این خبر را که مربوط است به بهمن ۱۴۰۰ بخوانید: در پی درگذشت یک خواننده زن هندی، محمود احمدی نژاد رئیس جمهور پیشین ایران پیام تسلیتی به شرح زیر منتشر کرد:
"لاتامنگشکار در موسیقی و ملودی بی رقیب بود. صدای او برای چندین دهه گرما را به خانههای صدها میلیون نفر آورده بود.
تسلیت به خانواده و عزیزانش، به هند و مردم آن و به جامعه جهانی هنر.
روح بلبل هند در آرامش باد. "
و حالا این یکی را که بر میگردد به فروردین ۱۳۹۸:
بعد از انتشار خبر قتل یک رپر آمریکایی به نام نیپسی هاسل، محمود احمدینژاد با ابراز اندوه از مرگ وی و ۱۰ نفری که در طول یک هفته در لس آنجلس کشته شده بودند نوشت:
اخیرا از مرگ "نیپسی هاسل" مطلع شدم و از شنیدن مرگ او و ۱۰ نفر دیگر که در هفته گذشته در لس آنجلس کشته شدند اندوهگین شدم. چگونه میتوان زندگی شخصی را به این راحتی گرفت؟
"عزیزم گریه نکن، سرت را بالا بگیر حتی وقتی که جاده سخت است هرگز تسلیم نشو. ”
و این یکی را بخوانید از آرشیو اخبار خرداد ۱۳۹۸ که مربوط میشود به برد تیم بسکتبال "تورنتو رپتورز" در مقابل "گلدن استیت" و کسب عنوان قهرمانی NBA آمریکا و محمود احمدی نژاد با توئیت این قهرمانی را به بسکتبالیستهای این تیم تبریک گفت و نوشت: "اگر رئیس جمهور بودم همه تان را به ایران دعوت میکردم. "
و حالا این پیامهای تبریک و تسلیت را بگذارید کنار سکوت رئیس جمهور ۸ سال ایران و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در برابر حادثه تروریستی کرمان که حدود ۱۰۰ شهید و قریب به ۲۰۰ مجروح بر جای گذاشته و در این میان، تعداد زیادی کودک نیز غرق به خون شده اند.
شرم آور و خفت بار است کسی که در حد ریاست جمهوری ایران بالا رفته بود و برای مرگ خواننده زن هندی و رپر آمریکایی پیام تسلیت میداد و ابراز غم و غصه میکرد و از دادن پیام تبریک برای بازیهای لیگ داخلی بسکتبال آمریکا نیز غفلت نمیکرد، در برابر کشته شدن هموطنانش، خفقان گرفته و سکوت کرده است. کسی که درباره کشته شدن رپر آمریکایی میپرسید چگونه میتوان زندگی شخصی را به این راحتی گرفت، حتی درباره دختر کاپشن صورتی با گوشوارههای قلبی نیز این سوال را مطرح نکرد!
شاید هم از نظر محمود احمدی نژاد، مردم کرمان، فقط زمانی عزیر بودند که در سفرهای استانی اش به استقبال او میرفتند!
این همان احمدی نژادی است که بعد از جنگ ۳۳ روزه لبنان و اسرائیل که افکار عمومی جهان علیه اسرائیل بسیج شده بود، از عزم ایران برای نابودی اسرائیل سخن گفت و ورق را به نفع اسرائیل و علیه ایران برگرداند و اکنون همان چهره سیاسی که برای ضدیت با اسرائیل حنجره پاره میکرد و جامه میدردید، در برابر جنایتهای اسرائیل در غزه که حتی صدای غربیها را هم درآورده، لب باز نمیکند.
اینها را ننوشتیم که احمدینژاد به حرف درآید که اساساً مهم نیست. او زمانی که نباید حرف میزد، حرفهایش را زد و تفرقه و چند دستگی را در کشور رقم زد و برای کشور چه هزینهها که نتراشید! اینها را نوشتیم برای ثبت در تاریخ که و عبرت آنانی که روزگاری احمدینژاد را تقدیس میکردند و ماهایی که در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد به ویژه در دوره نخست اش، او را نقد میکردیم، تحت فشار قرار میدادند و "بیبصیرت" میخواندند و حال معلوم شده است که بیبصیرت که بود و بابصیرت که؟
دوران محمود احمدی نژاد گذشت و اکنون به پیروان چشم و گوش بسته دیروز او - که امروز منتقدش شده اند - دوستانه و مشفقانه هشدار میدهیم که هاله نور به دور سر هیچ دولتمردی نبینید و منتقدان را به انواع انگها نیازارید و در هر حال اندازه نگه دارید که به قول سعدی علیه الرحمه:
اندازه نگهدار که اندازه نکوست
هم لایق دشمن است و هم لایق دوست