حدود ۳۰ کیلومتر از درۀ رود بشار در استان کهگیلویه و بویراحمد با این پرسش که «تأثیر پتانسیلهای زیستمحیطی و به طور کلی، عوامل محیطی و انسانی در شکلگیری استقرارگاهها و محوطههای باستانی در محدودۀ مورد بررسی چگونه است؟» و با هدف «شناسایی هرگونه شاهدی از استقرارهای باستانی انسانی» پیمایش و کاوش شد. مهمترین اهداف بررسی باستانشناختی این محدوده، تکمیل پژوهشهای انجامشدۀ پیشین در محور آبرسانی در مسیر قدیمی شیراز به یاسوج و شناخت تأثیر عوامل محیطی و انسانی بر شکلگیری استقرارهای محدودۀ جغرافیایی مورد مطالعه بود.
حسین سپیدنامه، سرپرست هیأت باستانشناسی محدوده سد تنگ سرخ در رودخانه بشار درباره جغرافیای این منطقه مورد شناسایی، گفت: چشمانداز منطقۀ مورد بررسی، کوهستانی با پوشش درختان جنگلی بلوط و گیاهان مرتعی سوزنیبرگ است. مهمترین عارضههای طبیعی منطقه را کوههای پازنان و خاکلون و رودخانۀ دائمی بَشار به عنوان منبع اصلی تامین آب ساکنان این منطقه، تشکیل داده است. محدودۀ طرح بررسی باستانشناختی حاضر، جزو حوضۀ رسوبی زاگرس است و از پهنۀ زاگرس چینخورده و زاگرس بلند با ساختار بهشدت تکتونیزه تشکیل شده است.
این باستانشناس افزود: این منطقه شامل تعدادی تاقدیس و ناودیس تنگ و موازی با یکدیگر در راستای شمال خاوری و جنوب باختری با درههای ژرف است. تاقدیسها بیشتر به صورت ارتفاعاتی هستند که به علت فشارهای تکتونیکی زیاد، در امتداد محور خُرد شدهاند و بر اثر فرسایش از بین رفتهاند. حوضۀ آبریز رودخانۀ بَشار بسیار مرتفع و کوهستانی است. مقطع درۀ رودخانۀ بشار در نقاطی که از سازندهای سخت میگذرد به صورت V شکل و در مناطقی با سازندهای نرمتر به صورت U شکل است.
سپیدنامه اظهار کرد: در دوران تاریخی و اسلامی، این منطقۀ کوهستانی افزون بر شرایط زیستمحیطی مناسب برای جوامع دامپرور و کوچندۀ قبایل و طوایف کهگیلویه، به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی توانسته بود به عنوان یک کریدور ارتباطی اقتصادی ـ فرهنگی نیز نقش مهمی ایفا کند.
سرپرست هیأت باستانشناسی رودخانه بشار گفت: با وجود محدودیتهایی مانند پوشانده شدن برخی محوطهها با برگ درختان بلوط و رسوبات سیلابی و واریزههای دامنهای ارتفاعات دو سوی رودخانۀ بَشار، ۱۷ محوطۀ باستانی از دوران پارینهسنگی میانه تا سدههای متأخر اسلامی شناسایی و بررسی شد که بیشتر در حاشیۀ رودخانۀ بَشار، یعنی حدفاصل تنگ سرخ تا روستای قلات قرار دارند.
او همچنین اظهار کرد: بررسیهای باستانشناختی نشان داد حاشیۀ رودخانۀ بَشار در چهار مقطع زمانی پارینهسنگی میانه، دورههای اشکانی ـ ساسانی، سدههای نخستین دوران اسلامی و طی سدههای متأخر دوران اسلامی مورد استفاده قرار گرفته است. آثار شناساییشده شامل یک محوطۀ پارینهسنگی، یک راه تاریخی، سه گورستان دورۀ تاریخی، یک قلعه، هشت ماندگاه کوچنشینی از سدههای متأخر اسلامی و دو محوطۀ تاریخی با حدود دو هکتار وسعت است.
این باستانشناس افزود: پیش از انجام بررسی باستانشناختی، احتمال داده میشد شاهد غنای شواهد باستانشناختی تمامی ادوار پیش از تاریخ تا قرون متأخر اسلامی در حوضۀ رودخانۀ بَشار باشیم، زیرا این منطقه تمامی شرایط زیستی برای شکلگیری استقرارهای انسانی را با توجه به اهمیت هر یک از عناصر حیاتی دارا بوده است. با این وجود، شواهد باستانشناختی در تعدادی از محوطههایی که شناسایی شده بیشتر متعلق به ادوار اشکانی ـ ساسانی و سدههای نخستین دوران اسلامی است.
سپیدنامه گفت: شواهد باستانشناختی نشان میدهد تراسهای حوزۀ بالادست رودخانۀ بَشار در دورههای اشکانی ـ ساسانی و نیز سدههای اولیۀ دوران اسلامی مورد سکونت واقع شده است و شواهدی از فرهنگهای ادوار دیگر تا سدههای متأخر اسلامی به چشم نمیخورد. البته ممکن است استقرارهای قدیمیتر در زیر رسوبات، آبشستها و وایزههای دامنۀ ارتفاعات دو سوی رودخانۀ بَشار دفن شده باشد.
پیشتر، مصطفی ده پهلوان ـ رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری ـ در همایش «پژوهشهای باستانشناسی سد کانیسیب حوضه رودخانه زاب کوچک، شمالغرب ایران» درباره اهمیت کاوشهای باستانشناسی در حریم رودخانهها، با این هشدار که ساخت سد بیش از ۵۰ درصد میراث فرهنگی این سرزمین را در تهدید قرار داده است، گفته بود: بشر جایی را برای سکونت برگزید که دسترسی به منابع آب برایش راحتتر باشد. تراکم محوطههای باستانی پیشاتاریخی، تاریخی و دوران اسلامی در جاهایی در کنار همین شاخآبههای موجود در فرادست خوزستان و بخشهای مختلف ایران است و مکانی که برای احداث سد در نظر گرفته میشود دقیقا در همین محلهاست و این یعنی بخشی که معادل بیش از ۵۰ درصد میراث فرهنگی این سرزمین است، مورد تهدید قرار گرفته، میگیرد و خواهد گرفت.