در دوره قاجار عدهای پابرهنه با کیسهها یا جعبههای پر از شمع به تکیهها و مجالس روضه میرفتند و نذرشان را با روشن کردن شمع ادا میکردند. نذر ۴۱ منبر البته مثل همه نذورات دیگر، آداب خاصی داشته که با گذشت زمان کمرنگ شده و جای خودش را به آیینهای جدید داده است.
این نذر معمولاً عصر تاسوعا ادا میشد. صاحبان مجلس عزاداری یک تخته نازک نزدیک منبر میگذاشتند و منتظر ورود افراد شمعبهدست میشدند. این افراد که به آنها «۴۱ منبررو» میگفتند ۴۱ شمع در ۴۱ منبر روشن میکردند تا حاجتشان روا شود. عبدالله مستوفی در کتاب معروف «شرح زندگانی من» درباره نذر ۴۱ منبر بهطور مفصل توضیح داده و نوشته است: «۴۱ منبرروها از هر طبقهای بودند. حتی برخی از اعیان با فانوس و نوکر و پیشخدمت و فراش ۴۱ منبر میرفتند. جعبه شمع آنها زیر بغلشان بود و آقا که پای منبر میرسید شمعشان را روشن میکردند و با کمال اخلاص منبر را میبوسیدند.»
درباره سنت نذر ۴۱ منبر روایتهای مختلفی وجود دارد. برخی معتقدند ۴۱ منبرروها به یاد شهدای کربلا شمع نذر میکردند و عدهای دیگر مثل عبدالله مستوفی بر این باورند که «تشویق شرعی در این کار به عمل نیامده» و حدیث و روایتی در این باب وارد نشده است.
نذر ۴۱ منبر در دوره قاجار به حدی در تهران فراگیر میشود که برخی از تکایای پایتخت مثل ساداتاخوی برای روشن کردن شمع اجبار داشتند و همه افراد بعد از ورود به تکیه باید یک شمع ۴۱ منبرشان را روشن میکردند. نوع و فرم شمعهای ۴۱ منبر هم با نذر افراد نسبت داشته است. عبدالله مستوفی در اینباره نوشته: «اشخاصی که بچههایشان پا نمیگرفتند برای طفل جدیدالولاده خود شمع قدی در تکیه ساداتاخوی روشن میکردند. محل روشن کردن شمعهای ۴۱ منبر در باغچه بود و شمعها باید میان گلهای باغچه روشن میشد. در یک برههای کار از منبر گذشت و در هر گوشه تکیه بساط شمع روشن کردن دایر بود.»
آنطور که عبدالله مستوفی در کتاب «شرح زندگانی من» نوشته، مقداری از خرج روضهها از مقاطعه دادن شمعهای گچی و پیهی که روشن نشده، خاموش و به صندوقها منتقل میشد در میآمد. مستوفی نوشته که سه چهار هزار شمع سر سوخته و سه چهار خروار پیه، حاصل عمل این مقاطعه بود. یعنی عدهای با فروختن شمع و جمعآوری شمعهای سالم و نسوخته مقداری از هزینههای مجالس روضهخوانی را تأمین میکردند، اما نذر ۴۱ منبر مثل بسیاری از نذرهای دیگر آرامآرام از فهرست آیینهای عزاداری در تهران حذف شد؛ حالا دیگر شمع ۴۱ منبر در هیچ تکیه و مجلس روضهای نمیسوزد.