تیم ملی ما راهی جام ملتهای آسیا شده و امید همه کشور به موفقیت این تیم است. از هر نظر به قضیه نگاه کنیم این تیم بیشترین شانس را برای شکستن طلسم ۵۰ ساله و شاد کردن دل مردم دارد، چه درون و چه بیرون زمین...
درون زمین که یکی از بهترین نسلهای تاریخ را داریم. ستارگان با تجربه جام جهانی بازی کرده و اروپا دیده، بیرون زمین هم که پرافتخارترین و با تجربهترین مربی تاریخ فوتبال ایران روی نیمکت است و به اندازه دو تیم فوتبال دستیار و بازوی اجرایی دارد، چه برای امور فنی و چه اداری یا پزشکی...
اگر به فدراسیون هم نگاه کنیم «مهدی تاج» یکی از با تجربهترین مدیران فوتبال ماست که تقریباً در تمام سطوح مدیریتی کار کرده و در بالاترین سطح از تجربه مدیریت و روابط بین المللی قرار دارد.
میزبان هم که قطر است، کشور دوست و همسایه که نیمی از این بازیکنان و مربیان و مدیران آنجا را خانه دوم خود میدانند و مثل خانه اول راحت هستند! یعنی اگر انتخاب با ما بود بعد از ورزشگاه آزادی ترجیح میدادیم در قطر بازی کنیم.
تمام ارکان جامعه پشت این تیم به صف شدهاند، از دولت تا مردم همه حمایت کردهاند تا این تیم موفق شود، اما درست در همین شرایط «حاشیه» که میتواند بلای جان هر تیمی باشد، ببینید که از کجا درز میکند!
ستاره اول تیم ملی اردوی تیم در کیش را رها و به پایتخت میآید. همین جا اولین خطا صورت گرفته و در تاریخ فوتبال ایران به کرات سراغ داریم که چنین رفتارهایی چه لطمه وحشتناکی به یکپارچگی تیم میزند. همین سال قبل در دوران اسکوچیچ سردار آزمون اردوی مشهد را رها و به ترکمن صحرا رفت و پیامدهایش را به یاد دارید....
اما بعد از کلیت ماجرا که خطا و اشتباه بود، ببینید که چه حاشیهای برای تیم درست شد. همه میدانیم که در دنیای امروز نمیتوان خبر جدایی مهدی طارمی از تیم ملی را پنهان کرد، پس بلافاصله بعد از انتشار خبر ابتدا اعلام شد که او برای انجام کار شخصی ۲۴ ساعت اجازه گرفته تا به تهران بیاید.
لژیونرها عموماً جوری برنامهریزی میکنند که وقتی به کشور میآیند، به کارهای اداری و زندگی شخصی خود برسند، اما مشخص است که در آستانه جام ملتها زمان مناسبی برای این کارها نیست. ما از همه میخواهیم تمرکزشان روی تیم ملی باشد و ستاره اول تیم ملی تمرکزش روی کارهای دیگر است!
اما ساعاتی بعد مدیر تیم ملی - که نایب رئیس اول فدراسیون هم هست و از او به عنوان رئیس بعدی نام میبرند و بهترین رابطه را با بازیکنان و مربیان دارد - که در تمام تورنمنتهای سالهای اخیر روی نیمکت تیم ملی به عنوان سرپرست نشسته خبر میدهد که «طارمی یک کاری در ثبت احوال کشور داشت، به خاطر فرزندی که خداوند به او داده است از قلعهنویی اجازه گرفت و رفت»
طبیعی است که با انتشار این خبر سیل تبریکها به طارمی سرازیر و بخشی از دوستان و آشنایان یا حتی فامیل گلایه کنند و طارمی هم مجبور باشد که از بیخ و بن ماجرا را تکذیب کند! «دوستانم بابت مسئلهای که عنوان شده برای من پیام تبریک ارسال کردهاند که این موضوع صحت ندارد و من برای حضور در یک پروژه تبلیغاتی به تهران رفته بودم»
و گل طلایی هم که توضیح بعدی آقای نبی بود؛ اینکه من اطلاعی نداشتم و اشتباه گفتم او برای یک کار تبلیغاتی به تهران رفته بود!
اینکه چرا باید سوپراستار تیم ملی در فاصله کوتاه تا جام ملتها برای انجام یک کار تبلیغاتی اردوی تیم را رها کند، بماند برای پرونده و وقتی دیگر! اصلا طارمی چه نیازی به چنین پولی دارد؟ آن هم در این شرایط؟ اینکه چرا از گذشته و اشتباهات عبرت نمیگیریم هم بماند، اما فقط به این موضوع نگاه کنید که چطور میشود مدیر یک تیم از دلیل سفر فوق ستاره تیمش مطلع نباشد؟
این حجم از هماهنگی میان سرمربی و مدیر تیم تن و بدنمان را میلرزاند! اصلاً مگر وظیفه مدیر همین چیزها نیست؟ قاعدتاً خود او باید بلیط و شرایط سفر طارمی را هماهنگ میکرد، اما آقای نبی از بیخ و بن از ماجرا بیخبربود. امیدواریم که این آخرین مورد لااقل در شرایط فعلی باشد و تیم ملی در جام ملتها از اتفاقات مشابه ضربه نخورد...