن، جامعه به لحاظ اقتصادی و اجتماعی بیمار است اما میگویند که نخبه صرفاً به دلیل اقتصادی مهاجرت میکند. این درحالیست که اولین علت مهاجرت نخبگان از کشور دلیل اقتصادی نیست. اگرچه در کشورهای دیگر به نخبگی این افراد اهمیت میدهند و آنها دچار مشکل اقتصادی نمیشوند. اما نخبهها به این دلیل از کشور ما مهاجرت میکنند که در خیلی از عرصهها، پخمهها حضور و نفوذ دارند و جای نخبهها را پخمهها و شبهنخبهها گرفتهاند.
دانشگاههای ما نیروی متخصص تربیت میکند اما نهادها و سازمانها از داخل احزاب وابسته به خود و مناسبات شخصی خود نیرو استخدام میکنند.
تعداد بالایی از افراد بهعنوان متخصص روابط بینالملل در دانشگاهها تربیت میشوند اما وزارت امورخارجه از آنها بهعنوان سفیر و نماینده ایران در خارج از کشور استفاده نمیکند؛ جای این افراد را فرزندان و وابستگان افراد میگیرند؛ در همه وزارتخانهها وضعیت چنین است.
بدبینی نسبت به نخبهها در کشور است. هر کس در این کشور باسوادتر است غربزدهتر تلقی میشود. هر که منتقدتر است، خائنتر تلقی میشود؛ افرادی که تابع هستند محبوب شده و صاحب جایگاه میشوند. به رؤسای دانشکدههای کشور نگاه کنید تا به شرایط پی ببرید.
وقتی جامعهای انسجام اجتماعی خود را از دست میدهد قدرت و محبوبیت و کارآمدی مطلوب ندارد نیروهای خود را بیرون میریزد. علت اصلی مهاجرت عدم چسبندگی نظام اجتماعی به نظام سیاسی و فرهنگی است.
متخصصین التماس میکنند که از دانش و مهارت آنها استفاده شود اما این کار را نمیکنند. بخش اعظم نخبهها نه به دلیل مشکل اقتصادی بلکه به دلیل همین بیرون افتادن از چرخههای مربوط به دانش است که از ایران خارج میشوند. باسوادترین و بهترین افراد این کشور با کمترین هزینهها و دریافتیها فعالیت علمی کردند اما چون اثر فعالیت علمی خود را دیدند و جذب سیستم شدند، ماندند.
امروز تنها نخبهها مهاجرت نمیکنند بلکه همه گروههای اجتماعی اقدام به مهاجرت میکنند. تعداد زیادی از مردم ایران میخواهند از کشور خارج شوند. علت این مسئله فقدان چسبندگی فرهنگی و سیاسی است. همبستگی اجتماعی، سازگاری اجتماعی و فرهنگی، اخلاق عمومی و... دچار افول شده است. افراد ولو کارگر ساده، مهاجرت میکنند به این دلیل که احساس میکنند شرایطی که در اینجا وجود دارد آزارش میدهد درحالیکه در کشور دیگر آزار نمیبیند.