سروکار این هنرمند پیشکسوت همیشه با کتاب و البته با کودکان است، چه سالهایی که برای بچهها «هادی و هدی» میساخت و چه روزهایی که در «زیزیگولو» و «دنیای شیرین» و دهها کار تلویزیونی دیگر هنرنمایی میکرد. «رضا فیاضی» بازیگر، مجری، صداپیشه، نویسنده و کارگردانی است که همیشه با عشق و علاقه برای این گروه سنی نقشآفرینی کرده و حتی حالا که پا به سن گذاشته هم از برنامهسازی و کار برای کودکان و نوجوانان خسته نشده و با جدیت کارش را دنبال میکند. البته از وضع محتواهای تولید شده برای کودکان و نوجوانان دل پردردی دارد. حق هم دارد. سالها عمرش را برای تولید محتوای خوب برای این گروه سنی گذاشته و دلش میسوزد. سراغ او رفتیم تا هم از دغدغههای امروزی کودک و نوجوانش بپرسیم و هم از کتابهای جدیدش خبر بگیریم.
با عشق برای کودکان کار میکنم
عشق و علاقه بهکار کودک و نوجوان او را به دنیای شیرین آنها کشانده و تا به امروز که حدود ۷۰ سال دارد ثابتقدم نگهداشته است. خودش از این علاقه اینطور میگوید: «در حوزه کودک و نوجوان فعالیتم را فقط محدود به بازیگری نکرده و نوشتن و کارگردانی برای این گروه سنی از مشغلههای همیشگی من است. با عشق و علاقه برای آنها کار و از هر فرصتی استفاده میکنم تا در کنار آنها باشم. وقتی میبینم این فرشتههای پاک، از دیدن و خواندن آثارم خوشحال میشوند، حال خوبی به من دست میدهد. مثلا با آنکه حدود ۳۰ سال از ساخت مجموعه زیزیگولو گذشته، اما هنوز هم بچهها و پدر و مادرها از خاطرات خوش تماشای این فیلم میگویند. برخی از مردم هنوز مرا «آقای جمالی» صدا میکنند و ادای من را در سریال زیزیگولو درمیآورند! این برای من ارزشمند است.»
در این دوره برای بچهها خاطرهسازی نکردیم
فیاضی معتقد است در تولید فیلم و محتواهای فرهنگی مناسب برای این قشر از جامعه عقب ماندهایم و درباره علتش هم میگوید: «کار باید به کارشناس و کاربلد این حوزه سپرده شود. بسیاری از افراد باتجربه در این حوزه به قول معروف استخوان خرد کردهاند، اما هر گاه طرح یا ایده دادهاند به در بسته خوردهاند. من خودم دهها طرح برای این گروه سنی ارائه دادهام، اما استقبال نشده و دلایلش هم مشخص است. کار نوجوان باید دارای بار آموزشی باشد. تمام تیم سازنده کار این گروه سنی باید با مسائل کودک و ذهن او آشنا باشند تا بتوانند کاری دلخواه و مرتبط و آموزنده برای آنها بسازند. باید بپذیریم که ما در این دوره برای بچههایمان برنامهسازی درستی نداشتهایم و خاطرهسازی نکردهایم. مثل خاطرهسازی که ۳۰ سال پیش زیزیگولو و ۴۰ سال پیش هادی و هدی و برنامههای مشابه کردند. قبول دارم نسل جدید متفاوت از گذشته است، اما باید با تولید محصولات جدید و بهروز به کودکان اندیشه و تفکر داد. لازمه این کار هم، داشتن تجربه و هنر و مهارت آموزش به کودکان است.»
این هنرمند از اینکه پیشکسوتان این حوزه را کنار گذاشتهاند دلخور است و میگوید: «در سالهای اخیر بیمهریهای برخی مسئولان موجب شده برخلاف میلم کمتر در این حوزه کار تصویری تولید کنم و بیشتر تمرکزم را در نوشتن کتاب و جریانسازی نمایش خلاق برای کودکان و نوجوانان بگذارم. اما نباید فراموش کنیم که جای خالی خاطرهسازی برای کودکان احساس میشود. این نسل در آینده از چه کارتونهایی خاطره خواهند داشت؟ از چه برنامههایی آموزههای درست یاد میگیرند؟»
کتابخوان تربیت کنیم
این هنرمند که خود نویسنده و دارای چندین جلد کتاب است از تأثیر کتابخوانی در زندگی کودکان و نوجوانان میگوید: «زندگی بدون کتاب معنا ندارد، اگر خانوادهای دغدغه آینده کودک را دارد باید او را با کتاب خواندن تربیت کند. در زمان کودکی ما دسترسی به کتابها محدود بود و بیشتر اوقات امانی از یکدیگر کتاب میگرفتیم، اما کتاب خواندن جزئی از زندگی ما بود. اما حالا چطور؟ کتاب در کجای زندگی بچههای ما جا دارد؟ رسانهها بهویژه تلویزیون هم نتوانستهاند در این زمینه کار موفق و اثرگذاری ارائه دهند. بچههای این زمانه به جای آشنایی با مفاخر ایرانی، چون فردوسی، حافظ و سعدی، بازیکنان لیگ دسته چندم اروپا را میشناسند. این نتیجه فرهنگسازی برنامههای تلویزیونی است. چند سال پیش در حوزه معرفی کتاب در مجموعه تلویزیونی «خوش برگ» در نقش آقای حکمت بازی کردم. این مرد سالمند با دختر و نوههایش رستورانی راهاندازی کرده بود و در رستورانش کتاب سرو و معرفی میکرد. برنامه خوبی بود، اما متأسفانه به دلایلی ادامه پیدا نکرد.»
باید نگاهی روانشناختی به مسائل نوجوانان داشت
رضا فیاضی هم مثل بسیاری از بازیگران کاربلد دیگر، کارنامه خاطرهانگیزی از خود به جای گذاشته است با سریالهایی مثل «هتل»، «رانتخوار کوچک»، «روزگار قریب»، «نوشدارو»، «بچههای نسبتاً بد» و در سینما «روسری آبی»، «روز واقعه»، «گزارش مریم»، «خنده در باران»، «یوسف هور» و «کار کثیف». او در حال حاضر در صحنه فیلمبرداری مجموعه تلویزیونی «پروین اعتصامی» به کارگردانی محمدرضا ورزی مشغول است و میگوید: «زندگی من با نوشتن و خواندن عجین شده و تلاش میکنم در نوشتههایم نگاهی روانشناختی به مسائل این گروه سنی داشته باشم. در همین زمینه کتابی از من با عنوان «داستان تتو» از سوی انتشارات نودا منتشر شد که من این رمان را با خوانش خودم توسط مؤسسه موج کتاب صوتی کردم تا علاقهمندان به کتاب که فرصت مطالعه ندارند، این رمان را در هر جایی و مکانی گوش کنند. دوست دارم پیام و حرف این رمان به گوش افراد زیادی برسد، چرا که این رمان داستان تلخ زندگی یک دختر نوجوان را روایت میکند که مخاطبش نه تنها گروه کودک و نوجوان بلکه بزرگسالان است. قهرمان این کتاب، ریحانه ۱۴ ساله است که نابغه ریاضی است و به اقتضای سنش دوست دارد پروانهای روی دستانش تتو کند، اما اتفاقات عجیبی رخ میدهد که نگاهی روانشناختی به مسائل این گروه سنی دارد. نکته دیگر درباره کتابم این است که زبان کتاب متفاوت است و من با مخاطب دوستانه گپ میزنم، از او مشورت میگیرم و مشورت میدهم. با همین زبان به قصه ورود کرده و موقعیتها را توضیح میدهم.»
قصه و تئاتر نوجوان، پلی برای ارتباط با آنها
رضا فیاضی معتقد است قصه و تئاتر نوجوان، پلی برای برقراری ارتباط با دنیای آنهاست و میگوید: «با بهرهگیری از عنصر خیالپردازی در قصه و تئاتر میتوان در نوجوان ایجاد انگیزه و تفکر کرد. در همین زمینه کتاب «گامبهگام بهسوی تئاتر خلاق» را منتشر کردم. این کتاب مجموعهای کاربردی و عملی است که میتواند بهعنوان یک راهنما و راهگشا برای مربیان مورد استفاده قرار بگیرد. مدرسان و مربیان تئاتر کودک و نوجوان میتوانند با کمک این کتاب، یک نمایش خلاق را به اجرا دربیاورند. از سال ۱۳۵۵ به بعد، ۲ دوره مربی تئاتر بودم و تجربههای خوبی با بچهها کسب کردم. تجربیات این سالهای پربار را در این کتاب گنجاندهام.»
مردی با لاک قرمز
نویسنده کتابهای «مردی با لاک قرمز»، «پرسه در پاریس»، «الو! اینجا پدری به قتل رسیده» و «داستان تتو» رمان طنزی را با عنوان «خری که نمیخواست خر بماند» روانه بازار نشر کرده و از انتشار ۲ نمایشنامه به نامهای «پدر یک دقیقهای» و «روایت دوگانه گلدونه خانم» خبر میدهد. رضا فیاضی در ادامه از مجموعه شعرها و قصههایش میگوید: «یک کتاب ۴ جلدی از مجموعه «تیارا و نقاشیهایش» برای کودکان نوشتم که توسط نشر یوتاب منتشر شده. «ابرک جان کجایی؟»، «بچه فیل زورگو»، «چی میخوری بقبقووو...؟» و «شیر اخمویی که بچهها را دوست داشت» عناوین این کتابهاست که توسط الهه سهرابی تصویرگری شدند. این کتاب بهگونهای است که در آن تیارا نقاشی میکشد و با نقاشیهایش حرف میزند. در جواب تیارا، نقاشیهایش به او عکسالعمل نشان میدهند و جان میگیرند و اتفاقات جالبی میافتد. جالب اینکه گاهی هم به نحوه نقاشی کشیدن تیارا اعتراض میکنند.»