اما جالب است که رائفیپور در برابر اظهارات قالیباف سکوت نکرد و با انتشار توئیتی خطاب به او نوشت: «جناب آقای قالیباف وقتی آقای قاسمیان مشاور شما، رئیس مرکز اسناد، موزه و کتابخانه مجلس صراحتاً اعلام کردند ۲۰۰ نفر (دوسوم) از نمایندگان مجلس ازجمله شخص شما هیچ اعتقادی به شفافیت نداشته و از ترس بنده و رسانهها به آن تن دادهاید و اصطلاحاً شفافیت را من در پاچه مجلس کردهام که صدالبته به این کار افتخار میکنم! آیا نیازی ندیدید که مدعیالعموم درباره این ادعا ورود پیدا کند؟»
به گزارش سازندگی، هرچند او در آخرین توئیتی که روز گذشته منتشر کرد در پاسخ به صباغیان نیز که گفته بود، وی درباره تامین معیشت خود شفافسازی کند، نوشت: «مردم به حساب موسسه {مصاف} پول میریزند که ربطی به من ندارد. ۶۰۰ میلیون پول نیز دست یک آهنگر دارم که ماهانه سودش را محاسبه میکند و با آن زندگی میکنم. مستاجرم».
اتهام به قالیبافیها
محمدسعید احدیان، مشاور قالیباف نیز به این ماجرا وارد شد و نوشت: «آقای رائفیپور حتماً اطلاعات درستی از نمایندهای که ۱۴۰ سکه گرفته است، دارد. اطلاعات این فساد را بدهید و تمام. چرا آقای رائفیپور و تیمش اینقدر عصبی رفتار میکنند؟» و رائفیپور در پاسخ او نیز گفت: «جناب آقای احدیان، مشاور رسانهای آقای قالیباف هم بنده، هم شما او را میشناسیم! قبلتر اطلاعات لازم به مسئولان ذیربط داده شده و هر طور که صلاح بدانند، عمل خواهند کرد.
از آنجا که فرد مذکور مخالف قالیباف است و در جریان شما تعریف نمیشود بسیار علاقهمند هستید که نام او را من فاش کنم. {اما} اگر به دنبال حقیقت بودید، لیست نمایندگان دریافتکننده ماشینهای شاسیبلند را که از قضا مطالبه عمومی است و دسترسی به اسامی آنها برای رئیستان جناب قالیباف به طرفهالعینی مقدور است را منتشر میکردید.
پرواضح است نمیخواهم کاملکننده پازل شما باشم و الا مواردی از این دست، کم نیست. فیالمثل درباره عملکرد خودتان توضیح دهید: جریان پولپاشیهایتان با عنوان هدیه به اشخاص نامعلوم چیست؟ آیا این درست است که این پول خرج پروژهبگیرهای رسانهای برای جهاد تبیین حول شخصیت گرانبهای جناب قالیباف میشود؟ چرا این پولها که صرفاً دو مورد آن را به عنوان سند آوردم، نقدی و به صورت تراول پرداخت میشود؟ چرا روابط عمومی مجلس مستقیم پرداخت ننموده و به شما داده شده است؟ هر ماه چند مورد اینچنین از بودجه بیتالمال خرج اقداماتی از این دست میشود؟ براساس اصل شفافیت لیست دریافتکنندگان را به همراه رسید برای اطلاع عموم مردم منتشر فرمایید. حرف بسیار است بماند برای بعد…».
بدینترتیب در دومین گام، رائفی با عبور از آن نمایندهای که ۱۴۰ سکه بهار آزادی گرفته بود به سراغ مشاور قالیباف رفت و او را متهم به پولپاشی کرد.
البته محمد سعید احدیان مشاور قالیباف به اتهام رائفیپور، عصر روز گذشته با رشته توییتی پاسخ داد. در بخشی از این توییتها آمده است: «کسیکه فقط چندروز کار اداری کرده باشد با این اسناد آشناست و رسمی بودن این اسناد هم نشان میدهد که هیچ موضوعی پنهانی در آن نیست. مگر پرداخت رسمی در سربرگ مجلس که چند مجموعه برنحوه هزینه کرد میکنند محل اشکال است؟!»
احدیان همچنین نوشت: «شما که روی مسایل مالی حساس هستید بعد از این همه سال از منابع مالیمصاف و گروههای سایبری اطلاع دهید. آیا این منابع از محل همین پروژهها تامین میشود؟ شما پیشقدم شوید تا همه مطلع شوند چگونه در یک فضای پشت پرده برای خودتان سرباز و لشگر و فرمانده درست کردهاید و به هرکه بخواهید حمله میکنید.»
ماجرا را کمی بیشتر باز کنیم. از کجا آغاز شد؟ رائفیپور کیست و پشت جریان خبریای که راه انداخته، چیست؟ آیا او در دسته پایداریهای مخالف قالیباف تعبیر میشود؟ آیا او، نه قالیبافی است و نه پایداریچی؟ او کیست و به دنبال چه هدفی است؟
در مرداد ماه امسال علیاکبر رائفیپور در بین دوستان و هوادارانش اعلام کرد، قصد دارد در انتخابات مجلس دوازدهم شرکت کند. ادعایی که البته به نتیجه نرسید و او هرگز در انتخابات کاندیداها نشد. دلیلی که هنوز هم شفاف نشده است. رائفیپور در سخنانی که پس از اعلام حضورش برای نامزدی مجلس کرده بود، در مطلبی که از او منتشر شد بر اهمیت و نقش نمایندگان مجلس بهعنوان یکی از قدرتمندترین مسئولیتها در کشور تاکید کرد.
البته این فعال مجازی پیش از انتخابات مجلس یازدهم نیز در سخنانی در میان مخاطبانش، انتقاداتی به شورای ائتلاف انقلاب و حتی جبهه پایداری وارد کرده و به عدم هماهنگی میان آنها در معرفی نامزدهایشان و برخی اختلافها در جریان اصولگرا پرداخته بود. رائفیپور با وجود قرار گرفتن در جریان اصولگرایی زاویههایی با تمام جریانهای موجود در این اردوگاه دارد. مخاطبان او بیشتر جوانانی از طبقه مذهبی و گاه حتی ناراضی از وضع موجود هستند.
سخن گفتن از خیز او برای بهارستان و عصبانی کردن طیف اصولگرا و پایداری، تنها به امسال برنمیگردد. در آذر ماه سال ۹۸ که تازه تحرکات انتخاباتی اصولگرایان برای تنظیم لیست انتخاباتی مجلس کنونی آغاز شده بود، علیاکبر رائفیپور نیز تحرکات انتخاباتی خود را آغاز کرد. همان موقع هم رفتارهای رائفیپور بهگونهای بود که این گمانه تقویت شد که ممکن است او لیست انتخاباتی دهد.
اما بعداً رائفیپور در توئیتی تلویحاً گفت که اصولگراها اجازه ندادند، لیست مجزا ارائه کند و نوشت: «مردم این روزها و این آدمها را به خاطر بسپارید! ۱۰۰ نفر را واسطه فرستادند که شما لیست مجزا نده و وحدت را حفظ کن، قول میدهیم شرایط شما (شفافیت، کارآمدی و جوانگرایی) لحاظ شود! حالا هر که از مادرش قهر کرده، میخواهد لیست جداگانهای بدهد. ظاهراً فقط من میتوانم وحدت را به هم بزنم!»
رائفیپور هستم، پژوهشگر عرصه آخرالزمان
علیاکبر رائفیپور متولد ۱۳۶۳ است و در تهران به دنیا آمده. پدرش سرهنگ بازنشسته ارتش جمهوری اسلامی است. نام او را از دایی شهیدش علیاکبر همایی گرفتند. هیچ رزومه مشخصی از وی در دست نیست، اما به نظر میرسد در سالهای پایانی دهه ۷۰ و سالهای آغاز دهه ۸۰ او با تمرکز بر مساله صهیونیسم و فراماسونری، سخنرانیهای خود را آغاز کرده است.
سخنرانیهای خالی از هر مستند علمی و منطقی با تضادهای فراوان که مسائل بعضاً بیارتباط را در کنار هم قرار میداد و تحلیلهایی درباره پشت پرده هر مساله را بیان میکرد. با مروری بر اولین سخنان ابتدایی او در دهه ۸۰ کاملاً مشخص است که رویکرد او افشای رازهایی درباره فعالیتهای اسرائیل و آمریکا و نفوذ صهیونیستها در همه امور دنیاست.
رائفیپور از ابتدا تا امروز همیشه میخواسته رازی که به گفته خودش دیگران نمیبینند و درک نمیکنند را افشا کند؛ از طرح دلار آمریکا تا سیاستهای کشاورزی، از تفسیر عجیب فیلم و سریال تا مسائل ماورالطبیعه و جن و دجال. مردی که میگوید، همه چیز را میداند و روابط و پشت پردههایی را در موضوعات میبیند که دیگران از درک آن عاجز هستند؛ تا جایی که برخی به او این اتهام را وارد کردند که درحال نوعی فرقهسازی است.
او تا اوایل دهه ۹۰ آنچنان شناخته شده نبود تا اینکه با پررنگ شدن فضای مجازی مردم با چهرهای آشنا شدند که اظهاراتش را در شاذترین حالت ممکن مطرح میکرد. البته رائفیپور در شرایطی در فضای مجازی وایرال میشود که خودش این فضا را سمی مهلک و تهدیدآمیز میداند.
رائفیپور خودش را پژوهشگر و اهل مطالعه معرفی میکند. او در جایی درباره خودش میگوید: «علیاکبر رائفیپور هستم، پژوهشگر عرصه آخرالزمان و صهیونیسم در حوزه رسانه و مسائلی که به هر حال به هر کدام از این موارد مرتبط باشد، حضور دارم. دانشگاه تدریس میکنم و پژوهشگاهی داریم تحت عنوان مصاف که در آنجا مشغول به کار هستیم». نکته جالبی که درباره رائفیپور میتوان گفت، این است که این فرصت را دارد که در همه دانشگاهها سخنرانی کند.
او که کار پژوهشی همچنین سخنرانیهایش را روشنگرانه میداند برای اینکه فعالیتش با برنامه و منظم باشد، در بهمن ماه سال ۱۳۸۹ اقدام به تاسیس موسسهای به نام «مصاف ایرانیان» کرد که البته با اسم «مصاف» شناخته میشود. با این توضیح که فعالیت این موسسه حاشیههایی هم برای رائفیپور در پی داشت.
وی گاهی از ادبیات خاصی در گفتههایش بهره میگیرد. به طوری که واژههایی همچون «خرحزباللهی»، «سگسکولار»، «سلبریدی» و «غربگدا» بارها از او شنیده شده است. از آنجایی که رائفیپور حضور چشمگیری در فضای رسانهای دارد و اغلب درحال سخنرانی است از سوی طرفدارانش و بعضی رسانهها با لقبهای خاصی خوانده میشود. به طوری که هوادارانش به او «استاد» میگویند.
البته خودش، خودش را «آنتیصهیونیسم» معرفی میکند. همچنین خبرگزاری ایسنا از رائفیپور بهعنوان نوستراداموس زنده ایرانی یاد کرده است. رائفیپور که خودش را اسلامپژوه معرفی میکند، سال ۱۳۹۵ شمسی نیز با تشکیل کمپین «اهدای خون مسلمان شیعه» تلاش کرد «فرهنگ اهدای خون در روز عاشورا» جایگزین «مراسم قمهزنی» شود همچنین اهدای خون تا روز اربعین ادامه یابد.
حمایت همهجانبه از رئیسی
رائفیپور ازجمله کسانی بود که در انتخابات ۱۴۰۰ از کاندیداتوری ابراهیم رئیسی حمایتی همهجانبه داشت. او در روزهای منتهی به روز رایگیری در این رابطه گفته بود: «نزدیک ۱۰۰ کلیپ علیه آقای رئیسی آماده شده تا او را تخریب کنند. این درحالی است که رئیسی در قوه قضائیه کارنامهای روشن دارد و به همین دلیل در نظرسنجیها با فاصله از همه بالاتر است». او همچنین یکی از کسانی بود که درباره اتفاقات ۱۴۰۱ اظهارنظر کرد و گفت: «زن دارد خودش را تابع سلیقه مرد میکند. همچنین قرار است مبنا و شأن زن جلوهگری باشد».
اما یکی از جنجالبرانگیزترین حواشی این فعال مجازی که کمی هم بینالمللی شد، ماجرای بازداشتش در عربستان بود که خبر میداد، دولت سعودی بعد از اتمام مناسک حج با خروج علیاکبر رائفیپور از کشور مخالفت کرد. برخی مدعی بودند، دلیل ممنوعالخروجی او توهین به مقدسات یا استفاده از پاسپورت جعلی بوده، اما همزمان برخی میگویند، خواسته یا ناخواسته این ماجرا رائفیپور را به سمت کاندیداتوری مجلس هدایت میکند.
او سخنان عجیبی هم میگوید. پاندمی کرونا پدیدهای بود که همه دنیا و همه اتفاقات را تحت تاثیر خود درآورده بود. با این حال عدهای هم بودند که قویاً خطر این ویروس را باور نداشتند و مطرح کردن این موضوع را تلاش دشمنان تلقی میکردند. رائفیپور در این باره گفته است: «اینکه شب انتخابات اعلام شود این ویروس کشف شده، طبیعی نیست. من یک توئیتی هم زدم که انگار این ویروس خیلی هوشمند است که شب انتخابات پیدایش میشود. اینکه شب انتخابات میآید که روی مشارکت تاثیر بگذارد که گذاشت.
حداقل ۱۰-۸ درصد در کاهش مشارکت تاثیر داشته است. با چین چه کار کردند؟ یکی از دوستان تو دفتر ما به یکی که از چین میآمد، گفته بود یک پاوربانک برای من بخر! به محض اینکه این ماجرای کرونا را شنید، سریع تماس گرفت و لغوش کرد. برای چی؟ به خاطر اینکه یک کالای چینی تو اذهان میشود معادل عفونی بودن و کثیف بودن و سالها طول میکشد این ذهنیت پاک شود. برای همین شما اگر بروید جایی که کالای چینی و کشور دیگر باشد، کالای چینی نمیخرید».
به هر حال او اکنون علیه مجلس سخن میگوید. مجلسی که مزین به صفت انقلابی بود و دولت سیزدهمی که ادعای انقلابی بودن و مبارزه با فساد را داشت تا جایی پیش رفتهاند که در راحتترین حالت ممکن، فردی به نام رائفیپور که در انتخابات یار غار این دولت نیز بود، چشمش را روی فساد قوه مجریه ببندد و درباره مجلسیها سخن بگوید. هرچند این نوع سخنان باری از روی مجلس یازدهم در فسادهای پیدرپی برنمیدارد، اما مسالهای که تعجبآور است رقابت جناحهای مختلف وابسته به دولت و مجلس در فساد است. انگار که جایزه بزرگ به کسی تعلق خواهد گرفت که فساد بیشتری انجام دهد و چشمش را روی فساد دوستانش ببندد!