زندهیاد کیومرث پوراحمد در دوران حرفهای کارش در سینما چند باری در نقشهای مختلف برای دوستان و همکارانش جلوی دوربین رفته بود که یکی از آخرینهایش؛ «نگهبان شب» رضا میرکریمی بود.
او بجز برخی فیلمهای خودش، در فیلم «جمشیدیه» یلدا جبلی نیز بازی کرده بود و احتمالا آخرین تجربه بازیگریاش هم در «ویلای ساحلی» کیانوش عیاری بوده است.
او چند ماه قبل از آن پایان تلخ، در یکی از شهرهای شمالی کشور حاضر بود و وقتی به پشت صحنه فیلمبرداری فیلم رفیق قدیمیاش کیانوش عیاری میرود _که آن روزها در شهر نور مشغول کار بود _ پیشنهاد بازی در «ویلای ساحلی» را میپذیرد تا در سکانسی کوتاه نقش خودش یعنی کیومرث پوراحمدِ (فیلمساز) را بازی کند.
عیاری که چندان به خاطر ندارد که کیومرث پوراحمد پیشتر هم جلوی دوربین برخی کارگردانها بازی کرده بود به ایسنا یادآور میشود: زمانی که ما در شهر نور فیلمبرداری میکردیم، ایشان در شمال بودند و یک هفتهای را پیش ما ماندند. من در فیلمنامه، یک گروه فیلمبرداری داشتم و به آقای پوراحمد پیشنهاد دادم نقش کارگردان گروه را بازی کند که پذیرفتند.
هنگام بازی ایشان که رسید، یکی از آن کتهای معروف چهارخانهام را که موقع فیلمبرداری میپوشم به تنِ آقای پوراحمد کردم و خودم هم در سرمای هوا، کاپشن ایشان را پوشیدم.
او ادامه میدهد: فیلمبرداری ما پنجم دیماه تمام شد، آقای پوراحمد از نور رفتند و سه ماه بعد آن اتفاق تلخ رخ داد.
این دو فیلمساز تقریبا تا روزهای پایانی زندگی پوراحمد (فروردین ۱۴۰۲) در ارتباط بودند و حتی قراری گذاشته بودند تا کیومرث پوراحمد فیلم «کاناپه» عیاری را تماشا کند. همچنین پوراحمد از عیاری پرسیده بود که آیا طرحی برای کار او دارد؟ و کیانوش عیاری هم میخواست با وجود تفاوت نوع کارشان، فیلمنامهای برایش بنویسد که از شیوه او تخطی نکند.
با این حال عمر کیومرث پوراحمد آنقدر کفاف نداد تا فیلم «ویلای ساحلی» و بازی خودش را روی پرده سینما ببیند و اگر هنوز در میان ما بود فردا میتوانست شمع تولد ۷۴ سالگی خود را خاموش کند.
این فیلمساز که ۱۶ فرودین امسال از دنیا رفت، متولد ۲۵ آذر سال ۱۳۲۸ بود.
پوراحمد که فرصت تماشای آخرین فیلم خودش «پرونده باز است» را هم در سینما پیدا نکرد، فعالیت حرفهی خود را در سینما تنها مدیون نادر ابراهیمی میدانست و در این باره گفته بود: در کارم فقط به نادر ابراهیمی که در حق من پدری کرد، مدیون هستم، زیرا من را آزاد گذاشته بود هر سکانسی که میخواستم، با هر فیلمبرداری میگرفتم و او تشویقم میکرد.
این هنرمند علاقهای زیاد به سینما داشت و احمد طالبینژاد از دیگر دوستانش پس از درگذشت وی گفته بود: کیومرث پوراحمد یک روز صبح تصمیم گرفت صدای ساعت را ببندد و قید کار در کارخانه ذوب آهن اصفهان را بزند و دنبال دلش را بگیرد و به عشق سینما راهی تهران بشود.
به گفته او «زندهیاد پوراحمد کارش را از نقدنویسی و درواقع از کار مطبوعاتی آغاز کرد و البته منتقد حرفهای و پرکاری نبود. گه گاه درباره فیلمهایی که میدید و از آنها خوشش میآمد، از جمله فیلم «آرامش در حضور دیگران» ناصر تقوایی نقدهای کوتاهی در نشریات معدودی که آن دوره به سینما میپرداختند، مینوشت و برخلاف آنچه در یکی از شبکههای خبری گفته شد، تحصیلکرده سینما نبود. به عنوان کسی که دوستی سی و اندی سالهای با او داشتم، فکر نمیکنم در دانشکدهای تحصیلات سینمایی کرده باشد. بعد از اینکه دیپلمش را گرفت، به خدمت سربازی رفت و در سپاهیدانش معلم شد و بعد از بازگشت به اصفهان به عنوان کارمند به استخدام کارخانه ذوب آهن در آمد. در گفتوگویی که سالها پیش با او داشتم، توضیح داد که چگونه از کار در این کارخانه، دست کشید. او خود گفته بود، «یک روز صبح هرچه ساعت زنگ زد تا بلند شوم و برای رفتن به کارخانه آمده شوم، بیدار نشدم و زنگ ساعت را بستم» و این چنین بود که قید کار دولتی و کارمندی را زد و برای پیگیری علایقش راهی تهران شد.»
«تیغ و ترمه»، «کفشهایم کو؟»، «۵۰ قدم آخر»، «اتوبوس شب»، «نوک برج»، «گل یخ»، «خواهران غریب»، «شب یلدا»، «بخاطر هانیه» و «بیبی چلچله» از جمله فیلمهای سینمایی این کارگردان هستند. پوراحمد در تلویزیون هم سریالهای ماندگار «قصههای مجید» و «سرنخ» را ساخته بود.