بخشی از این گفتگو را بخوانید؛
* یکی از موضوعات مهم در سوریه، ورود روسیه به صحنه نبرد بود. در این باره حرفهای زیادی زده شده. برخی هم میخواهند اینطور جا بیندازند که ایران تحت امر روسها بود و بگویند ما نیروی زمینی روسیه بودیم و اگر آنها نبودند ما پیروز نمیشدیم. شما چقدر در جریان این ارتباطات بودید؟ روابط ما با روسها چطور بود؟
تا آن مقطع، روسها هیچ حضور نظامی نداشتند و حمایتهایشان بیشتر سیاسی بود. این، زمانی رخ داد که آمریکاییها شروع به بمباران کردند و اینقدر پشتیبانی آمریکا و اروپا و کشورهای عربی از مسلحین زیاد شد که دیگر در جنگ سوریه فقط تکفیری ها نبودند.
تبدیل به یک جنگ منطقهای شده بود. اینجا هم مثل خیلی جاهای دیگر که ائتلاف تشکیل میدهند و همه جا هم رایج است، همکاری ما با روسها شکل گرفت که این هم تدبیر سردار سلیمانی بود.
ارتش سوریه هم با ارتش روسیه تقریبا بیش از ۳۰ سال برای آموزش و تجهیز تفاهم نامه داشت؛ لذا به جهت آسیب های فراوان به فرودگاهها و تجهیزات هوایی قرار شد که روسیه از لحاظ هوایی پشتیبانی کند تا یک تعادل و توازنی در منطقه بوجود بیاید.
میخواستیم روسها مشارکت کنند چون توان هوایی سوریه آسیب دیده بود و ما به کمک آنها برای مناطق مختلف بخصوص آزادسازی فوعه و کفریا نیاز داشتیم.
روسها هم جواب مثبت دادند و ابتدا یگان هواییشان را در لاذقیه مستقر کردند و نیرو های دیگرشان را در پادگان های ارتش سوریه و از این به بعد در اکثر امور بطور مشترک اقدام میکردیم و در برخی مناطق هم مستقلاً عمل میشد.
از اینجا به بعد، عمده عملیاتها دیگر تلفیقی بود. با کمک هوایی روسها و ما و سوریها که آزادی حلب یکی از مصادیق آن است. البته باید تاکید کنم که از همان ابتدا نیروهای ویژه روسی حضور یافتند ودر برخی مناطق مستقر شده و در عملیاتها مشارکت داشتند و در آزادی برخی مناطق نیروهایشان بودند و خود شان هم مستقلاً اقداماتی انجام میدادند.
در همه این امور هم اصرار بر هماهنگی با ما و مشارکت ما در طراحی داشتند. حرف هایی از این دست که برخی میگویند مثلاً ما نیروی زمینی روسها شده بودیم، حرف آدمهای مریضی است که هر کاری بکنی، یک ایرادی میگیرند.
حضور ما و نظرات ما برای روسها حتی در طراحیهایشان بسیار مهم بود و این همان موضوع است که باید به خودمان به عنوان فرزندان انقلاب افتخار کنیم.
من در همین تعاملاتمان با روسها در موضوع سوریه بارها خدا را شکر کردم که در سرزمینی به دنیا آمدم که رهبری مثل امام خمینی و امام خامنهای مدظله و فرماندهی مثل سردار سلیمانی داشتم که با قدرت و عزت در مقابل بزرگترین قدرتهای جهان ایستادهایم.
عبارتی که فرماندهان روس به خود ما گفتند این بود که شما مردم شجاع، با برنامه، صریح و با جراتی هستید.
من معتقدم احترامی که فرماندهان روس در سوریه برای سردار سلیمانی قائل بودند، مانند برخی از اسطورههای تاریخی خودشان بود؛ حاج قاسم را قلباً دوست داشتند.
یک بار یکی از فرماندهان روس، یک عکس از سردار سلیمانی را روی میز من دید و گفت من دوست دارم یک عکس از ایشان داشته باشم. این خیلی بین روسها مرسوم نیست. من هم عکس خوبی از حاجی که با لباس نظامی بود را به او دادم چون روسها از تصاویر نظامی خوششان میآید.
چند ماه قبل که دوباره او را دیدیم، گفت آن عکس را در یکی از بهترین جاهای خانهام نصب کردهام.
این فکر استراتژیک حاجی بود که روسها را در سوریه به میدان آورد و تا الان هم ارتباط و همکاری خوبی داریم.