روزنامه هم میهن نوشت: ساعت ۶:۱۹ دقیقه صبحِ ۱۸ دیماه سال ۱۳۹۸ است، تنها چند ساعت از «انتقام سخت» ایران از پایگاه عینالاسد گذشته است و همه ما با یک سوال بزرگ که «چه خواهد شد؟» شب را به صبح نرسانده با یک حادثه ناگوار دیگر روبهرو شدهایم؛ حادثهای که در آن ۱۷۶ انسان پس از ثبت آخرین لحظههای حضورشان در کنار خانواده در آسمانِ ایران به تاریخ سپرده شدند. اظهارنظرهای اولیه نقص فنی هواپیما را عامل اصلی سقوط مطرح میکرد، سخنگوی اورژانس کشور در مصاحبهای با ایرنا در دقایق اولیه حادثه اعلام میکند که هواپیما دچار نقص فنی شده و سقوط کرده است. سخنگوی سازمان هواپیمایی نیز در نخستین اظهارنظر در گفتگو با ایلنا علت حادثه را نامشخص میگوید. ساعتی پس از حادثه اولین ویدئو از سقوط هواپیما منتشر میشود و تنها چند ساعت بعد از انتشار آن برخی رسانههای خارجی همچون ایندیپندنت و نیویورکتایمز با استناد به تصاویر منتشرشده از محل سقوط، احتمال اصابت موشک و یا تیراندازی را مطرح و همینها را عامل سقوط دانستند.
اما این موضوع از سوی مقامات ایرانی تکذیب میشود. علی عابدزاده، رئیس سازمان هواپیمایی کشوری ۱۹ دیماه با حضور در یک برنامه تلویزیونی با رد احتمال انفجار هواپیما با شلیک موشک گفت: «آتش بیش از یک دقیقه در هواپیمای بوئینگ ۷۳۷ اوکراینی بوده است و قبل از سقوط همه شاهدان آتش را دیدهاند و اگر اصابت موشک بود، هواپیما منهدم میشد. امکان انفجار این هواپیما بر اثر شلیک موشک از لحاظ فنی وجود ندارد.» درحالیکه در همان روز ۱۹ دیماه سیانبیسی به نقل از مقامات آمریکایی اعلام کرد: «مقامات اطلاعاتی آمریکا اعلام کردند که تصاویر ماهوارهای شناسایی مادون قرمز مستقر در فضا با اطمینان شلیک و نزدیک شدن دو موشک سطح به هوا به بدنه هواپیما را نشان میدهد.»
نخستوزیر کانادا نیز ۱۹ دیماه در یک کنفرانس خبری اعلام کرد، براساس اطلاعاتی که از منابع مختلف به آنها رسیده و همچنین اطلاعات سازمان اطلاعاتی کانادا، هواپیمای اوکراینی در اثر شلیک یک موشک زمین به هوای ایرانی سقوط کرده است.
۲۰ دیماه ایرنا، خبرگزاری وابسته به دولت با انتشار گزارشی با اشاره به موج خبری ایجادشده درباره سقوط هواپیمای اوکراینی ۷ دلیل برای اثبات دروغ بودن ادعای برخورد موشک با هواپیمای اوکراینی را مطرح میکند، از جمله بیتوجهی به خبر رویترز که شلیک موشک را مردود میداند، صحبتهای فیلم اولیه که به آتش گرفتن هواپیما اشاره دارد و حرفی از اصابت موشک نیست، تفاوت محل سقوط هواپیما و محل ادعایی برخورد موشک، قطع ارتباط هواپیما با برج مراقبت که به دلیل مشکل سیستمی رخ داده، عدم وجود اثرات برخورد موشک روی لاشه هواپیما، حوادث مشابه شرکت بوئینگ و ماجرای جعبه سیاه و یک سناریوی سیاسی با سه هدف تحت تاثیر قرار گرفتن عملیات شهید سلیمانی، برخورد موشک روسی به هواپیمای اوکراینی و بلند شدن آتش تنش بین دو کشور و نقش ایالات متحده را در نظر میگیرد. شاید این تحلیل و بیخبری ایرنا از این جهت دور از ذهن نباشد که به گفته وزیر امور خارجه وقت کشور، محمدجواد ظریف، مقامات بلندپایه دولت از جمله وزیر امور خارجه در گفتگوهای محرمانه دخالت داده نشدند و از ماجرای سقوط اطلاعی نداشتند. او در فایل صوتی که در آن به توضیح ماوقع به سعید لیلاز پرداخته و بدون هماهنگیاش پخش شد، گفته بود: «من ظهر جمعه رفتم جلسه ویژهای که در دبیرخانه شورای امنیت بود، عرض کردم که حالا دنیا دارد میگوید موشک خورده، اگر واقعاً موشک خورده بگویید ببینیم چجوری میتوانیم علاج کنیم، خداشاهده آنگونه با من برخورد کردند که انگار کفر ابلیس گفتم و گفتند برو توئیت بزن و تکذیب کن در صورتی که آقایان صبح پنجشنبه میدانستند موشک خورده.»
در عین حال رسانههای اصولگرا بر دخالت آمریکا و اسرائیل در این موضوع تاکید میکردند و احتمال جنگ الکترونیک را قوی میدانستند. این موضوع بهویژه پس از اعلام رسمی علت سقوط هواپیما، پررنگتر میشود. باشگاه خبرنگاران جوان و خبرگزاری تسنیم از دست پنهان آمریکا در این ماجرا نوشتند و روزنامه فرهیختگان به حضور هواپیمای اوکراینی سه هفته پیش از ماجرا در اسرائیل اشاره کرد که البته نقش این موضوع در ماجرای سقوط مشخص نشد.
وای از غمی که تازه شود با غمی دگر
تکذیبهای پی در پی، سه روز انکار واقعیت و سرانجام صبح تلخ ۲۱ دیماه و بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح که مسئولیت این حادثه را متوجه داخل کرد، چنان شوکی به جامعه وارد کرد که به گفته بسیاری تلختر و شوکهکنندهتر از خبر شنیدن سقوط هواپیما بود. در این اطلاعیه اعلام شد، به دلیل تهدید رئیسجمهور و فرماندهان نظامی آمریکا نیروهای مسلح برای پاسخگویی به حملات احتمالی در بالاترین سطح آمادهباش قرار داشتند. در ساعات پس از انجام عملیات موشکی، پروازهای جنگی نیروهای تروریستی آمریکایی پیرامون کشور افزایش یافته و مشاهده اهداف متعدد بر روی رادار موجب حساسیت بیشتر در مجموعههای پدافند هوایی گردید. پرواز شماره ۷۵۲ خطوط هوایی اوکراین در چنین شرایط بحرانی از فرودگاه امام حرکت کرده و براثر بروز خطای انسانی مورد اصابت قرار گرفته است.
«خطای انسانی» واژهای بود که پس از برعهده گرفتن مسئولیت این اقدام به دفعات مطرح شد. سردار حاجیزاده، فرمانده هوافضای سپاه در نشست خبری همان روز اعلام کرد، صبح روز چهارشنبه وقتی از این خبر مطلع شد، بلافاصله به مسئولان اطلاع داد: «به من گفتند که هدفی را زدیم، ولی تقارن آن یک مقدار من را به شک انداخت. من غرب کشور بودم، ولی بلافاصله به سمت تهران آمدم. ولی بین راه با مسئولان تماس گرفتم و گفتم این اتفاق افتاده و من احتمال بالا میدهم که هواپیمای خودی را زدیم.» او تقصیر را از گردن سازمان هواپیمایی کشوری برداشت و گفت آنها براساس دانستههای خود عمل کرده بودند و در پایان با بیان اینکه این اتفاق «خطای انسانی» است، تصمیمگیری عجولانه یک فرد را علت این اتفاق و فاجعه بزرگ مطرح کرد.
پس از اعلام بیانیه ستاد، اعتراضاتی در نقاط مختلف کشور برگزار شد، چراهای بیجوابی در اذهان بود و مردم خواهان برخورد قاطع با افراد خاطی بودند. همین پرونده پیگیری موضوع را باز کرد. برای این سانحه تلخ و دردناک در دادگاه نظامی پروندهای تشکیل شد، اما جلسات این دادگاه مورد اعتراض خانوادههای قربانیان قرار گرفت و در نهایت پس از سهسالونیم رای نهایی دادگاه فروردینماه امسال صادر شد؛ رایی که انتظار خانوادههای قربانیان را برآورده نکرد. به مناسبت چهارمین سالگرد سقوط ناگوار هواپیمای اوکراینی، گفتوگویی با برخی خانوادههای قربانیان انجام دادهایم، خانوادههایی که در سوگ بیپایان عزیزان خود میسوزند و همچنان در جستوجوی پاسخ پرسشهای خود هستند. البته بسیاری از خانوادهها در پیگیری هممیهن حاضر به مصاحبه نبودند و فقط دو نفر از این خانوادهها از اذیتشدنشان در پی گفتگوها و پیگیریهایشان گفتند و خانواده اسدیلاری و دانشمند با هممیهن گفتگو کردند که در ادامه میآید.
مردگانی که زنده نخواهند شد
آقای دانشمند که دختر، دو نوه و همسر دخترش در این حادثه جانباختهاند در گفتگو با هممیهن از حال و هوای این روزهای خانوادهاش میگوید: «من فراموش نکردهام و هفتهای یکبار سر خاک بچهها میروم. اما همسرم خیلی ناراحت میشود و گاهی که یادش میافتد میگوید بچهها کانادا هستند و دارند زندگی میکنند و از این نظر هنوز متعادل نشدهایم. درباره دادگاه غیرمستقیم شنیدهام و از نظر من بچههای من مردهاند و هرکاری هم که بکنند از نظر من زنده نخواهند شد و اینکه معلوم شود چه کسی آنها را کشته، برای من مهم نیست. برای من هیچی از این حادثه روشن نشده است و آنطور که برآورد میکنند، جزو اسرار است. در نهایت هیچ چیزی بازگردانده نشد، به بچهها موقع رفتن گفتیم طلاهایی که اینجا نگه میداشتیم را از بانک گرفتیم و گفتیم با خودتان ببرید و استفاده کنید و آنها را با خود بردند، پول، وسیلههای شخصی و هیچ چیزی نصیب ما نشد. تنها کارت بانک و شناسایی که آن هم سوخته بود را تحویل فامیل ما دادند که او هم گفت شما ببینید ناراحت میشوید و دست ما نداد.»
روایت بازماندگان
محسن اسدیلاری و زهرا مجد خانواده دو نفر از کشتهشدگان هواپیمای اوکراینی:
همچنان پیگیر پرونده هواپیمای اوکراینی هستیم
محسن اسدیلاری و زهرا مجد، دو فرزند خود، محمدحسین و زینب اسدیلاری را در پرواز PS۷۵۲ از دست دادند. آنها در گفتگو با هممیهن از روزهای سختِ پس از این حادثه در طول این چهار سال سخن گفتند و ناگفتههایی از مراحل شکایت و روند رسیدگی به پرونده عزیزان خود را مطرح کردند که در ادامه میخوانید.
لطفاً از حال و هوای خودتان بعد از گذشت چهار سال از این حادثه تلخ برای ما بگویید.
محسن اسدیلاری: به هر حال پس از این اتفاق هر روز برای ما سخت است. بچهها آمده بودند و در همان دو هفتهای که در تهران بودند، بعد از مدتها با هم بودیم و با توجه به اینکه محمدحسین پیشرفت و استقلال قابلملاحظهای هم داشت، میخواست با دختر مورد علاقه خود ازدواج کند. آنها هم از خانواده بسیار خوبی بودند و محمد پسندیده بود. قرار بود فروردین همان سال، دوماهو نیم بعد از بازگشت بچهها برویم و عقد محمدحسین را برگزار کنیم. وقتی ساعت سه صبح بچهها را به فرودگاه رساندیم، زینب گفت اینبار خیلی خداحافظی نمیکنیم و قرار است بهزودی همدیگر را ببینیم و شد آنچه که شد. برای ما هر روز بعد از این حادثه سختتر از دیروز است. الان نمیتوانم کلمهای برای این حال پیدا کنم، اما ارجاع میدهم به صحبتی که خانم دکتر همیشه میگوید که یک افسردگی و یک سوگ پیشرونده است و تمامشدنی نیست.
زهرا مجد: شاید واژههای مناسبی در لغتنامه رایج مورد استفاده مردم برای اینکه بگویم در این چهار سال چه بر ما گذشت، نتوانم پیدا کنم. خیلی از اوقات با خودم فکر کردم و گفتم که لازم است برای سوگ واژههای جدیدی برای آنچه که برما گذشت، پیدا کنم. چون اگر تعریفی از سوگ داشته باشیم و مراحل مختلف سوگ را که افسردگی، انکار و پذیرش را در بر میگیرد، در نظر بگیریم، سیر هیچکدام از اینها در ما طی نشد. ما علاوه بر اینکه سوگ پیشرونده داشتیم، سوگ تجمیعی را نیز تجربه کردیم. یعنی چند جنبه سوگ را تجربه کردیم. شاید اگر کسی عزیزی را از دست میدهد، مورد حمایتهای عاطفی قرار میگیرد و یا جایگزینی برای آن عزیز پیدا کند، به هر صورت این سوگ ممکن است بهصورت لکه تاریکی در قلبش بماند و با آن همزیستی کند، اما احساسی که من و همسرم تجربه میکنیم، با سوگ خودهمزیستی به معنای رایج نتوانستیم پیدا کنیم چراکه این سوگ از جنبههای مختلفی برما وارد بود. یکی از آن جنبهها، خشم فروخورده ما بود. ما علاوه بر اینکه به صورت ناگهانی و شوکهکننده داغدار عزیزانمان شدیم، برای ما آنقدر این موضوع ناراحتکننده بود که در فاصله خداحافظی کردن با بچهها و عشق و امید آنها و به این امید که بهزودی آنها را میبینیم و حتی بلیتها را گرفته بودیم، طی دو الی سه ساعت ناگهان این انفجارِ خبری به ما رسید و در واقع وجود ما منفجر شد. بعد از آن به موجود دیگری تبدیل شدم و منِ سابق دیگر وجود ندارد و نتوانستم هیچ راهحلی برای کنار آمدن با آن پیدا کنم. البته به صورتهای دیگری سعی کردیم با این مسئله مصالحه کنیم.
بسیاری از مردم معتقدند یکی از دلایل ایجاد شکاف میان مردم و مسوولین طی یک دهه اخیر، عدم پاسخگویی دقیق و بهموقع و اقناع افکار عمومی پس از حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی است. آیا با این مسئله موافقاید؟
مجد: داغ عزیز یک جنبه سوگ ما بود، داغ دو عزیز، سوگ را مضاعف میکرد و داغ عزیزانی که انتظار شادی و موفقیت و پیشرفت را برای آنها داشتیم، علاوه بر آن اینکه متاسفانه فاجعه توسط حافظان امنیت پیش آمده بود و جایی که انتظار داشتیم از ما حمایت شود این اتفاق افتاد. در جایی که این فاجعه توسط یک دشمن خارجی ایجاد شده باشد، حمایتهای رسانه داخلی و آزادی ابراز خشم و واکنشهای درونی ما و همراهی جمعی همه اینها میتواند به ما کمک کند که بهتر با این مسئله کنار بیاییم، اما ما از جنبهای سه روز حرف راست نشنیدیم، حتی خودمان هم نمیتوانستیم باور کنیم که چنین اتفاقی توسط سپاه رخ داده باشد و اگر روزهای اول این را به ما میگفتند، تکذیب میکردیم. بعد از آن محدودیتهایی که برای ابراز احساسات خود داشتیم هم مزید بر علت بود. البته آن روزها نمیفهمیدیم که چگونه میگذرد، اما برخی از افراد میگفتند که اعتراضاتی شده بهویژه از سوی دانشجوها و با آنها برخورد شده است و اینها همه مزید بر علت میشد. سوگ تجمیعی به این دلیل است و آنجا که باید با ما همراهی نشد و نهتنها از خشم ما کاسته نشد، بلکه از جنبههای مختلف با محدودیت نیز روبهرو بودیم. برخوردهای دردناکی در دادگاه و دادسرا و هنگام دادخواهی با آن مواجه شدیم. همه اینها آن سوگ را برای ما سختتر کرد. تنها کاری که میتوانیم بکنیم این است که بهصورت شخصی آلام و این غم بسیار بسیار دردناک و غیرقابل توصیف را به کارهای خیر بزرگ تبدیل کنیم.
اسدیلاری: البته در تکمیل فرمایشات خانم دکتر بگویم که به دلیل اعتراضات سال گذشته و همچنین بنابر مشکلاتی که امسال خانوادههای داغدار نتوانستند مراسم عزیزان خود را بگیرند، یکی از بحثهای سوگ تجمیعی بود که تجربه کردیم. همه این داغها دارند جمع میشوند و فزاینده میشوند و آثار خود را نشان میدهند و حتی برای ما، تأثیر خیلی بدتری هم میگذارد و برای باقی مردم نیز همین است.
در فروردینماه رای اولیه پرونده صادر شد و هنوز منتظر صدور رای نهایی هستیم، اما همچنان بحث بر سر این پرونده و اتفاقات آن روز بسته نشده است. چه اتفاقی افتاد که تصور میشود پیگیری قانعکننده برای خانواده قربانیان انجام نشدهاست؟
اسدی لاری: ۲۰ جلسه دادگاه در ایران تشکیل شد. دو جلسه در آذرماه ۱۴۰۰ و بقیه جلسات به دلیل اعتراض ما به کیفرخواست پیش نرفت و عملاً یک سال متوقف ماند و مجدداً در آذرماه ۱۴۰۱ جلسات شروع شد و در نهایت در فروردین سال جاری حکم را صادر کردند؛ حکمی بسیار سبک و به تعبیر من سخیف بود چراکه هیچگونه جامعیتی نداشت. در تمام مراحل تحقیق، بازپرسی و رسیدگی دادگاه و حکم هیچکدام عادلانه نبود. آقای (م. خ) که فرمانده سامانه بود از ابتدای این فاجعه و از همان روز در انفرادی بود تا فروردینماه که ما خبر داریم و تا دو ماه بعد نیز زندانی بوده است، اما از بعد آن خبر نداریم. ایشان روی هم رفته ۱۳ سال حبس داشت که با گذراندن یکسوم میتوانست آزاد شده باشد و احتمالاً آزاد شده است، اما برای بقیه نیز حکمهای بسیار سبک صادر شد و اختلاف بین حکمهای ارتشیها که دو نفر از SOC (مرکز عملیات منطقهای پدافند تهران) بودند بسیار متفاوت با دیگر حکمها بود. به این احکام اعتراض کردیم و با دلایل متقن موضوعات متفاوتی که در دادگاه گفته بودیم و رسیدگی نشد و یا به صورت ناقص مورد رسیدگی قرار گرفته بود را به دیوان عالی کشور اعلام کردیم. اما دیوان عالی هم مشخص نبود که پرونده ما را به کجا و کدام شعبه ارجاع داد. مدام میگفتند که محرمانه است و به وکلای ما هم چیزی نمیگفتند. به هر حال به صورت کاملاً اتفاقی در آبانماه امسال متوجه شدیم که به کدام شعبه ارجاع داده شده است و رئیس محترم آن شعبه نیز به وکیل ما به صورت سرپایی گفته بودند دویست و خوردهای پرونده جلوی شما است و این نشان میدهد که ارادهای برای این قضیه نیست. در جریان دادخواهی به صورت مشخص از ابتدا شکایت خود را علیه همه عوامل اعم از نظامی و غیرنظامی مطرح کرده بودیم و فرماندهان اصلی را اسم برده بودیم، اما به هر حال با توجه به روند و تصمیم قوه قضائیه تمام شکایتها قرار شد که در سازمان قضایی نیروهای مسلح متمرکز شود و بنابراین حتی شکایتهای غیرنظامی ما را نیز به این امید که در همانجا رسیدگی میشود، شکایت دیگری را اصلاً ثبت نمیکردند. در نهایت بعد از صدور حکم فروردین و اعتراض ما به این حکم، شکایت دیگری را نیز به مجتمع کارکنان دولت شعبه ۲۸ در اردیبهشتماه علیه یکی از مسئولان اصلی سازمان هواپیمایی کشوری ثبت کردیم و به جای اینکه رسیدگی کاملی انجام شود متاسفانه حدود ده روز پیش حکمی به صورت قطعی دادند که اعلام برائت آن فرد را اعلام کردند. ما معتقد بودیم به موضوع هواپیما از همان لحظه اول که باخبر شدند، رسیدگی درستی نکردند. چرا از صحنه مواظبت نکردند و گذاشتند که افراد غیرمسئول وارد صحنه شوند و متاسفانه صحنه را امنیتیها و همان سازمانی که شلیککننده به هواپیما بود اداره میکرد و اصرار به این داشتند که عملیات جستوجو و جمعآوری اجساد عزیزان ما و اموال آنها را سریع به پایان برسانند. حتی فرمانده نیروی انتظامی غرب استان تهران اصرار کرده بود که سرباز کم دارم و محوطه خیلی بزرگ است و مسئول اصلی آن صحنه که از سازمان هواپیمایی کشوری است، گفته بود صحنه را ساعت چهار بستند؛ در صورتی که الان ما میدانیم به ضرس قاطع که اجساد به صورت کامل جمع نشده بودند و نیروهای علاقهمند و ارزشمندی بهویژه از هلال احمر در صحنه بودند و شب هم مستقر بودند و عملیات را در محل انجام میدادند. این را الان به ما گفتند و ایشان به ضوابط متقن ایکائو و دولت که در آییننامه سوانح و حوادث به صراحت عنوان شده، عمل نکردند و تمام لوازم الکترونیک بچهها و مسافران را از بین بردند. الان میدانیم دقیقاً این لوازم کجاست و در همان حوالی قرار دارد. همه وسائل را نابود کردند و حتی کارت شناسایی را نابود کردند به حدی که از زینب فقط یک پاسپورت و از محمد هم فقط یک کارت بیمارستان به دست ما رسید، در صورتی که موبایل محمدحسین عزیز تا آخر شب همان ۱۸ دیماه زنگ میخورده چراکه عمهاش با او تماس میگرفت. اولین موضوع شکایت ما را که تعلل و قصور در انجام وظیفه نگهداری از صحنه بود با این بهانه که مدیرکل رسیدگی به شکایات یا نظارت بر کیفیت شهادت داده است که کسی که مسئول صحنه بوده، کار خود را به خوبی انجام داده، مبرا دانستند. نکته دوم نیز برای نشر اکاذیب با توجه به اینکه مطمئن هستیم روز چهارشنبه و پنجشنبه میدانستند که هواپیمای عزیزان ما با موشک مورد اصابت قرار گرفته، اما اعلام آن تا روز شنبه به تعویق افتاد که در نهایت اطلاعیه ستاد کل نیروهای مسلح منتشر شد. به این شکایت نیز به این دلیل رسیدگی نکردند و گفتند، چون یک سال از واقعه گذشته مشمول مرور زمان شده است و حکم برائت علیه شکایت ما ده روز پیش صادر شد. متاسفانه رسیدگی قضایی در کشور ما بدین ترتیب است. البته در کنار این رسیدگی قضایی، اقدامات معتنابهی نیز انجام شده؛ از جمله اینکه چهار کشور متضرر علیه اقدامات ایران در دادگاه بینالمللی کیفری شکایت کردند و در کنار این قضیه دادگاه عالی تورنتو اواخر سال گذشته میلادی برگزار و شکایتی علیه ایرلاین انجام شده و یکسری یافتههای بسیار ارزشمندی مطرح شد. البته بحث ارجاع به سازمان هوانوردی بینالمللی ایکائو نیز مطرح است و امیدواریم کارهای آن انجام شود. در مجموع وضعیت دادگاه بدین صورت بوده و یکی از دلایل دیگر سوگ و داغ تجمیعی، همین است.
خانوادهی شما از ابتدا معتقد بود رسیدگی قضایی به پرونده باید در ایران انجام شود. با توجه به نتیجهای که حاصل شد و با توجه به اینکه تعدادی از خانوادهها در مجامع بینالمللی شکایت ثبت کردند، شما نیز از طریق مجامع بینالمللی پیگیر این موضوع شدید؟
اسدی لاری: خیلی دیر عضو انجمن شدم و کمتر از سه چهار ماه در آن بودم. از آن انجمن بیرون آمدم و به دلایل متعددی عضو انجمن خانوادهها نیستم. آنها هم به نظر میرسد تلاشهایی کردند، اما متاسفانه در جهت دادخواهی فعال نبودند. ما فکر میکنیم که از جهاتی حتماً و لابد بر حسب آشنایی که با مبانی موضوع داشتیم و اعتمادی که به وکلا در داخل و خارج داشتیم، اقدام خود را در سیستم نظام قضایی ایران متمرکز کردیم و آن لازم بود و هست، اما حد یقف ندارد و متاسفانه خیلی به عدالت رفتار نشد. از ابتدا نیز در پروندههایی که مطرح بوده، مشارکت داشتیم و تقریباً همه خانوادهها در پروندههایی که در بیرون مطرح است، حضور داشتند و مهمترین آن، پرونده دادگاه عالی آنتاریو است که در اواخر ماه دسامبر گذشته برگزار شد. در این پرونده یک شکایت گروهی مطرح است به نام Class Action که همه عضو آن هستند مگر اینکه کسی اعلام کند نمیخواهد عضو باشد. مهمترین کار از بیرون همین بوده و همدردان و دوستان انجمن نیز شاید بهعنوان نتیجه کار خود بدانند، اما واقعیت ندارد و چیزی بود که از ابتدا وکلا پیگیری میکردند. در مجموع بحث دادخواهی حتماً منحصر به کارهای نظام قضایی ایران نیست، اما نقطه شروع آن از نظر ما و نظر وکلای آگاه داخلی و خارجی این بود که باید از نظام قضایی ایران باشد و اگر نظام قضایی ایران نتواند عدالت را برقرار کند، به سمت اقداماتی - برای مثال در ICC (دیوان کیفری بین المللی/ دادگاه بینالمللی لاهه) مطرح خواهد شد - میرود.
آیا دلیل قانعکنندهای برای اینکه وسایل فرزندان شما بازگردانده نشده ارائه شده است؟
اسدی لاری: متاسفانه دلیل قانعکنندهای برای بازگرداندن وسایل بچهها ارائه نشد. چه در خلال تحقیق و چه در مرحله رسیدگی در دادگاه بارها و بارها به صورت شفاهی و کتبی مطرح کردیم و اعتراض کردیم و حتی در مراجع بالاتر نیز اعتراض کردیم و آنها نیز هیچکدام کاری نکردند چراکه دقیقاً میدانیم کجاست و این نهاد امنیتی که در واقع همان تیم شلیککننده بوده از ابتدا دستور کارش این بود که تمام وسائل الکترونیکی و کارت شناسایی مسافران را جمعآوری و تخریب کنند چراکه میدانستند که با قشر فرهیختهای از مسافران روبهرو هستند و حتماً عزیزان ما در خلال آن ۴ دقیقه شروع کرده بودند به فیلمبرداری و اگر اینها جمع میشد و اطلاعاتی که آن زمان بود، اقدام میشد، پرونده قطوری میشد علیه کسانی که این جنایت را انجام دادند. هیچ توضیحی به ما ندادند چراکه میدانستند هر توضیحی به ضرر آنها خواهد بود.
فکر میکنید در تمام این سالها به همه ابعاد این ماجرا پرداخته و برای شما مشخص شده است؟
اسدی لاری: ما بسیاری از جنبهها را در دادگاه باز کردیم و هیچگونه رسیدگی نشد. از افرادی نام بردیم که دخیل بودند و نام آنها در بین ده نفر نبود و میدانستیم که برای مثال پست فرماندهی نیروی مربوطه که حدود دهها واحد شلیککننده تحت نظر داشته، فیلم و مکالمات سامانه شلیککننده را به ما بدهند و حتی درخواست کردیم فیلم فرودگاه را به ما بدهند. مکالمات ۱۵ دقیقه اول جعبه سیاه کابین را به ما بدهند؛ اما هیچوقت به ما ندادند. گفتیم اقداماتی که در این بین شده از وقتی که کادر پرواز شماره ۷۵۱ در تهران نشست و همه اینها فیلم دارد را به ما بدهند، اما نه به ما بلکه به وکلا هم ندادند. در زمینه مکالمات و دستوراتی که در SOC و IDOC صادر شد گفتیم اینها را به ما بدهند که آیا درخواست کلیر کردن (clear) آسمان بوده و در چه مقاطعی آسمان کلیر شده و مسائل مختلفی که به پروتکلهای نظامی ارتش و سپاه باز میگردد و ستاد کل باید ورود میکرد را نگفتند و این موارد را هرچند به ما نگفتند، اما ما به صورت روشن همه اینها را داریم. اقداماتی که باید بین سازمان نظامی یعنی SOC و IDOC و مرکز کنترل ترافیک هوایی کشور انجام میشد را هیچوقت به ما نگفتند و البته اطلاعات این موارد را داریم. اقداماتی که در ارتباط با نمایندگی شرکت هواپیمایی اوکراین در تهران انجام دادند و البته بازجویی کردند را به ما نگفتند. البته الان اطلاعات جالبی را از طرف اوکراینی به دست آوردیم. ابتدا قطع ارتباط را مطرح کردند و بعد متوجه شدیم هیچ قطع ارتباطی در کار نبوده و اینها را در جریان رسیدگی روشن نکردند. دو نیروی کارشناسی تنظیم کردند که یک گروه همگی از نظامیها بودند و متاسفانه اسامی این افراد را هیچوقت برای ما مشخص نکردند؛ هرچند که الان اسامی را داریم. گزارش دوم کارشناسانی بودند که مرور اقدامات قبلی را انجام دادند و در دادگاه از پاسخ دادن به سوالات ما عاجز ماندند. موضوعات فنی مختلفی وجود دارد که روشن نشد و متاسفانه متوجه شدیم بسیاری از مواردی که در دادگاه گفته شد، صحت نداشت. البته اینها چیزهایی نیست که تاریک بماند و روشن خواهد شد.