ایرانیها میدانند که آمریکا احتمالا توافق هستهای رو به نابودی را احیا نمیکند و تحریمها را در سال انتخاباتی لغو نمیکند. درحالیکه این دستنیافتنی است، یک معامله جامع با آمریکا در میانمدت قابل تصور است. با این حال برخی در غرب به ترامپ امیدوارند.
نشریه اکونومیست ۱۴ دسامبر در گزارشی با اشاره به تحولات جنگ غزه و تاثیر آن بر نقش منطقهای جمهوری اسلامی ایران مینویسد: جنگ غزه در ظاهر، برای دولت ایران خوب عمل کرده است. اول اینکه، متحد آن حماس، در حمله به اسرائیل در ۷ اکتبر به طرز شگفتانگیزی [خود را]موثرتر از آنچه اکثر ناظران تصور میکردند، نشان داده است.
از آن زمان، سایر اعضای «محور مقاومت» با حمله به اهداف اسرائیلی و آمریکایی از عراق، لبنان، سوریه و یمن، قدرت ایران را به نمایش گذاشتهاند. حوثی ها، به تانکرهای نفت در دریای سرخ حمله و موشکهایی با برد ۸۰۰ کیلومتر شلیک کرده اند که به ایران اجازه میدهد تجارت از طریق کانال سوئز را کنترل کند، همانطور که در حال حاضر بر عبور کشتیها از خلیج فارس تسلط دارد.
یک دیپلمات سابق سازمان ملل در تهران میگوید: «آنها به جهان نشان میدهند که اگر به دنبال خاورمیانه باثبات هستید، به ایران نیاز دارید.» در واشنگتن، سیاستمداران جمهوریخواه تهدید منطقهای ناشی از ایران را به عنوان دلیلی بر بیکفایتی ژئوپلیتیک رئیسجمهور جو بایدن معرفی میکنند.
نمایش قدرت ایران پس از کنترل دولت بر ناآرامیهای اواخر سال ۲۰۲۲ قوت گرفته است. انزوای دیپلماتیک و اقتصادی ایران نیز در حال کاهش است. این کشور خود را به عنوان تامینکننده مهم تسلیحات برای روسیه معرفی کرده است. صادرات نفت بهویژه به چین در حال رونق است. در ماه مارس چین میانجیگری روابط دیپلماتیک ایران و عربستان سعودی را بر عهده گرفت.
در ماه اوت، ایران برای پیوستن به بریکس، بلوک اقتصادهای بزرگ در حال ظهور دعوت شد و در سپتامبر، آمریکا موافقت کرد که ۶ میلیارد دلار از داراییهای ایران را به عنوان بخشی از توافق تبادل زندانیان آزاد کند.
بهرغم این وضعیت، اما ایران حملات توسط نایبان منطقهای خود را مهار کرده است. این نشان دهنده حمایت از حماس است، اما به اندازهای پیش نمیرود که اسرائیل و آمریکا را که نیروی دریایی آنها در نزدیکی سواحل آن قرار دارد، به انتقام جویی خشمگینانه دعوت کند.
این احتیاط به نوبه خود نشاندهنده آسیبپذیری در حوزه اقتصاد ایران است. مهمتر از همه، ایران در آستانه تغییر است. تمرکز به طور فزایندهای بر حفظ قدرت است، نه دامن زدن به تنش در خارج. واضحترین نشانه این است که ایران، با پرورش شبکهای از بازیگران غیردولتی برای دهه ها، تمایلی به ایجاد مشکل بیش از حد برای آنها ندارد.
درخواست حماس از برادران مقاومت اسلامی در لبنان، ایران، یمن، عراق و سوریه برای ادغام با مردم فلسطین و بیرون راندن اشغالگران تا حد زیادی بیپاسخ مانده است. حزبالله، یک جنبش لبنانی متحد ایران، محتاطانه عمل کرده و به درگیریها و حملات موشکی پراکنده در سراسر نوار شمالی اسرائیل بسنده کرده است.
مقامات ایرانی هنوز فرمول خود را برای حل مناقشه اسرائیل و فلسطین به کار میبرند: همهپرسی از «ساکنان اصلی» فلسطین که به محو اسرائیل از روی نقشه رای میدهد. اما در هفتههای اخیر ایران برخی نشانههای اعتدال را نشان داده است. کمال خرازی مشاور سیاست خارجی، میگوید که «به رسمیت شناختن اسرائیل «البته کار خود فلسطینی ها» است.
ما قرار نیست با دیگران مخالفت کنیم.» در ۲۷ اکتبر در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ایران به راهحل دودولتی رای مثبت داد. یک دیپلمات ایرانی تاکید دارد: ما رادیکال نیستیم. یا شاید آنها ترجیح میدهند مانند رادیکالها به نظر نرسند. ایران به وضوح نمیخواهد به خاطر خشم حماس مقصر شناخته شود.
مقامات ایران در اولین اظهارنظرهای خود در مورد حمله ۷ اکتبر، چند نوبت دخالت ایران را تکذیب کردهاند. ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه تاکید کرد: گروههای مقاومت در منطقه از ایران دستور نمیگیرند.
اگر منظور او این است که آنها بازیگران مستقل هستند، این حرف چندان دقیق نیست. از ۷ اکتبر ایران «اتاق عملیات مشترک» را در نزدیکی خط مقدم سوریه با اسرائیل باز و پهپادهای جنگی را از سوریه به عمق اسرائیل پرتاب کرده است. ایران ممکن است دستور حمله در ۷ اکتبر را صادر نکرده باشد، اما به وضوح به حماس کمک کرده تا تواناییهای لازم را به دست آورد.
پارازیتها و حملات پهپادی علیه نیروهای دفاعی اسرائیل همگی نشاندهنده حمایت لجستیکی ایران بوده است. مساله این نیست که آیا ایران درگیر این حمله بوده است یا خیر، بلکه مساله این است که چرا ایران در حال حاضر این میزان مشتاق است که از تشدید تنش جلوگیری کند.
برخی ناظران سکوت آن را صرفا تاکتیکی و راهی برای جلوگیری از حمله میدانند. یک احتمال دیگر این است که ایران در حال تغییرات استراتژیک است.
در حالی که حماس در حال ایجاد تنش در منطقه است، توجه مقامات ایران به امور داخلی معطوف شده است. یاسر میردامادی، یک پژوهشگر دینی ساکن در خارج از کشور میگوید: «مقامات به یک اقتصاد بهتر و سیاست خارجی کمتر تنشزا نیاز دارند.» نه ماجراجویی خارجی و نه نزاع داخلی به این امر کمک نمیکند. رهایی از مشکلات اقتصادی ایران ممکن است.
این همان چیزی بود که مقامات را در شش ماه قبل از ۷ اکتبر به کاهش دوسومی تولید اورانیوم غنی شده تا ۶۰درصد ترغیب کرد و از حمله به کشتیهای آمریکایی در تنگه هرمز و جلوگیری از حملات نیابتی به اهداف آمریکایی بازداشت. آمریکا نیز به نوبه خود چشمان خود را بر تجارت نفت ایران بسته است که مشمول تحریمهاست.
صادرات نفت از ۳۰۰هزار بشکه در روز در سال ۲۰۲۲ به بیش از ۱.۲ میلیون بشکه در شرایط کنونی رسیده که رشد چهار برابری را نشان میدهد. زمانی که ایران پس از ۷ اکتبر از حملات نیروهای نیابتی خود جلوگیری کرد، بایدن بیسر و صدا این اقدام را با اجازه دادن به عراق برای انتقال ۱۰ میلیارد دلاری که برای قبوض انرژی به ایران بدهکار بود، پاسخ داد.
همه اینها باید به اقتصاد کمک کند. درآمدهای نفتی و غیرنفتی ایران از زمان اعمال مجدد تحریمها در سال ۲۰۱۸، زمانی که دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا از توافق لغو تحریمها در ازای عدمساخت سلاح هستهای خارج شد، به بالاترین سطح خود رسیده است.
تنها صادرات به چین از ۲۰۰هزار بشکه در روز در سال ۲۰۲۰ به بیش از ۱.۲ میلیون بشکه در ماههای اخیر افزایش یافته است. درآمدهای نفتی از ۲۵.۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۱ به ۴۲.۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۲ رسیده است. ارقام بودجه ایران به ۷۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۴ خواهد رسید.
خیلی چیزهای بیشتری باید اتفاق بیفتد تا شهروندان این درآمدها را احساس کنند. اگرچه صادرات نفت ایران افزایش یافته، اما تحریمهای آمریکا همچنان بازگرداندن درآمدهای حاصل از آن را برای ایران دشوار میکند. تاجران با چمدانهای پر از اسکناس وارد دبی میشوند. برخی از آنها به صورت زمینی از طریق کردستان عراق یا افغانستان به ایران ارسال میشوند یا از طریق مبادلات غیررسمی ارز و معاملات ارزهای دیجیتال در دبی انتقال پیدا میکنند.
حتی اگر تمام درآمدهای حاصله به کشور بازگردد، ایران همچنان با کسری بودجه زیادی مواجه خواهد شد. این کشور برای متعادل کردن بودجه خود نیاز به صادرات ۱.۵ میلیون بشکه در روز به قیمت هر بشکه ۸۵ دلار دارد. اما نفت در حال حاضر با قیمت کمتری معامله میشود و ایران باید به خریداران تخفیف زیادی نسبت به قیمت بازار بدهد.
زندگی برای اکثر ایرانیها سختتر شده است. تورم شتاب گرفته و از رشد دستمزدها پیشی گرفته است. قیمت مواد غذایی نسبت به سال گذشته ۴۰درصد افزایش یافته است. طبق آمارهای رسمی، نرخ فقر در یک دهه از ۱۹درصد به ۳۰درصد افزایش یافته است. این مشکلات سیاستمداران توانا را آزمایش میکند.
ایران چیزهای زیادی برای ارائه به سرمایهگذاران خارجی دارد، اما تحریمهای آمریکا، حمایت گرایی و سوءمدیریت تقریبا همه را معلق کرده است. چین یادداشت تفاهمهای فراوانی امضا کرده، اما منتظر لغو تحریمها برای اجرای آن است. سرمایهگذاریهای احتمالی عربستان سعودی مشروط به توقف حمایت ایران از نمایندگان منطقهایاش است.
روسیه آخرین امید است. ایرانیها میگویند در ازای تسلیحات ایرانی، به ویژه هواپیماهای بدون سرنشین، روسیه در میادین نفتی و اتصال ریلی شمال به جنوب به اقیانوس هند سرمایهگذاری خواهد کرد. با این حال، تا به امروز، بزرگترین سرمایهگذاری مشترک دو کشور از طریق واسطهها در دبی بوده است.
در این میان بحرانهای زیستمحیطی نیز تشدید شده است. تابستان گذشته، دمای هوا در جنوب به ۶۰ درجه سانتیگراد نزدیک شد. خشکسالی تقریبا مخازن را خالی کرده و بیابانزایی صدهاهزار نفر را روانه شهرها کرده است. مشاور رئیسجمهور هشدار داد که تا سال ۲۰۵۰ کمبود آب میتواند ۷۰درصد از ایرانیان را در بر گیرد.
برخی تحلیلگران امیدوارند که با گذشت زمان، محدودیت منطقهای که کشور از ۷ اکتبر نشان داده است، به یک امر عادی تبدیل شود. ایران ممکن است حفظ وضعیت موجود را به هرج و مرج ترجیح دهد و ممکن است به جای گسترش بیشتر قدرت به دنبال تحکیم نفوذ باشد.
ایرانیها میدانند که آمریکا احتمالا توافق هستهای رو به نابودی را احیا نمیکند و تحریمها را در سال انتخاباتی لغو نمیکند. در حالی که این دستنیافتنی است، یک معامله جامع با آمریکا در میانمدت قابل تصور است. برخی مشتاقانه امیدوارند که ترامپ و سیاست فشار حداکثری او را بازگردانند.
اما جمهوری اسلامی که سال آینده ۴۵ ساله میشود، مقاومت خود را ثابت کرده است. آنچه پیامدهای حمله حماس نشان داده، این است که تهران ممکن است دیگر حاضر نباشد به اندازه نیروهای نیابتی خود در خطر زندگی کند.